نام انگلیسی: The Marvels
نام فارسی: فیلم مارولها
محصول: ۲۰۲۳ – ایالات متحده
ژانر: ابرقهرمانی
امتیاز: ۰ از ۴ – 〇〇〇〇
۲ سال قبل بود که در باب فیلم آبنباتفروش نوشتیم و از اینکه یک کارگردان زن به سینما معرفی شده خوشحال بودیم. خانم «نینا داکوستا»در همان دو فیلمی که طی سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۱ روی پرده برد نشان داد که آیندهی روشنی دارد. اما تا مخاطب سینما سرگرم لذت بردن از حضور فیلمسازی جدید و صاحب فکر در بستر سینمای دنیا بود، نفرینی که دامنگیر «کلوئه ژانگ» شد گریبان داکوستا را نیز در سال ۲۰۲۳ گرفته است.
باید قبول کنیم که مارول و دیسی دچار روزمرگی شدهاند و در مسیر سقوط خود به هر کارگردان صاحبفکر و نیازمند پول چنگ میزنند. در این کمپانیها خبری از غلبهی فکری فیلمساز بر استودیو نیست، بلکه این استودیوست که این فیلمسازان را در حد یک اپراتور به زیر میکشد.
در فیلم مارولها نه خبری از روایت است نه حتی جلوههای ویژهی کامپیوتری گرانقیمت آثار گذشته به کار میآیند. گویا مخاطب مارولبین و نشئهی برشهای آن هم دیگر از این حجم تکرار بیهوده به نوعی به پوچی رسیده است.
زمانی که فروشنده و خریدار هر دو وارد این دنیای خاکستری ابزورد و پوچ میشوند، گویی محصولات یکبهیک میپوسند و فاسد میشوند. خانم داکوستا و رفقایاش در یکی از سولههای جدیداً خاکخوردهی مارول کمی چای مینوشیدند و سپس با وصل کردن سنسورهای حرکتی کف دستها را به یکدیگر نشان میدادند و در نهایت تیم جلوههای ویژه از این کف دستها نورهای آبی و زرد خارج میکرد.
داکوستا بهعنوان کارگردان در فیلم مارولها گم است. هر چه میبینیم همان فشلیسم ابرقهرمانیها و تنوع نژادی نژادپرستانه در این آثار است. مارول اینبار بهسراغ هندی-آمریکاییها رفته و مخاطب بدبین خود را کمی وادار به خنده میکند. شلنگتختهانداختنهای کاراکترها در سولهی تاریک مخاطب را بهیاد آثار تراز بالیوودی میاندازد و تقریباً هر مخاطبی در سینما فراموش میکند که آقای داکوستا خالق دو اثر قبلی بوده است.
گویا ابرقهرمانیسازها دیگر دچار روزمرگی مرگباری شدهاند و حتی نوجوانهای زمانی عاشق این آثار نیز در حال روبرگرداندن از آنها هستند. این همان نقطهی صفری است که این استودیوها باید تصمیم بگیرند آیا قصد دارند در سینمای لایو-اکشن باقی بمانند یا بهتر است وارد دنیای انیمیشن و سریال شوند.
آنچه که در طول تاریخ هالیوود شاهد بودهایم چیزی غیر از پا پس کشیدن است. مارول همچنان پول خرج میکند، همچنان کارنامهی بسیاری از کارگردانهای خوشنام را دچار لکه میکند و همچنان این مزخرفات را خواهد ساخت. بعید است در سیاستهای آیندهی این استودیوها تغییری ایجاد شود.
آنها هم بنگاه نقدنویسی را در اختیار دارند و هم کیسههای پر از پولی را صاحب هستند که گامهای بسیاری را دچار لرزش میکنند. باید دید جنگ لفظی بین بزرگان سینمای آمریکا و ابراستودیوها چگونه پیش خواهد رفت. آنچه مشخص است هر طرفی که بتواند نوجوانها را کنار خود نگاه دارد، گیشه را نیز از آن خود کرده است.
نمونهی مشخص آن باربی بود که همه با وجود اینکه میدانستند جز زبالهای تصویری نیست، اما ورایتی و ووگ همچنان کاراکتر باربی را تبدیل به عکس روی جلد خود میکنند. شاید برای رهایی از این مخمصههای تصویری و نفس کشیدن سینمای تجاری باید منتظر واکنشی از جنس «پول احمقانه» بود.



