نام انگلیسی: Sovereign
نام فارسی: فیلم خودمختار
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ردهی سنی: ۱۵+
ژانر: جنایی
امتیاز: ۲.۵ از ۴
مصطفی ملکی
همزمان با شکوفایی اقتصادی در ایالات متحده طی دههی ۱۹۷۰ و پس از آن، کمکم از میان جامعه تئوریهای توطئه، فرقهبازیهای آخرالزمانی که اوجشان را در اواخر دههی ۱۹۹۰ شاهد بودیم و در نهایت آنارشیسم برآمده از تنپروری مصرفگرایی از سوی اتاق فکر کمونیستهای شکستخورده در اواخر دههی ۱۹۸۰ وارد جامعهی آمریکایی شد.
آنها که امروزه با نام ووکیستها در نظرمان روشن هستند طی این چند دهه بهصورت پیدا و پنهان سعی دارند نوجوانها و تازهجوانهای بدون مطالعهی هر نسل را دچار سمپاشیهای مختلف کنند تا از طریق این ناترازی در روند رشد اجتماعی انتقام پدران خود را از سرمایهداری بگیرند.
آقای «کریستین اسویگل» در اولین تجربهی بلند سینمایی خود قرار است رخدادی حقیقی را که در سال ۲۰۱۰ باعث کشتهشدن دو افسر پلیس شده بازنمایی کند. عنوان فیلم او به جنبشی بازمیگردد که در اواخر دههی ۱۹۷۰ با نام «جنبش شهروند خودمختار» شکل گرفت و طی آن آنارشیستهای اجتماعی علیه قانون مالیات، اجارهبها و وامهای بانکی دست به عصیان زدند.
افراد تحت این گروه تقریباً از بین رفته معمولاً در کشورهای انگلیسیزبان به چشم میخوردند. آقای اسویگل در فیلم خودمختار سعی دارد مخاطب را درگیر نوع واکنش افراد این گروه به شخصیت اجتماعی انسان در جامعه تصویر کند.
فیلم خودمختار با انتهای خود آغاز میشود و سپس به درون زندگی پدر و پسری با نام جری و جو میرود. جو به خواست پدر مدرسه نمیرود و بهنوعی بهصورت خودخوان در حال آموختن از پدری است که هر هفته در حال سخنرانی در جمع گرویدگان به جنبش شهروند خودمختار است.
جو از اخطار تخلیهی بانک هراس دارد، عاشق دختر نوجوان و همسن همسایه شده، عاشق یادگیری است، اما در مقابل شیفتهی اعتمادبهنفس پدر در بحرانیترین شرایط است.
او بهمحض اینکه پدر از او دعوت میکند تا با هم به یکی از این تورهای سخنرانی بروند گویی همهی ناملایمات و حسرتها را فراموش کرده و بهدنبال پدر حرکت میکند. آقای اسویگل در پردهی دوم سعی دارد بنیان فکری این جنبش منزوی و نیمهآنارشیست را در برابر چشم مخاطب قرار دهد؛ از تمرد برای گرفتن گواهینامه تا حق مالکیت بر ایالاتها و دولت فدرال.
اما این داستان روی دیگری هم دارد و آن هم زندگی جان بوکهارت بهعنوان پدر و آدام بهعنوان پسر اوست. پلیسی که تکفرزندش را با تمام قوا آمادهی خدمت در لباس پلیس کرده است.
آنچه آقای اسویگل در نظر دارد در فیلم خودمختار بهتصویر بکشد روایت دو پدر در اینسو و آنسوی خط قانون است و پسرانی که دائم در تلاش هستند در چشم این دو پدر تمامیتخواه دیده شوند. او در سکوت این تقابل را بهتصویر میکشد و اجازه میدهد مخاطب آرامآرام درگیر اضطرابی شود که پسران در حال تجربهاش هستند. زمانی که این اضطراب به خورد مخاطب داده شد، آشوب پایانی خود را بیرون میکشد.
مشکل اصلی فیلم خودمختار در تصویر کردن همین آشوب پایانی است. کارگردان بهنوعی سعی دارد تا جایی که میتواند از میکس صدا و جلوههای صوتی بهصورت اقتصادی بهره ببرد.
همین باعث شده تا سکانسی که او تحت تأثیر «مخمصه» به مخاطب ارائه میدهد، تبدیل به ضعیفترین بخش اثر شود؛ در صورتی که همین تک سکانس ذهن در حال غلیان مخاطب را به نقطهی اوج جوش میرساند.
اینکه روایتی با دوربین صبور و چینشگر کارگردان فیلماولی دچار چنین لغزشی شود نه در همگونی اجزای فیلم خودمختار با یکدیگر نهفته است و نه تصمیم کارگردان برای دوری از ماندگار کردن این خشونت افسارگسیخته در ذهن مخاطب بوده است. شاید تنها دلیلی که بتوان به آن رسید خودخواهی یک کارگردان فیلماولی است.