صفحه اصلی > سینمای ایران : نقد فیلم موقعیت مهدی
ads

نقد فیلم موقعیت مهدی

فیلم موقعیت مهدی

فیلم موقعیت مهدی ساخته هادی حجازی فر، یکی از “بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران” است.

با نقد فیلم موقعیت مهدی همراه ما باشید.

آن هم در چنین دورانی و چنین جشنواره ای که با چنین زباله هایی، بدون هوس سینما، آکنده از فرصت طلبی، سروکار داشتیم. چطور می شود فیلم را داخل چشم های فیلمسازان  “شریف! و دردمند! و مدعی”، نسل های قبل که حالا به این روز افتاده اند و به غده ای آویزان از ما مردم ایران تبدیل شده اند، چپاند؟
حالا اما دارم فکر می کنم چه شانسی آوردم که در این دوره از جشنواره شرکت کردم.
آقای مایکل چیمینو یک بار گفت: هر فیلم جنگی خوبی، یک فیلم ضد جنگ است.

امروز در جشنواره فیلم فجر مشهد، ۲ اثر نمایش داده شد. اول فیلم جنگی و عاشقانه « فیلم موقعیت مهدی » اثر هادی حجازی‌فر و دوم فیلم جاسوسی «ضد» ساخته امیرعباس_ربیعی. در ادامه درباره این دو فیلم می‌خوانید.

بقیه فیلم‌ها را هنوز ندیده‌ام، ولی با توجه به سطح معمول جشنواره فجر و سینمای ایران، فیلم موقعیت مهدی فیلمی چشمگیر است. اثری خوش‌ریتم که احتمالا یکی از بهترین‌های جشنواره به حساب می‌آید. فیلم اول هادی حجازی فر، اثری پخته است که اصلا به یک فیلم اول شبیه نیست و زبانی تصویری دارد، با بازی‌هایی یکدست و روان.

«ضد» به خلاف لباس شخصی اثر اول این کارگردان، فیلم خوبی نیست. فیلمنامه خوبی دارد، اما اجرای آن در فصول عاشقانه فیلم، خوب نیست، هرچند بخش‌های جاسوسی اش، تروتمیز از آب درآمده. بازی لیلازارع ضعیف است، ولی در مقابل مهدی_نصرتی نقش‌آفرینی خوبی دارد. پایان‌بندی ضد، ضعیف‌ترین فصل آن است.

《 فیلم موقعیت مهدی 》
امتیاز من: چهار  از پنج

فیلم موقعیت مهدی روایت شاعرانه‌ای از زندگی تراژیک مردی ست که هیچ‌کس شبیه او نبود.فرمانده‌ای که هنوز پیکرش در آب‌های اروند خفته است. فرمانده‌ای درون‌گرا که بالاخره هرچند غم از پا درآوردش، اما چون آب در رودخانه‌ی تاریخ جاری ماند. او مهدی باکری‌ است.  سومین فرزند مفقود خانواده‌ای که در این فیلم در درام‌پردازیِ تلخ حجازی فر- امینی با سیمایی غم‌آلود اما کاریزماتیک ترسیم شده است.

هادی حجازی‌فر در اولین تجربه‌ در جایگاه کارگردان کاری کرده است کارستان. از نماهای تازه و پرداخت‌های تلخ و سرد تا سکانس‌های سنگین و گوش‌خراش جنگی که استادانه از پسش برآمده است.

نقد فیلم بادکنک سفید
بیشتر بخوانید

حجازی‌فر در نهایت در آخرین پرده که روایتی‌دارد نفس گیر  با تلفیقی از نمادگرایی هنرش را کامل کرده است. روایتِ فیلم با جشن ازدواج مهدی باکری در سال پنجاه‌و‌نه اغاز می‌شود و پس از رج زدن شرایط زندگی خانوادگی او به مناطق عملیاتی می‌رود. در ابتدا ریتم سریع فیلم کمی به روایت آسیب می‌زند.

مخاطب مهدی باکری را گم می‌کند اما همه چیز پس از مدتی سر جای خود می‌نشیند. مهدی باکری از پس سایه‌ی سنگینش بیرون می‌آید و پرده‌های دردناک فیلمنامه بافت سنگینِ موقعیت مهدی را در میان آتش و خون و تنهایی تکمیل می‌کنند.

فیلم موقعیت‌ مهدی نشان می‌دهد که مردی درون‌گرا و کم‌حرف چگونه می‌تواند در محیطی خشک و سرد و خون‌آلود قهرمانی برای یک تاریخ باشد.

مردی که چون اروند لبالب از غم و خون و جنگ و ترکش تا آخرین لحظات ماند و تراژدی را تکمیل کرد…
در سینما تیکت این یادداشت را ادامه خواهم داد.
پ.ن:
حسن ختام فیلم موقعیت مهدی حضور هادی حجازی فر در سالن بود. البته در آخرین لحظات متوجه حضورش شدم.

سروصداهای پیرامون «موقعیت مهدی» آن‌قدر زیاد شد که اگر کسی فیلم را ندیده باشد، گمان می‌کند با اثری بی‌همتا مواجه است. تعریف و تمجیدهای اغراق‌آمیز به حد عجیبی رسیدند. نمی‌خواهم بگویم با فیلم خیلی بدی مواجه هستیم، اما واقعاً آن‌قدرها هم که ازش تعریف می‌کنند، تعریفی ندارد.

فیلم بسیار دیر راه می‌افتد. مدام کش می‌آید. از آن‌جایی که از یک سریال سرهم‌ شده، داستانک‌های گاه بی‌ربطی هم دارد. انصافاً صحنه‌های جنگی‌اش خوب تصویر شده‌اند و گاه حتی مهیب به نظر می‌رسند، اما هیچ نوآوری خاصی در آن‌ها دیده نمی‌شود. همان انفجارها و همان خمپاره‌ها، حالا این‌بار با کمی واقع‌گرایی بیش‌تر مثلاً.
.
خیلی‌ها معتقدند مضمون فیلم ضدجنگ است و حجازی‌فر به شکلی زیرپوستی حرف خودش را زده اما به‌راحتی می‌توان همان نگاه ایدئولوژیک، تقدس‌مآبانه و مطهرگونه به شخصیت اصلی داستان را در تاروپود کار دید. ضمن این‌که برخلاف عقیده‌ی خیلی‌ها، به نظرم اتفاقاً آن‌قدرها هم پوچی جنگ را نشان نمی‌دهد.

از این منظر، مثلاً «طبل بزرگ زیر پای چپ» (کاظم معصومی) فیلم جنگی متفاوتی‌ست که به شکلی آشکار مضمونی ضدجنگ دارد و آدم‌های حاضر در جنگ را مشتی گرفتارآمده میان آتش و دود تصویر می‌کند که آرزوی‌شان رهایی از آن وضعیت است. «موقعیت مهدی» حتی از این نظر هم هیچ نوآوری خاصی ندارد.
.
اما وقتی به «۲۸۸۸» می‌رسیم اوضاع کمی متفاوت است. فیلمی که خیلی‌ها از آن راضی نبودند اما هم‌چنان باید به آن دقت کنیم. این بار جنگ را از زاویه‌ی انسان‌هایی که در اتاق رادار نشسته‌اند و به هواپیماهای جنگنده خط می‌دهند می‌بینیم. آن‌ها مجبورند مدام به صفحه‌ی رادار خیره باشند. ما فقط صدای جنگ را می‌شنویم.

معرفی فیلم ستاره بازی | روایت شخصیت ها
بیشتر بخوانید

نه از آتش و دود خبری هست، نه از گردان و تانک و خاکریز و بی‌سیم. آدم‌هایی خوش‌تیپ و اتوکشیده را می‌بینیم که میدان جنگ‌شان اتاق کنترل است. انتخاب حمیدرضا پگاه برای نقش اول، هوشمندانه است؛ ازآمریکابرگشته، خوش‌قیافه و آرام. هیچ‌وقت جنگ را به این شکل ندیده بودیم.
.
«۲۸۸۸» اگر کمی روی فیلم‌نامه‌اش دقت بیش‌تری می‌کرد، فیلم بهتری می‌شد. فعلاً تا همین‌جا هم یک اثر جنگی بسیار متفاوت است که نمونه‌اش را در سینمای ایران ندیده‌ایم. اما «موقعیت مهدی» فیلم خوبی نیست، حداقلش این است که برخلاف نظر خیلی‌ها، هیچ چیز متفاوتی از جنگ نشان نمی‌دهد. همه چیز کمافی‌السابق ادامه دارد؛ قهرمان خاکی و مردمی و البته مقداری مقدس و کمی هم بمب و انفجار…

نویسنده رضا حقی

نویسنده و منتقد سینما شاعر و رمان نویس حدود 15 سال تجربه نوشتن داستان کوتاه , کارگردانی و دستیار کارگردانی. و مدیر مجموعه بامدادی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

1 × 2 =