نام انگلیسی: Lurker
نام فارسی: ز
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: درام
امتیاز: ۳.۵ از ۴
علاقهمندی افراد به یکدیگر و وابستگی گاهبهگاه یکطرفه، از جمله موضوعاتی است که همیشه بهانهی خوبی برای پرداختن در آثار هنری بوده است. بسیاری از فیلمها بر اساس زندگی بزرگان هنر و در دنیای امروز، حتی اینفلوئنسرهایی که طرفداران خود را بهسوی خود جذب کردهاند، ساخته شدهاند.
علاقه و محبت وسواسگونهای که دنبالکننده به فرد مشهور دارد و صرف مدت زیادی از عمر خود برای دنبال کردن سرگرمیها و امور شخصی وی میکند، میتواند او را از نظر روانی در معرض مخاطره قرار دهد.
دلبستگی وافر به محبوب که در اوهام و ذهن خود با او خو گرفته است، اگر بخواهد رنگ واقعیت به خود بگیرد و از سوی دیگر ممکن است از طرف وی کنار گذاشته شود، عواقب گاه دلخراشی بهدنبال خواهد داشت. فیلمهایی مانند Misery محصول ۱۹۹۰ و Ingrid Goes West که سال ۲۰۱۷ ساخته شدهاند، نمونههایی از آثار برجسته در این زمینه هستند.
از سوی دیگر، رابطهی فرااجتماعی و وابستگی بیمارگونه به دوست یا همجنس، موضوع جذابیست که دستمایهی فیلمهایی همچون فیلم The Talented Mr. سریال Ripley محصول ۱۹۹۹، فیلم Saltburn ساختهی ۲۰۲۳، فیلم Frances Ha محصول ۲۰۱۲، قرار گرفته است.
هرچند در برخی از این آثار، میزان صدمات ناشی از اختلالات روانی و خشونت آن زیاد به چشم میخورد. همچنین مستندهایی که زندگی ستارگان پاپ را به تصویر کشیدهاند، شخصیتهای پشتپرده را عیان کردهاند که بدون حضور آنها، موفقیت یا شکست ستارهها امکانپذیر نبوده است.
در این میان، «الکس راسل»، بازیگر استرالیایی، با ترکیبی از این مضامین، نخستین گام خود را در عرصهی کارگردانی برمیدارد. فیلم کمینگر روایتگر داستان «متیو» (با بازی تئودور پلرین) است که در یک فروشگاه لباس مشغول به کار است.
روزی «آرچی مدکوری» در نقش «الیور» وارد فروشگاه میشود و متیو با ذکاوت تمام، آهنگ مورد علاقهی الیور را پخش میکند. این رفتار باعث شگفتی الیور میشود و وقتی متیو را میبیند، او را به دورهمی دوستانه و خصوصی خود دعوت کرده و شمارهاش را به او میدهد.
ورود متیو به جمع دایرهی نزدیکان الیور، برای او حادثهای شیرین و غیرمترقبه است. متیو که با مادربزرگش تنها زندگی میکند، تمام تلاش خود را برای ماندن در این دنیای غیرقابلباور به کار میگیرد.
در حالی که به جمع دوستان الیور میپیوندد، مدیر برنامههای او، «شای» (با بازی هاوانا رز لیو)، به متیو گوشزد میکند که اگر میخواهد در این جمع بماند، باید مفید باشد. متیو با تکیه بر این سرنخ، تمام توان خود را صرف میکند.
با این وجود، همیشه از دیگران عقبتر است و اخبار خصوصی الیور را دیرتر متوجه میشود. در ابتدا متیو با ترفندی حسابشده، آهنگ محبوب الیور را در فروشگاه پخش کرد و کمکم وجود خود را به دیگران اثبات نمود. حال با هر روشی سعی دارد جایگاه خود را در کنار الیور حفظ کند. تنها کسی که در این راه دشوار از او حمایت میکند، شای است.
سبک فیلمبرداری متیو در دل الیور مینشیند و او مسئول ساخت مستندی از زندگی شخصی الیور میشود. این مستند قرار است لحظات خصوصی و بیپرده از زندگی الیور را نمایش دهد و به خواست خود او، نقش طرفداران در موفقیتش نادیده گرفته نشود. الیور که ستارهای نوظهور و برند در حرفهی خود است، هوادارانش را در موفقیتهایش شریک میداند.
نقاط قوت فیلم کمینگر در شخصیتپردازی دقیق و بازی خوب بازیگران بهخوبی دیده میشود. راسل در فیلم کمینگر به بحران تنهایی میپردازد؛ بحرانی که هم متیو و هم الیور را درگیر کرده است.
متیو که غرق در دنیای مجازی است و به شغل فروشندگی قناعت کرده و همدمی ندارد، و از سوی دیگر، الیور که قادر نیست چاپلوسان اطراف خود را بهدرستی بشناسد و یاریرسان واقعی را در مسیر ستارهشدنش داشته باشد.
نکتهای که کارگردان به آن اشاره کرده، این است که عصر جدید، برخلاف گذشته، دیگر نیازی به استعداد و سختکوشی برای دیدهشدن ندارد. اگر کمی قدرت نفوذ در اینترنت و دانش تکنولوژیکی همراه با هوش و خوششانسی وجود داشته باشد، بهراحتی میتوان به هدف اصلی که همان دیدهشدن است، رسید.
راسل با کارگردانی فیلم کمینگر نشان داد که نهتنها برای این عرصه مناسب است و فیلم اول خود را با پرداختی جسورانه و قدرتمند آغاز کرده، بلکه توانسته بازیگر توانا و خوشآتیهای مانند تئودور پلرین را نیز به دنیای سینما معرفی کند.