مقدمهای بر موفقیت بیسابقه نئون
تام کویین و شرکت نئون دستاوردی را رقم زدهاند که حتی میرامکس در اوج خود در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی نتوانست به آن دست یابد؛ زمانی که فیلمهایی مانند «پله فاتح»، «وداع با معشوقهام»، و «فیلم داستان عامه پسند» را بهعنوان برندگان نخل طلا به دست آوردند. نئون موفق شده است شش فیلم برنده نخل طلا را بهصورت پیاپی تولید یا توزیع کند، از «فیلم انگل» در سال ۲۰۱۹ تا «فیلم یک تصادف ساده» اثر جعفر پناهی در جشنواره کن 2025.
این موفقیت بیسابقه، نئون را به نامی مترادف با جشنواره کن تبدیل کرده است، شرکتی که نهتنها توانایی تشخیص فیلمهای برجسته را دارد، بلکه آنها را به موفقیتهای جهانی نیز میرساند. این مقاله به بررسی پوشش راجر ایبرت از این شش فیلم، از زمان نمایش اولیه آنها در کن تا نقدهایشان در اکران عمومی و حتی مصاحبهها و پوششهای سالانه، میپردازد و به تحلیل جنبههای مختلف این آثار، از مضامین و کارگردانی تا تأثیر فرهنگی آنها، اختصاص دارد. آیا نئون میتواند در سال ۲۰۲۶ به هفتمین برد پیاپی دست یابد؟
«انگل» (۲۰۱۹): آغاز یک انقلاب سینمایی
داستان و مضامین
«فیلم انگل»، ساختهی بونگ جون-هو، نقطهی عطفی در تاریخ سینمای مدرن بود. این کمدی تاریک درباره نابرابری اقتصادی، داستان خانوادهی فقیر کیم را روایت میکند که با حیلهگری وارد زندگی خانوادهی ثروتمند پارک میشوند و بهعنوان معلم، راننده، و خدمتکار مشغول به کار میشوند، بدون اینکه پارکها از ارتباط خانوادگی آنها باخبر شوند. بونگ با مهارت طنز تلخ آثار قبلی خود را با کاوشی عمیق در نابرابریهای اجتماعی ترکیب کرد و اثری خلق کرد که نهتنها در کن، بلکه در سراسر جهان مورد تحسین قرار گرفت.
پوشش در کن
هیئت داوران کن ۲۰۱۹، به ریاست آلخاندرو گونزالس ایناریتو، به اتفاق آرا «انگل» را بهعنوان برنده نخل طلا انتخاب کرد. این فیلم، که با رقبای قدرتمندی مانند «پرتره بانویی در آتش» و «فیلم روزی روزگاری در هالیوود» رقابت میکرد، به دلیل ترکیب بینظیر طنز، درام، و نقد اجتماعی مورد ستایش قرار گرفت. پوشش راجر ایبرت از این فیلم در کن، بر توانایی بونگ در به تصویر کشیدن نابرابری طبقاتی با ظرافت و در عین حال بیرحمی تأکید داشت. این فیلم نهتنها نخل طلا را به خانه برد، بلکه به اولین فیلم غیرانگلیسیزبان برنده اسکار بهترین فیلم تبدیل شد، و راه را برای موفقیتهای بعدی نئون هموار کرد.
کارگردانی و سبک بصری
کارگردانی بونگ جون-هو در «انگل» نمونهای از دقت و خلاقیت است. او با استفاده از فضاهای بسته و باز بهصورت متناوب، تضاد بین زندگی فقیرانهی کیمها و تجملات پارکها را به تصویر کشید. طراحی صحنه، که خانهی مدرن پارکها را در مقابل زیرزمین تنگ و تاریک کیمها قرار میداد، بهعنوان استعارهای بصری از شکاف طبقاتی عمل کرد. موسیقی متن نیز، با ملودیهای مینیمال اما تأثیرگذار، به تقویت حس تعلیق و طنز فیلم کمک کرد.
«تیتان» (۲۰۲۱): وحشتی جسورانه و غیرمتعارف
داستان و مضامین
«فیلم تیتان»، ساختهی ژولیا دوکورنو، یکی از عجیبترین و جسورانهترین برندگان نخل طلا در تاریخ کن است. این فیلم داستان الکسیا (آگات روسل)، قاتل زنجیرهای با گذشتهای آشوبناک را روایت میکند که برای مخفی شدن، خود را بهعنوان پسری گمشده جا میزند. «تیتان» ترکیبی از وحشت بدنی، درام روانشناختی، و کاوشی در هویت جنسیتی است که مخاطب را شوکه میکند و در عین حال به تأمل وامیدارد.
پوشش در کن
پوشش راجر ایبرت از «تیتان» در کن ۲۰۲۱ بر شجاعت دوکورنو در به چالش کشیدن قراردادهای ژانر وحشت تأکید داشت. این فیلم، که در کنار آثاری مانند «راکت قرمز» شان بیکر نمایش داده شد، به دلیل رویکرد بیپروای خود مورد توجه قرار گرفت. دوکورنو، که در هیئت داوران کن ۲۰۲۳ نیز حضور داشت، با «تیتان» به سومین کارگردان زنی تبدیل شد که نخل طلا را به دست آورد، پس از جین کمپیون و جاستین تریه. نقدهای اولیه از این فیلم، آن را بهعنوان اثری «فوقالعاده عجیب» اما تأثیرگذار توصیف کردند که مرزهای سینمای وحشت را جابهجا کرد.
کارگردانی و سبک بصری
دکورنو با استفاده از تصاویر تکاندهنده و گریمهای پیچیده، وحشت بدنی را به سطحی جدید برد. فیلمبرداری «تیتان»، با رنگهای تند و زوایای غیرمتعارف، حس آشوب و بیگانگی را تقویت کرد. موسیقی متن، که ترکیبی از صداهای الکترونیکی و ارکسترال بود، به ایجاد فضایی وهمآلود کمک کرد. طراحی صحنه، بهویژه در سکانسهای مرتبط با تحولات جسمانی الکسیا، بهعنوان یکی از نقاط قوت فیلم برجسته شد.
«مثلث غم» (۲۰۲۲): هجویهای گزنده از نخبگان
داستان و مضامین
«فیلم مثلث غم»، ساختهی روبن اوستلوند، دومین نخل طلای او پس از «مربع» در سال ۲۰۱۷ بود. این فیلم، که ابتدا بهعنوان هجویهای از صنعت مد آغاز میشود، به سرعت به یک نقد گستردهتر از نخبگان ثروتمند، از جمله دلالان اسلحه و الیگارشهای روس، تبدیل میشود. داستان در یک کشتی کروز لوکس رخ میدهد که در آن ارزشهای مختلف—پول، غذا، و روابط—بهطور مداوم مرزهای رفتار قابلقبول را بازتعریف میکنند.
پوشش در کن
بن کنیگسبرگ در پوشش خود از کن ۲۰۲۲ نوشت: «در طول پایاننامهی اوستلوند، ارزش متغیر ارزهای گوناگون—پول، غذا، سکس—بهطور مداوم مرزهای رفتار قابلقبول را بازتعریف میکند.» این فیلم در چندین جشنواره دیگر، از جمله KVIFF و NYFF، مورد پوشش قرار گرفت و نقد برایان تالریکو در زمان اکران عمومی آن در اکتبر، آن را به دلیل دیالوگهای تیز و پیچشهای داستانی سرگرمکننده ستود، هرچند اشاره کرد که پایان فیلم گاهی به همان سطح سطحینگری نخبگانی که قصد انتقاد از آنها را دارد، فرو میافتد.
کارگردانی و سبک بصری
اوستلوند با استفاده از نماهای گسترده و طراحی صحنههای پرزرقوبرق، تضاد بین تجمل و پوچی را به تصویر کشید. کشتی کروز، با دکورهای مجلل و در عین حال خفقانآور، بهعنوان استعارهای از جامعهی نخبگان عمل کرد. موسیقی متن، با ریتمهای تند و گاه طنزآمیز، به تقویت لحن هجویهای فیلم کمک کرد. بازیگران، از جمله هریس دیکینسون و شارلبی دین، اجراهایی ارائه کردند که به تعادل بین طنز و نقد اجتماعی کمک کرد.
«آناتومی یک سقوط» (۲۰۲۳): تشریح یک ازدواج
داستان و مضامین
«فیلم آناتومی یک سقوط»، ساختهی جاستین تریه، یک درام دادگاهی فرانسوی است که داستان نویسندهای (ساندرا هولر) را روایت میکند که متهم به قتل همسرش شده است. این فیلم، که بهعنوان «تشریح یک ازدواج» توصیف شده، به جای تمرکز بر معمای قتل، به پویاییهای رابطهی زناشویی و زندگی خانوادگی میپردازد.
پوشش در کن
بن کنیگسبرگ در نقد اولیه خود از کن ۲۰۲۳ نوشت: «کلید فیلم این است که در واقع تشریح یک قتل نیست، بلکه تشریح یک ازدواج است، بهویژه اینکه چگونه یک ازدواج از هم پاشیده است.» این فیلم، که تنها سومین اثر از یک کارگردان زن بود که نخل طلا را برد، در ادامه در فهرست بهترینهای سال راجر ایبرت قرار گرفت و نامزدی اسکار بهترین فیلم را به دست آورد. نقد برایان تالریکو با ۳.۵ ستاره، به عمق احساسی و پیچیدگی روایی فیلم اشاره کرد.
کارگردانی و سبک بصری
تریه با استفاده از نماهای نزدیک و دیالوگهای پرتنش، حس صمیمیت و در عین حال فشار را در دادگاه به تصویر کشید. طراحی صحنه، که عمدتاً در محیطهای داخلی و با نورپردازی سرد انجام شد، به تقویت حس انزوای شخصیتها کمک کرد. بازی ساندرا هولر، با ظرافت و شدت احساسی، بهعنوان قلب فیلم برجسته شد.
«آنورا» (۲۰۲۴): یک ماجراجویی طنزآمیز
داستان و مضامین
«فیلم آنورا»، ساختهی شان بیکر، داستان یک رقصندهی عجیبوغریب (میکی مدیسون) را روایت میکند که پس از فریب و ازدواج با یک روس ثروتمند، وارد یک ماجراجویی طنزآمیز میشود که همهچیز در آن بهطرز مضحکی اشتباه پیش میرود. بیکر، که بهخاطر به تصویر کشیدن زندگی کارگران جنسی شناخته میشود، در این فیلم به بررسی وضعیت مالی شکنندهی شخصیت اصلی و بهطور کلی محرومان جامعه میپردازد.
پوشش در کن
بن کنیگسبرگ پیش از بردن نخل طلا نوشت: «بیکر اکنون روشی برای کار با مکانها و بازیگران دارد که کاملاً متعلق به خودش است.» این فیلم، که از زمان نمایش در کن تا اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی پیش رفت، به دلیل رویکرد دلسوزانه و لایهلایهاش مورد تحسین قرار گرفت. پوشش راجر ایبرت بر توانایی بیکر در ترکیب طنز و نقد اجتماعی تأکید داشت.
کارگردانی و سبک بصری
بیکر با استفاده از فیلمبرداری پویا و رنگهای زنده، حس انرژی و هرجومرج را به فیلم تزریق کرد. طراحی صحنه، که از کلوپهای شبانه تا عمارتهای لوکس امتداد داشت، به تقویت تضاد طبقاتی داستان کمک کرد. بازی میکی مدیسون بهعنوان آنورا، به دلیل شدت و اصالت، مورد ستایش قرار گرفت.
«این فقط یک تصادف بود» (۲۰۲۵): پیروزی جعفر پناهی جشنواره کن 2025
داستان و مضامین
«این فقط یک تصادف بود»، ساختهی جعفر پناهی، یک درام انتقامجویانه است که داستان پنج شخصیت را روایت میکند که فکر میکنند دادستانی را که در زندان شکنجهشان کرده شناسایی کردهاند، اما به دلیل بستن چشمانشان در زندان، هیچکدام مطمئن نیستند که او همان فرد است. این فیلم، که از تجربهی زندان خود پناهی الهام گرفته شده، ترکیبی از طنز پوچ و خشم است.
پوشش در کن
نقد برایان تالریکو از این فیلم در کن ۲۰۲۵ تأکید داشت که «پناهی بار دیگر از کار در یک چارچوب دراماتیک که پاسخهای ساده به سؤالات اخلاقی پیچیده ارائه میدهد، خودداری میکند.» نمایش این فیلم در کن با استقبال ایستاده در تئاتر لومیر همراه بود، و اعلام نخل طلا لحظهای تاریخی برای پناهی بود که پس از سالها ممنوعیت سفر، سرانجام توانست در جشنواره حضور یابد.
کارگردانی و سبک بصری
پناهی با استفاده از نماهای ساده اما تأثیرگذار، حس اضطراب و عدم اطمینان را در فیلم به تصویر کشید. طراحی صحنه، که عمدتاً در فضاهای بسته و با نورپردازی کم انجام شد، به تقویت حس محصور بودن شخصیتها کمک کرد. موسیقی متن مینیمال، با صداهای محیطی، به ایجاد فضایی واقعی و در عین حال تهدیدآمیز کمک کرد.
تأثیر فرهنگی: نئون و آینده سینما
موفقیت پیاپی نئون در کن نهتنها نشاندهندهی توانایی این شرکت در انتخاب فیلمهای برجسته است، بلکه نشانهای از تغییر در چشمانداز سینمای جهانی است. این فیلمها، از کمدی تاریک «انگل» تا وحشت غیرمتعارف «تیتان» و درام سیاسی «این فقط یک تصادف بود»، نشاندهندهی تنوع ژانری و فرهنگی هستند که نئون به آنها اهمیت میدهد. این شرکت با انتخاب آثاری که نهتنها در کن، بلکه در فصل جوایز و باکس آفیس نیز موفق بودهاند، تعریف سنتی از برندگان نخل طلا را تغییر داده است.
علاوه بر این، موفقیت نئون به بحثهای گستردهتری دربارهی نقش توزیعکنندگان مستقل در سینمای مدرن دامن زده است. در عصری که پلتفرمهای استریمینگ بر صنعت سینما تسلط دارند، نئون نشان داده که یک توزیعکنندهی کوچک میتواند با انتخابهای هوشمندانه و بازاریابی مؤثر، تأثیر جهانی داشته باشد. پوشش راجر ایبرت از این فیلمها، از نقدهای اولیه در کن تا بررسیهای عمیق در زمان اکران، نقش مهمی در معرفی این آثار به مخاطبان گستردهتر ایفا کرده است.
نتیجهگیری: آیا نئون به هفتمین برد میرسد؟
شش برنده پیاپی نخل طلا توسط نئون، از «انگل» تا «این فقط یک تصادف بود»، دستاوردی بیسابقه در تاریخ سینما است. این فیلمها، که هر کدام به شیوهای منحصربهفرد به مسائل اجتماعی، فرهنگی، و انسانی پرداختهاند، نشاندهندهی قدرت داستانگویی و خلاقیت در سینما هستند. پوشش راجر ایبرت از این آثار، از نقدهای پرشور بن کنیگسبرگ تا تحلیلهای عمیق برایان تالریکو، به مخاطبان کمک کرده تا لایههای پیچیدهی این فیلمها را کشف کنند. با نگاهی به آینده، سؤال این است که آیا نئون میتواند این روند را در کن ۲۰۲۶ ادامه دهد؟ با توجه به سابقهی درخشان این شرکت، این احتمال چندان دور از ذهن نیست.