نام انگلیسی: Coma
نام فارسی: فیلم کما
محصول: ۲۰۲۲ – فرانسه
ژانر: درام، معمایی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
فلسفه نشان داده که علاقهمندان بسیاری را در دنیای سینما به خود اختصاص داده است. فیلمهایی که با دیدگاه فلسفی خود در تلاشاند تا پیام فیلم کما را با استعارههایی در قالب فیلم و در روایتی ملموس به بیننده القاء کنند.
دوران کرونا نیز بهانهای برای خلق بسیاری از فیلمها با توجه به انزوا و وحشت آن دوره به حساب میآید که برخی سینماگران سعی کردند از طریق آثار خود، اندکی با مخاطب ارتباط برقرار کنند و گاهاً دغدغهی خود را با آنها در میان گذارند.
با تمام این تفاصیل «برتران بونلو» فیلمی اهدایی به دخترش را ارائه میدهد. دختری نوجوان و بینام، با بازی «لوئیز لابک»، که شخصیتی دمدمی و بیتفاوت دارد؛ بخش زیادی از زمان و توجه خود را صرف بازی با وسیلهای شبیه مکعب روبیک، اما نورانی و تماشای ویدئوها و همینطور چت با دوستان مجازی خود میکند.
نگرانی او از تغییرات جوی و اقلیمی و دنبال کردن بحثهایی که از طریق ویدئوکنفرانسها از او شاهدیم، او را فردی گوشهگیر به بیننده میشناساند. یوتوبر و اینفلوئنسری که او دنبال میکند، «پاتریشیا کوما»، با نقشآفرینی «جولیا فوره»، سعی بر تحت کنترل گرفتن ذهن و از همه مهمتر زمان قشر نوجوان دارد.
نوجوانی که بحران شناختیاش هنوز تکمیل نشده و بهدنبال کشف هویت فردی است که با این دست هجمهها به بازی گرفته میشود و عمرش به بطالت میرود. انسانی که دچار بحران وجودی و هویتی شده است و تحت تاثیر مدیا به زیست خود ادامه میدهد.
فیلم کما بهطور مرموز و سورئال سعی دارد با ملغمهای از استاپموشن، انیمیشن و نمایشهای اپراهای آبکی رسالت خود را به انجام برساند و حس گمگشتگی و سردرگمی را به بیننده القا کند.
آقای بونلو با پخش بخشی از حرفهای فیلسوف فرانسوی، «ژیل دلوز»، تلاش کرده تا سینما را بهعنوان وسیلهای برای کاوش ذهن و زمان به مخاطب معرفی کند. زمان و وقایعی که غیر خطیاند و روایت ساده و معمول را در پی نخواهند داشت.
با اینکه ایدهها و استعارات موجود در فیلم کما، یادآور فیلم هیولا، محصول ۲۰۲۳، خواهد بود اما پیچیدگی و سخت بودن فیلم مانع از جذابیت لازمه و فهم آن خواهد شد.
آیندهی ترسناکی که بونلو برای بشر امروزه ترسیم میکند بهسختی قابل درک است؛ برزخ و دنیایی که تمایلات جنسی و میل به خشونت در اولویت قرار میگیرد. معرفی قاتل برتر و مورد علاقهاشان در تماس ویدئویی که با دوستاناش برقرار میکند و خلق ذهنی دو کاراکتر باربی و کن و گفتوگوهای میان آنها، همگی حاکی از سرخوردگی جنسی و تنهایی انسان محبوس در پروسهی مدرنیزه شدن است.
انسانی که ناتوان و مستأصل به حیات ادامه میدهد. پاتریشیا گونهای از مبلغ این جهانبینی است. جهانی که در آن ارادهی آزاد به صلیب کشیده شده است. حالت برزخی که برای دختر پیش آمده و این بلاتکلیفی او را احاطه کرده است.
قشری که بهترین سالهای عمر خود را به تماشای ولاگهای پاتریشیا سپری میکنند. نقدی که بونلو به فضای حاکم و غالب جهانی دارد را بیش از حد سورئال باید دانست.
ریتم داستان گاهی کند میشود که دلیلی بر کسالتباری فیلم کما است. شخصیتپردازی ضعیف فیلم کما با توجه به دنیای موازی که بونلو آشکار میسازد هم گاهاً گیجکننده و شلوغ است. تمرکز بیش از حد بر فضا مخاطبان سورئالپسند را بیشتر از عموم جذب خود میکند، اما همان را هم بهخوبی تصویر نمیکند.
از سوی دیگر موسیقی مناسب فیلم کما فضای وهمآلود و فراواقعگرایانه فیلم کما را تکمیل میکند، اما نمیتواند از کاستیهای روایت بکاهد. فیلمی که پتانسیل بالایی برای ماندگار شدن داشت، اما انگار پیچیدگیهای روایت آن خود کارگردان را هم گیج کرده بود.