بررسی و نقد فیلم دزدان فروشگاه
هیروکازو کورئیدا به عنوان یکی از چهرههای برجسته سینمای معاصر کشور ژاپن شناخته میشود. فیلمسازی که بیش از سه دهه بدون قربانی کردن ارزشهای فرهنگیاش، دغدغه و مسائلی را مطرح میکند که جهانیاند.
در گفتگویی در سال 2019 بین کن لوچ و کورئیدا، فیلمساز شهیر انگلیسی درباره وی این گونه میگوید:
«چیزی که من به خصوص دوست دارم، این است که شما نگاهی گرم و محترمانه به مردم دارید. که این روزها خیلی نادر است. در بسیاری از فیلمها، با مردم مانند اشیاء رفتار میشود. اما شما برای مردم ارزش قائل هستید، به آنها احترام میگذارید و دوستشان دارید.»
در هفتهای که پشت سر گذاشتیم، کافه فیلم برای نخستین بار فیلمی از کورئیدا را برای نمایش انتخاب کرده بود. فیلمِ برنده نخل طلا هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن «فیلم دزدان فروشگاه». میزان استقبال از فیلم قابل توجه بود و تمامی افراد حاضر در جلسهی نمایش فیلم، هنگام نقد فیلم نیز حضور داشتند. نسخه نمایش داده شده از فیلم کورئیدا با نسخه اصلی تفاوتهایی داشت اما جز این مورد اشکالی در نمایش فیلم دزدان فروشگاه وجود نداشت.
در این جلسه، ابتدا مسعود فراستی نظر کلی و علاقهاش را نسبت به فیلم دزدان فروشگاه بیان کرد: « فیلم دزدان فروشگاه آنچنان درست، دقیق و آدمیزادی است که در سینمای غیرِ کلاسیک نمونه ندارد. دل آدم برای تک تک اینها (کاراکترهای فیلم) تنگ میشود، آدم دلش میخواهد جزیی از خانواده آنها باشد و این موضوع اصلاً ساده نیست، کاری که کورئیدا از پس آن برآمده است. حرفهای زیادی برای گفتن دارم اما سعی میکنم کات بدهم تا شماها (حاضرین جلسه) حرف بزنید و بعد تیکه تیکه بیام چون این فیلم را بسیار بسیار دوست دارم.»
سپس بعد از نظر اولیه مسعود فراستی حاضرین شروع به صحبت کردند. ریتم آرام فیلم یکی مواردی بود که به آن اشاره شد. یکی از حاضرین در جلسه درباره ریتم فیلم این چنین میگفت: « نمیشود ریتم فیلم را کند نامید، نمیدانم از چه واژهای میتوان استفاده کرد… (فراستی به میان میآید و میگوید: آرام) فرد اضافه میکند، بله آرام و اینکه غیر کلاسیک هالیوودی است. او در ادامه درباره شخصیت محور بودن فیلم میگوید و چند سکانس را در راستای این موضوع مثال میزند.»
در ادامه پس از چند نظر کوتاه، مسعود فراستی صحبتهای خود را از سر گرفت. او درباره یک صحنه مهم فیلم دزدان فروشگاه در افتتاحیه توضیح میدهد: «پدر و پسر بعد خوردن سمبوسه به جلوی خانهای میآیند که قبلاً آنجا آمده بودند (البته ما ندیدیم) و دختری را میبینند؛ تنها، منتظر، گرسنه و… با یک تعارف سمبوسه رابطه (با دختر) آغاز میشود.
فیلم دزدان فروشگاه به شدت در بعضی صحنهها آمادهی سانتیمانتال شدن است که مطلقاً در این دام نمیافتد. این تعارف ساده شخصیت پدر را هم میسازد و سپس کات، صحنهی بعدی در خانه سر میز غذاست. در خانه، مادربزرگ با دختر کوچک ارتباط برقرار میکند. به میزانسنها دقت کنید: مادر در بک گراند (آشپزخانه) قرار دارد و سر میز غذا نیست سپس به سر میز میآید و با دختر عیاق میشود. جای زخمهای او را میبیند و سپس (دوربین) جای زخمها را به ما نشان نمیدهد، فلو میکند. این کار بسیار درست است. انقدر حد نگهدار.»
در این بخش از جلسه میزانسن و نماهای آغازین بین دختر و اعضای خانه به خوبی مورد بررسی قرار میگیرد و حسهای اولیه بین کاراکترها مشخص میشود. در ادامه، مسعود فراستی به بررسی صحنهی بازگرداندن دختر میپردازد: «این صحنه از بهترین تک پلانهای تاریخ سینماست. مرد و زن پتو پیچیده در سرما نزدیکِ خانهی دختر میآیند.
دختر روی شانه مرد قرار دارد، صدای دعوا از خانه شنیده میشود، مرد بچه را به زن میدهد، زن برای اولین بار بچه را بغل میکند و با شنیدن صدای دعوا تصمیم میگیرند بچه را تحویل ندهند. یک نمای لانگ تمام قد از مادر وجود دارد که بچه را بغل کرده است و فرو میپاشد، (دوربین) میآید پایین، نما مدیوم میشود و نگاه به افق منتهی میشود. این کاملاً عیان کردن ناخودگاه مادر است. انگار او خود و کودکی خودش را میبیند و فرو میریزد.»
در رابطه با موضوع بالا (ناخودگاهی و عیان سازی) مسعود فراستی دو سکانس دیگر را هم به دقت توضیح میدهد؛ یک: سکانس حمام کردن مادر – دختر. دو: آتش زدن لباسهای قدیمی دختر.
در ادامه یکی از حاضرین ضمن توضیح میزانسن ساحل در فیلم دزدان فروشگاه و کارکرد حسی آن به شخصیت پردازی کاراکتر آکی خرده گرفت و گفت: «بنظرم اگر این را کاراکتر را حذف کنیم به فیلم لطمهای وارد نمیشود. در مقابل فرد دیگری از حضار معتقد بود که فیلم با پرداخت درست و اندازهی فقدان عاطفی در شخصیت آکی این کاراکتر ساخته میشود. وی اضافه کرد: «جنس رابطه آکی با پسر در استریت کلاب ابداً شهوانی نیست بلکه از یک فقدان عاطفی است و نمود این فقدان در خانه نیز با مادربزرگ رقم میخورد.
فرد دیگری از حضار نظر متفاوتی درباره فیلم دزدان فروشگاه داشت. به اعتقاد او از میانه فیلم دزدان فروشگاه به بعد چندین شُک مهم در رابطه شوتا و پدر وجود دارد که به این رابطه لطمه وارد میکند. «حقهی پدر برای پسر رو میشود و این چاشنی در فیلم تقویت نیز میشود. مثال کوچک آن شعبده بازی پدر و سکانس مهمتر سرقت از خودروست.»
وی برای گسترش استدلال خود به دیالوگهای بین پسر و پدر اشاره میکند و میگوید: «فیلم این موضوع را در سکانس دزدی از فروشگاه نیز تاکید میکند تا تاکید بعدی که یک چالش مهم ایجاد میکند؛ فصلِ فرار خانواده و تنها گذاشتن شوتا. این چندین ضربه در رابطه با ابراز تاسف پدر در پرده سوم قابل جبران نیست و به شخصه با دیالوگ پایانی فیلم که شوتا مرد را پدر خطاب میکند، مشکل دارم.»
فراستی: ما با پنج آدم رانده شده از جامعه و خانه طرف هستیم.
در ادامه، جلسه با تحلیل رابطه پسر و پدر و ایرادات مطرح شده جلو میرود. یکی از حاضرین درباره رابطه شوتا و پدر این گونه میگوید: «اتفاقاً شک پسر به پدر نقطه قوت فیلمنامه است و گرنه این رابطه یک دست و تخت میشد، (فراستی: سانتیمانتال میشد) و شک پسر با توجه به شرایط سنیاش هم درست است. اما ببینید (پسر) این چالشها را پشت سر میگذارد و حرکتی که در فروشگاه میکند، (برداشتن پرتغالها) گویی یک پرخاش نوجوانانه است.
سپس دقت کنید در سکانسی که پسر و پدر کنار هم دراز کشیدند، دوربین هردو را از پشت میگیرد، پدر عذرخواهی میکند و پسر هم همراهی میکند. اما در تصویر چه اتفاق دیگری میافتد: در کنار بازیای که در صحنه نیمه برفی (پرده اول) ناتمام مانده بود، دوباره برف میآید (پرده سوم)، پسر و پدر باهم آدم برفی درست میکنند و هنگامی که بحث به تنها گذاشتن شوتا میرسد، دوربین در پلان بعد (صبح) آدم برفی را به تصویر میکشد. آدم برفی نشانی از رابطه این خانواده است حتی بعد از ماجراهای دادگاه.»
در دم دمهای اتمام جلسه مسعود فراستی در راستای بحثهای مطرح شده اضافه میکند: «کورئیدا فاصلهاش را با فیلم نگه میدارد و به درستی فاصلهاش را با کاراکترها نگه نمیدارد، از زندان تا همهجا. و اجازه نمیدهد کاراکترهایش به قدیس تبدیل شوند.»
یکی دیگر از حاضرین درباره سکانس آخر (جمع بندی رابطه پدر و پسر) این گونه میگوید: «پدر دنبال پسر میدود و پسر دور میشود. این دو به دلیل وضعیت و شرایطِ بیرونی از یکدیگر دور افتادند اما درونی در نزدیک ترین حالت ممکن قرار دارند. پدر و پسری، در وضعیتی که از یکدیگر دور افتادند شکل میگیرد.» فراستی در این راستا میگوید: «کلمه پدر درست است و شعاری نمیشود. ظاهر ماجراست که پسر میرود اما پدر دنبال او میدود اما پدر اینجاست که مهم میشود.»
فراستی در آخر گفت: «و ما دلمان برای این خانواده و تک تک روابطشان و تک تک فقدانهایشان تنگ میشود.»
در جلسه نقد فیلم دزدان فروشگاه این هفته، نظرات از حالت یک سویه خارج شد و در بخشهایی از بحث گفتوگو پیرامون یک موضوع مشخص در فیلم شکل میگرفت. یکی از نکات مثبت نقد این جلسه اشارات متعدد به تصویر در فیلم بود. گاهاً ایراداتی به فیلم دزدان فروشگاه وارد میشد، اما در بسیاری از آنها دیگر حضار یا مسعود فراستی با ارجاع به تصویر فیلم استدلالهای خود را مطرح میکردند. در مجموع بحثِ این هفته در کافه فیلم موفق شد نظرات مخالفان (کسانی که به فیلم جدا از قوتهایش نقدهایی داشتند) را تعدیل کند.