نام انگلیسی: Love
نام فارسی: فیلم عشق
محصول:۲۰۲۴ – نروژ
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۱ از ۴
مصطفی ملکی
در مرور فیلم رابطه جنسی از آقای «دگ یوهان اوگرود» اشاره کردیم که قرار است وارد یک سهگانه شویم. حال پس از چند ماه یکی دیگر از این سه فیلم برای مخاطب ایرانی منتشر شده است. در گذر «سکس»، «رویاها» و «عشق» این فیلم سومین گانه محسوب میشود.
اما ترتیب تماشا برای مخاطب ایرانی هیچگاه بخشی از انتخابهای دنیای آزاد نبوده است. آقای اوگرود در فیلم اول سعی کرد مخاطب را با لبههایی در جامعه و روابط بینافردی مواجه کند که از دل هر کدام از آنها مفاهیمی عمیق در باب انسانشناسی و جامعهشناسی بیرون میآمد.
از شرم فردی و اجتماعی گرفته تا مذهب و سنت و در نهایت آزادی فردی و اختیار که منجر به خلق انسان انتخابگر و خودآگاه یا بالعکس میشوند. او در فیلم عشق هم قرار است همین مسیر را ادامه دهد، اما گویی مسیر دیگری را در فیلم عشق برگزیده است.
فیلم عشق با تاریخهایی که ما را از ششم آگوست تا ۲۷ این ماه میرسانند قرار است مخاطب را با پارههایی از زندگی دو کاراکتر ماریان و تور مواجه کند. همهچیز از ششم آگوست آغاز میشود.
زمانی که ماریان در حال شرح اوضاع پس از تشخیص سرطان پروستات برای یک بیمار است و تور هم در قامت پرستار این بخش پشت سر آنها ایستاده است. کارگردان از این سکانس بهعنوان یکی از گزارههای اصلی فیلم عشق بهره میبرد.
تور در این سکانس با زبانی غیرمستقیم شیوهی مواجههی ماریان با بیمار را از منظر اومانیستی زیر سوال میبرد. انتخاب بازیگر تور و اضافه کردن ژستهای کلیشهی یک مرد همجنسگرا از همان ابتدا باعث ویرانی گزاره میشود؛ مخصوصاً اینکه کارگردان در شخصیتپردازی این کاراکتر سعی دارد او را همچون فردی که معتاد روابط شبانه و گذراست تصویر کند.
آقای اوگرود سعی دارد آنقدر این کاراکتر را هرس کند تا او را به درون عشقی افلاطونی ببرد. در طرف مقابل ماریانی قرار دارد که فرزند طلاق است و از قضا قرار است با واسطه مردی مطلقه را که دو فرزند دارد ملاقات کند.
کارگردان در پیشبرد روایی دنیای ماریان نیز کمیتاش لنگ است. او آنقدر از اینسو و آنسوی دنیای ماریان میبرد و تصاویر را تبدیل به دیالوگهای صدمنیکغاز میکند که در بخشهایی از فیلم عشق مخاطب را دلزده از این همه شعار اتیکتدار میکند.
آقای اوگرود در این اثر نیز بسیار به مضامین انسانی میپردازد؛ از عشق افلاطونی به بهانهی زندگی پس از عمل پروستات مردان همجنسگرا تا مباحثی چون جنسیت، میل، خیانت، اعتماد و تروماهای کودکی.
شاید قابل اعتناترین سکانس فیلم عشق تقابل ماریان و مرد نجار روی کشتی و دیالوگی که پس از رابطهی جنسی بین این دو شکل میگیرد، است. مرد نجار متأهل است و با خیالی آسوده خود را در تیندر معرفی میکند و کنار ماریان در کشتی مینشیند.
از آنسو ماریان از این متعجب است که این مرد چگونه با این اعتمادبهنفس در حال خیانت به همسری است که بهگفتهی خود او بسیار دوستش دارد.این مکالمه و تعجبهای ماریان، عذرهای مرد نجار و در نهایت مکث فرویدی او و فرار از محل وقوع خیانت گویی تصویرسازی زیبایی از به چالش کشیدن تعهد در زندگیست.
تعهدی که یا آن را قبول میکنی و پایبندش میشوی یا از آن فاصله میگیری و زندگی را آنگونه که میخواهی از سر میگیری. آقای اوگرود شاید در این سکانس است که روح را به اثر خود وارد میکند.
اما در مابقی قابهایاش دچار نوعی سردرگمی در چپاندن مفاهیم به درون قابهای بیربط دارد. باید دید او در گانهی دومی که برای ما مخاطبان ایرانی گانهی سوم محسوب میشود چه رویاهایی را رقم زده است.