صفحه اصلی > ادبیات جهان : معرفی کتاب یکی بود یکی نبود مجموعه‌ای که داستان کوتاه فارسی رو دگرگون کرد 
معرفی کتاب دو قرن سکوت
رازهای ممنوعه
ویدیو یوتوب تاریخچه مسیحیت
تحلیل ممنوعه

معرفی کتاب یکی بود یکی نبود مجموعه‌ای که داستان کوتاه فارسی رو دگرگون کرد 

کتاب یکی بود یکی نبود

فهرست مطالب

مقدمه

سلام دوستان! اگه شما هم مثل من به ادبیات فارسی علاقه‌مندین، حتما کتاب یکی بود یکی نبود رو شنیدین. این مجموعه داستان کوتاه نوشته محمدعلی جمال‌زاده، یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر ایرانه که واقع‌گرایی رو به داستان فارسی آورد. یکی بود یکی نبود نه تنها یک کتاب ساده‌ست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ ادبیات ماست که زبان عامیانه رو وارد داستان کرد.

کتاب یکی بود یکی نبود اولین بار در سال ۱۳۰۰ شمسی در برلین منتشر شد، وقتی جمال‌زاده در تبعید بود. این کتاب شامل شش داستان کوتاهه که زندگی مردم عادی ایران رو با طنز و نقد اجتماعی نشون می‌ده. من در این پست، از معرفی نویسنده و کتاب شروع می‌کنم، بعد به بررسی عمیق یکی بود یکی نبود می‌پردازم، مقایسه‌ش می‌کنم با کتاب‌های دیگه، و در نهایت جمع‌بندی می‌کنم. امیدوارم بعد از خوندن، برین سراغ خوندن یکی بود یکی نبود اگر هنوز نخوندینش. یکی بود یکی نبود واقعا ارزش وقت گذاشتن داره، چون حرف‌های زیادی برای گفتن داره درباره جامعه ایران.

حالا بیایم ببینیم چطور کتاب یکی بود یکی نبود بخشی از ادبیات نوین ایران شد. محمدعلی جمال‌زاده با این کتاب، نه تنها داستان کوتاه رو معرفی کرد، بلکه کل ادبیات رو مردمی‌تر کرد. من فکر می‌کنم یکی بود یکی نبود یکی از اون کتاب‌هایی‌ست که هر علاقه‌مند به ادبیات باید بخونه، چون پایه خیلی از کارهای بعدی رو گذاشته.

کتاب یکی بود یکی نبود

معرفی

خب، اول بیایم کتاب یکی بود یکی نبود رو درست معرفی کنیم. یکی بود یکی نبود مجموعه‌ای از شش داستان کوتاه نوشته سید محمدعلی جمال‌زاده (Mohammad-Ali Jamalzadeh) هست که در سال ۱۳۰۰ شمسی (۱۹۲۱ میلادی) در برلین منتشر شد. این کتاب، یکی از اولین آثار واقع‌گرای ادبیات فارسی به حساب می‌آد و زبان محاوره‌ای مردم کوچه و بازار رو وارد داستان کرد. داستان‌های یکی بود یکی نبود شامل “فارسی شکر است”، “دوستی خاله خرسه”، “ویلان الدوله”، “درد دل ملا قربانعلی”، “کباب غاز” و “بیله دیگ بیله چغندر” هستن. جمال‌زاده با یکی بود یکی نبود، نقدی تند به خرافات، فساد و مشکلات اجتماعی ایران زمان قاجار و پهلوی وارد کرد.

محمدعلی جمال‌زاده، نویسنده کتاب یکی بود یکی نبود، در ۱۲۷۰ شمسی در اصفهان به دنیا اومد و در ۱۳۷۶ در سوئیس درگذشت. اون پدر داستان کوتاه فارسی شناخته می‌شه و زندگی‌ش پر از تبعید و سفر بود. یکی بود یکی نبود بر اساس تجربیات خودش و مشاهدات‌ش از جامعه ایران نوشته شده. این کتاب حدود ۱۵۰ صفحه داره و سبک‌ش ساده، طنزآمیز و واقع‌گراست. یکی بود یکی نبود به زبان‌های مختلفی ترجمه شده، مثل انگلیسی (Once Upon a Time). اگه می‌خواین بدونین چرا یکی بود یکی نبود اینقدر مهمه، باید بگم که این کتاب، ادبیات فارسی رو از حالت کلاسیک خارج کرد و به سمت مدرن برد، و هنوز در دانشگاه‌ها تدریس می‌شه.

در معرفی کتاب یکی بود یکی نبود، نمی‌تونم از تاثیر پدر جمال‌زاده، سید جمال‌الدین واعظ (Seyed Jamal al-Din Va’ez)، بگذرم، چون اون یک فعال مشروطه بود و تاثیر زیادی روی پسرش گذاشت. یکی بود یکی نبود رو می‌تونین از کتابفروشی‌ها یا آنلاین بخرین و بخونین. حالا بیایم وارد بررسی عمیق‌تر بشیم. کتاب یکی بود یکی نبود پر از لایه‌هایی‌ست که باید کاوش‌شون کنیم، از طنز تا نقد اجتماعی.

از بینوایان تا گوژپشت نتردام: زندگی و آثار ویکتور هوگو
بیشتر بخوانید

یکی بود یکی نبود نه تنها یک مجموعه داستانه، بلکه یک سند تاریخی هم هست. جمال‌زاده با این کتاب، صدای مردم عادی رو بلند کرد و نشون داد چطور ادبیات می‌تونه ابزار تغییر باشه. من وقتی کتاب یکی بود یکی نبود رو خوندم، حس کردم انگار دارم یک فیلم قدیمی از ایران می‌بینم، پر از شخصیت‌های واقعی و مشکلات روزمره.

بررسی

حالا می‌رسیم به بخش اصلی، یعنی بررسی کتاب یکی بود یکی نبود. من این بخش رو به چهار قسمت متفاوت تقسیم کردم تا بتونین هر جنبه رو جداگانه دنبال کنین. از خلاصه داستان‌ها شروع می‌کنم، بعد شخصیت‌ها، تم‌ها و در نهایت سبک نوشتاری. این بررسی رو با جزئیات زیاد نوشتم تا بفهمین چرا کتاب یکی بود یکی نبود یک شاهکاره. یکی بود یکی نبود رو باید لایه به لایه باز کرد تا عمق‌ش رو دید، چون هر داستان‌ش یک جهان کوچیکه.

خلاصه داستان‌های یکی بود یکی نبود

کتاب یکی بود یکی نبود شامل شش داستان کوتاهه که هر کدوم زندگی مردم ایران رو در اوایل قرن بیستم نشون می‌دن. اول “فارسی شکر است”: داستان یک ایرانی که در قفقاز زندگی می‌کنه و با یک ارمنی بحث می‌کنه درباره زبان فارسی. خلاصه‌ش اینه که ایرانی سعی می‌کنه ثابت کنه فارسی شیرینه، اما با طنز نشون می‌ده چطور تعصب کورکورانه مضحکه. در یکی بود یکی نبود، این داستان پایه طنز کتابه.

دوم “دوستی خاله خرسه”: درباره یک مرد که دوست‌ش با نیت خوب، زندگی‌ش رو خراب می‌کنه. خلاصه، مردی که می‌خواد ازدواج کنه، اما دوست‌ش با دخالت، همه چیز رو به هم می‌ریزه. یکی بود یکی نبود با این داستان، دوستی‌های مضر رو نقد می‌کنه.

سوم “ویلان الدوله”: داستان یک مرد فقیر که خیال می‌کنه ثروتمنده و زندگی لوکس می‌کنه، اما در واقعیت گداست. خلاصه، ویلان الدوله در خیال‌ش کاخ داره، اما در واقعیت در خرابه زندگی می‌کنه. یکی بود یکی نبود اینجا خرافات و توهم رو مسخره می‌کنه.

چهارم “درد دل ملا قربانعلی”: ملا قربانعلی از مشکلات‌ش با زن‌ش شکایت می‌کنه، اما در نهایت می‌فهمه خودش مقصره. خلاصه، ملا با طنز از زندگی زناشویی‌ش می‌گه. یکی بود یکی نبود روابط خانوادگی رو بررسی می‌کنه.

پنجم “کباب غاز”: داستان یک مرد که غاز می‌خره اما با حیله، کباب‌ش می‌کنن. خلاصه، مرد ساده‌لوح فریب می‌خوره. یکی بود یکی نبود کلاهبرداری رو نشون می‌ده.

ششم “بیله دیگ بیله چغندر”: درباره یک مرد که با خرافات زندگی می‌کنه. خلاصه، مرد با طلسم‌ها درگیره. یکی بود یکی نبود خرافات رو نقد می‌کنه.

می‌دونی، یکی بود یکی نبود نه تنها داستان‌های جداگانه داره، بلکه مثل یک پازل ساخته شده. جمال‌زاده با این ساختار، جامعه رو نقد می‌کنه. من وقتی یکی بود یکی نبود رو خوندم، حس کردم انگار دارم یک آلبوم عکس از ایران قدیمی می‌بینم، پر از طنز و واقعیت. این بخش از بررسی نشون می‌ده چطور یکی بود یکی نبود داستان‌ها رو با هم مرتبط کرده.

ماشادو آسیس: از فقر تا قله ادبیات جهان
بیشتر بخوانید

حالا بیایم جزئیات بیشتری بگیم. مثلا در “فارسی شکر است”، صحنه بحث درباره زبان، پر از دیالوگ‌های خنده‌دار. کتاب یکی بود یکی نبود در این صحنه‌ها، تعصب ملی رو مسخره می‌کنه. یا در “ویلان الدوله”، توصیف خیال‌های مرد، روانشناختیه. یکی بود یکی نبود بیش از یک کتاب طنزه؛ یک نقد عمیق به جامعه‌ست. من فکر می‌کنم این خلاصه، فقط نوک کوه یخه و برای فهم کامل، باید یکی بود یکی نبود رو کامل بخونین.

در ادامه، هر داستان یکی بود یکی نبود با یک مقدمه شروع می‌شه که جمال‌زاده نظرات‌ش رو می‌گه. این باعث می‌شه کتاب مثل یک مقاله هم باشه. مثلا در “کباب غاز”، صحنه خرید غاز، پر از جزئیات روزمره. یکی بود یکی نبود زندگی واقعی رو توصیف می‌کنه، از بازار تا خانه‌ها. جمال‌زاده با این جزئیات، خواننده رو غرق می‌کنه.

یکی دیگه از نکات، پایان‌های باز در برخی داستان‌هاست. مثلا در “درد دل ملا قربانعلی”، ملا تغییر می‌کنه اما آینده نامعلومه. این تکنیک، یکی بود یکی نبود رو مدرن می‌کنه.

تحلیل شخصیت‌ها در یکی بود یکی نبود

شخصیت‌های کتاب یکی بود یکی نبود خیلی واقعی و تیپیکال جامعه ایرانن. در “فارسی شکر است”، ایرانی تعصبی نماد ناسیونالیسم کورکورانه‌ست، و ارمنی نماد منطق. یکی بود یکی نبود با این شخصیت‌ها، تعصب رو نقد می‌کنه.

در “دوستی خاله خرسه”، دوست دخالت‌گر نماد روابط اجتماعی مضره. شخصیت اصلی، مرد ساده، نماینده افراد عادیه که قربانی می‌شن. یکی بود یکی نبود روابط انسانی رو بررسی می‌کنه.

ویلان الدوله در داستان خودش، نماد توهم و خرافاته. اون در خیال‌ش ثروتمنده، اما واقعیت تلخه. یکی بود یکی نبود با این شخصیت، مشکلات روانی جامعه رو نشون می‌ده.

ملا قربانعلی نماد روحانیون سنتی‌ست که با زندگی مدرن درگیرن. زنش نماد زنان قوی. کتاب یکی بود یکی نبود روابط جنسیتی رو تحلیل می‌کنه.

در “کباب غاز”، مرد ساده‌لوح نماد مردم فریب‌خورده‌ست، و کلاهبردار نماد فساد. یکی بود یکی نبود طبقات اجتماعی رو نشان می‌ده.

در “بیله دیگ بیله چغندر”، مرد خرافاتی نماد جهله. یکی بود یکی نبود با این شخصیت‌ها، جامعه رو آینه می‌کنه.

تحلیل شخصیت‌ها در یکی بود یکی نبود، نشون می‌ده جمال‌زاده چقدر خوب مردم رو می‌شناخته. شخصیت‌ها تیپیکال اما عمیقن. من وقتی یکی بود یکی نبود رو بررسی می‌کردم، دیدم که شخصیت‌ها از تجربیات واقعی الهام گرفتن. یکی بود یکی نبود بدون این شخصیت‌های زنده، اینقدر تاثیرگذار نبود.

بیایم عمیق‌تر بریم. ویلان الدوله یک شخصیت تراژیک-کمیکه که توهم‌ش، فرار از واقعیته. در یکی بود یکی نبود، این نشون‌دهنده مشکلات اقتصادیه. ملا قربانعلی تغییر می‌کنه، که امیدبخشه. یکی بود یکی نبود با این تحلیل‌ها، لایه‌های روانشناختی رو باز می‌کنه. من پیشنهاد می‌کنم وقتی یکی بود یکی نبود رو می‌خونین، به انگیزه‌های شخصیت‌ها دقت کنین، چون کلید فهم کتابه.

یکی از شخصیت‌های جالب، ارمنی در “فارسی شکر است” که منطقی بحث می‌کنه. یکی بود یکی نبود با این، تعصب ایرانی رو نقد می‌کنه. در کل، شخصیت‌ها در یکی بود یکی نبود، آینه جامعه‌ن و هنوز قابل درک هستن.

جمال‌زاده با دیالوگ‌های طبیعی، شخصیت‌ها رو زنده کرده. مثلا در “درد دل ملا قربانعلی”، حرف‌های ملا پر از اصطلاحات عامیانه‌ست. این باعث می‌شه یکی بود یکی نبود مثل یک گفتگو واقعی باشه.

تم‌ها و نمادها در یکی بود یکی نبود

تم‌های اصلی کتاب یکی بود یکی نبود شامل نقد اجتماعی، طنز، واقع‌گرایی، خرافات و فساد می‌شه. یکی بود یکی نبود جامعه ایران رو نماد کل جوامع سنتی می‌دونه که با مدرنیته درگیره. تم خرافات خیلی قوی‌ست، مثل در “ویلان الدوله”.

چگونه نویسنده بشویم؟ | راهنمای کامل برای شروع مسیر نویسندگی
بیشتر بخوانید

نمادهایی مثل زبان در “فارسی شکر است”، نماد هویته. غاز در “کباب غاز”، نماد فریب. یکی بود یکی نبود با این نمادها، پیام‌ش رو منتقل می‌کنه.

تم طنز تلخ، ابزار جمال‌زاده برای نقده. مثلا در “دوستی خاله خرسه”، دوستی مضر مسخره می‌شه. یکی بود یکی نبود روابط اجتماعی رو بررسی می‌کنه.

من در بررسی کتاب یکی بود یکی نبود، دیدم که تم‌ها هنوز موجود هستن. مثلا فساد در جامعه امروز هم وجود داره. یکی بود یکی نبود با نمادهای قوی‌ش، خواننده رو به فکر وامی‌داره. بیایم مثال بزنیم: بیله دیگ در آخرین داستان، نماد خرافات بی‌پایه‌ست.

تم مدرنیته در مقابل سنت هم در یکی بود یکی نبود هست. جمال‌زاده تحت تاثیر غرب، اما ایرانی می‌نویسه. در کل، تم‌ها یکی بود یکی نبود رو به یک اثر جاودانه تبدیل کردن.

یکی دیگه از تم‌ها، نقش زبان در ادبیاته. جمال‌زاده در مقدمه، از زبان عامیانه دفاع می‌کنه. این تم، یکی بود یکی نبود رو انقلابی می‌کنه.

تم جنسیت هم در “درد دل ملا قربانعلی” هست، جایی که زن قوی نشون داده می‌شه. یکی بود یکی نبود مسائل زنان رو هم لمس می‌کنه، هرچند کم.

سبک نوشتاری و تکنیک‌های محمدعلی جمال‌زاده در یکی بود یکی نبود

سبک جمال‌زاده در کتاب یکی بود یکی نبود، ساده، محاوره‌ای و پر از طنزه. اون از زبان اول شخص در برخی داستان‌ها استفاده می‌کنه که داستان رو شخصی می‌کنه. یکی بود یکی نبود پر از توصیفات واقعی‌ست، از کوچه‌ها تا آدم‌ها.

تکنیک‌های مثل دیالوگ‌های عامیانه و مقدمه‌های مقاله‌وار، کتاب رو جذاب می‌کنن. جمال‌زاده از استعاره‌ها و ضرب‌المثل‌های فارسی برای طنز استفاده می‌کنه.

در یکی بود یکی نبود، جمله‌ها کوتاه و تند هستن، که حس روزمره رو منتقل می‌کنه. سبک‌ش تحت تاثیر چخوف و موپاسان، اما با طعم ایرانی. من وقتی یکی بود یکی نبود رو خوندم، حس کردم انگار دارم حرف‌های مردم رو می‌شنوم، نه داستان.

تکنیک‌های اجتماعی، مثل نشان دادن طبقات مختلف، کتاب یکی بود یکی نبود رو واقع‌گرا می‌کنه. جمال‌زاده با این سبک، ادبیات فارسی رو تحول داد. یکی بود یکی نبود یک مثال عالی از ادبیات مردمی هست.

یکی از تکنیک‌های جالب، استفاده از ضرب‌المثل‌ها در دیالوگ‌هاست. این باعث می‌شه یکی بود یکی نبود فرهنگی بشه. جمال‌زاده همچنین از تکرار برای تاکید استفاده می‌کنه، مثل تکرار خرافات.

در کل، سبک یکی بود یکی نبود، ساده اما قدرتمنده و پیام رو مستقیم منتقل می‌کنه. جمال‌زاده با مقدمه طولانی‌ش، توضیح می‌ده چرا زبان عامیانه مهمه.

بیایم جزئیات بیشتری بگیم. در “فارسی شکر است”، دیالوگ‌ها پر از اشتباهات زبانی برای طنزه. یکی بود یکی نبود با این، زبان رو زنده می‌کنه. یا در “ویلان الدوله”، توصیف خیال‌ها، شاعرانه اما طنزآمیز.

مقایسه با کتاب‌های دیگر

حالا بیایم یکی بود یکی نبود رو با کتاب‌های دیگه مقایسه کنیم. اول با “بوف کور” صادق هدایت: هر دو مدرن هستن، اما یکی بود یکی نبود طنزآمیز و اجتماعی‌ست در حالی که بوف کور تاریک و روانشناختی. یکی بود یکی نبود مردم عادی رو نشون می‌ده، بوف کور درون فرد.

کتاب های سارتر
بیشتر بخوانید

مقایسه با “چشم‌هایش” بزرگ علوی: هر دو واقع‌گرا، اما یکی بود یکی نبود کوتاه و طنزآمیز، چشم‌هایش رمان بلند و سیاسی. یکی بود یکی نبود خرافات رو نقد می‌کنه، چشم‌هایش دیکتاتوری.

با “مدیر مدرسه” جلال آل احمد: هر دو نقد اجتماعی دارن، اما یکی بود یکی نبود قدیمی‌تر و طنزآمیز، مدیر مدرسه مستقیم‌تر. هر دو سیستم رو نقد می‌کنن.

مقایسه با “سنگ صبور” صادق چوبک: هر دو واقع‌گرا و مردمی، اما یکی بود یکی نبود طنز داره، سنگ صبور تلخ‌تر.

با “عزاداران بیل” غلامحسین ساعدی: هر دو روستایی و اجتماعی، اما یکی بود یکی نبود شهری‌تر.

در نهایت، یکی بود یکی نبود در ادبیات فارسی، مثل “داستان‌های کوتاه” چخوف در روسی‌ست، پر از طنز و واقعیت.

یکی دیگه مقایسه با “شوهر آهو خانم” محمدعلی افغانی: هر دو اجتماعی، اما یکی بود یکی نبود کوتاه‌تر و طنزآمیز.

بیایم عمیق‌تر مقایسه کنیم. در مقایسه با “بوف کور”، کتاب یکی بود یکی نبود امیدبخش‌تره، چون طنز داره. هدایت تاریکه، جمال‌زاده خنده‌دار. اما هر دو تحول‌آفرینن. در چشم‌هایش، عشق و سیاست هست، اما یکی بود یکی نبود روزمره و عادی. این مقایسه‌ها نشون می‌دن یکی بود یکی نبود چقدر منحصر به فرده در ادبیات فارسی.

مقایسه با آثار خارجی، مثل “داستان‌های دوبلین” جیمز جویس: هر دو زندگی شهری رو نشون می‌دن، اما کتاب یکی بود یکی نبود ایرانی و طنزآمیز.

لیست کتاب‌های مشابه

اینجا یک لیست از کتاب‌های مشابه کتاب یکی بود یکی نبود با توضیح کوتاه:

  • بوف کور – رمانی روانشناختی درباره تنهایی.
  • چشم‌هایش – داستان عشق و مبارزه سیاسی.
  • مدیر مدرسه – نقد سیستم آموزشی.
  • سنگ صبور – کاوش در ذهن یک زن.
  • عزاداران بیل – داستان‌های کوتاه روستایی.
  • شوهر آهو خانم – نقد اجتماعی زندگی زنان.
  • تنگسیر – مبارزه علیه ظلم.
  • همسایه‌ها – زندگی در محله‌های جنوبی.
  • کلیدر – حماسه روستایی.
  • سووشون – مقاومت زنان در جنوب.

جمع‌بندی

خب، دوستان، این بود معرفی و بررسی کامل کتاب یکی بود یکی نبود. از مقدمه تا مقایسه، دیدیم چطور این کتاب ادبیات فارسی رو تغییر داد. یکی بود یکی نبود یک شاهکاره که هنوز الهام‌بخشه. امیدوارم این پست براتون مفید بوده باشه. حالا نوبت شماست! در بخش کامنت‌ها، نظرتون رو بگین. کتاب یکی بود یکی نبود رو خوندین؟ کدوم داستان‌ش بیشتر خوشتون اومد؟ منتظر کامنت‌هاتون هستم تا با هم گپ بزنیم.

کتاب یکی بود یکی نبود

سوالات متداول

  • کتاب یکی بود یکی نبود درباره چیه؟

    مجموعه داستان کوتاه با طنز و نقد اجتماعی.

  • نویسنده کتاب یکی بود یکی نبود کیه؟

    محمدعلی جمال‌زاده.

  • چرا کتاب یکی بود یکی نبود مهمه؟

    معرفی واقع‌گرایی به ادبیات فارسی.

  • کتاب یکی بود یکی نبود ترجمه شده؟

    بله، به انگلیسی و دیگر زبان‌ها.

  • شبیه‌ترین کتاب به یکی بود یکی نبود چیه؟

    بوف کور هدایت.

دیدگاهتان را بنویسید

8 − 6 =