نام انگلیسی: Cellar Door
نام فارسی: فیلم در سرداب
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ژانر: درام، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
اردیبهشت
در جذابیت فیلمهای هیجانانگیز عناصر بسیاری دخیل است که مهمترین آنها ارائهی روایت است. گاهی روایتی ساده بهقدری بیننده را به هیجان میآورد که در برخی فیلمهای با فیلمنامه قوی شاهد آن نخواهیم بود.
«وان استاین» با فیلمهایی نظیر «ترمینال»، محصول ۲۰۱۸، «فیلم میراث»، محصول ۲۰۲۰ و «فیلم هر نفسی که میکشی» محصول ۲۰۲۱، آشنای سینمادوستان است. ما دو فیلم قبلی این کارگردان را در کانال نیز مرور کردیم و دیدیم که در این سالها این کارگردان هرگز نتوانسته روایتی قوی را در برابر مخاطبان خود قرار دهد.
آقای استاین در فیلم در سرداب خود نیز چیزی بیش از روایتهای گذشتهاش را ارائه نداده است. او میخواهد مخاطب را دچار هیجان آمیخته با وحشت کند. آنچه از عنوان فیلم و حتی تیزر آن پیداست، بهنظر میرسد قرار است مخاطب با فضایی خوفناک و شاید نفسگیر مواجه شود، اما در واقعیت چیزی جز این است.
زوجی شاد و خوشبخت، «سرا»، با بازی «جوردانا بروستر» و «جک»، که «اسکات اسپیدمن» نقش آن را بازی میکند، پس از مدتی در انتظار تولد فرزندشان هستند که سقط جنین ناگهانی، آنها را دچار اندوه و درماندگی میکند. سرا معلم ریاضی و نوازندهی پیانوی منطقیست که سعی میکند زندگی خود را با طراوت و خاص حفظ کند.
از سوی دیگر جان، معماری وفادار به همسر و زندگیاش است که علیرغم وجود چالشهایی که برایش در محل کار بهوجود میآید، بهنظر میرسد که خواهان حفظ موقعیت موجود است. زوجین برای کسب آرامش بیشتر در پی تهیه ملکی خارج از شهر هستند.
جستوجوی آنها با سختگیریاشان ادامه پیدا میکند تا به ملک مجلل و زیبا در حومه شهر ختم میشود. مالک آن، «امت»، با بازی «لارنس فیشبرن»، برای پذیرفتن مالک جدید از آنها میخواهد تا شب را در عمارتاش بمانند و صبح روز بعد.
خانواده وینترز، یعنی سرا و جک، با نامهای بر میخورند که در آن مالکیت خانه به یک شرط به آنها داده میشود که در سرداب را که در حیاط واقع است بههیچعنوان باز نکنند.
بر اساس همین داستان ظاهراً جذاب، بیننده فقدان بسیاری از المانهای پرکشش را بهطور محسوسی لمس میکند. فیلمبرداری خوب فیلم در سرداب برای این پرداخت ناقص حیف میشود. ساده و به شدت غیرقابل باور بودن روایت بیننده را ناامید میکند.
مخاطب با فضای شوم و دهشتناکی مواجه است که حس هیجان و ترس را به دنبال نخواهد داشت. اگر ما از نحوهی فیلمبرداری به عنوان نقطهی قوت یاد میکنیم، در سوی دیگر باید به طراحی صحنه و نورپردازی آن هم اشاره کنیم که ضعیف است.
چرا که نحوه و چینش صحنه بهگونهای است که گویی مخاطب در حال تماشای تبلیغی برای خود عمارت است و درنتیجه هیچ ترس و اضطرابی را به مخاطب القا نمیکند.
بازی بازیگران هم آنقدر سرد است که نمیتوان شیمی بین آنها را یافت؛ از سوی دیگر وجود شخصیتهای فرعی منجمد نیز صحه بر عدم شخصیتپردازی درست فیلم در سرداب و بازی بد بازیگران میگذارد.
اگر بخواهیم منصف باشیم، شخصیت کاریزماتیک «امت» را باید از باقی نقشها جدا کرد که باز هم توان کافی برای هیجانانگیزکردن اثر را ندارد. شاید فیلمنامهی فیلم در سرداب در حد داستانی کوتاه بود و بهتر بود فیلمی تلویزیونی ساخته میشد که حداقل میتوانست رضایتبخش باشد.