نام انگلیسی: Honey Don’t!
نام فارسی: فیلم هانی نکن!
محصول: ۲۰۲۵ ـ ایالات متحده
ژانر: کمدی، نئونوآر، جنایی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۰ از ۴
مصطفی ملکی
ووکیسم در ایالات متحده تقریباً به پایان راه خود رسیده است. شاید امضاء پایانی بر لاشهی این ضدجنبش و فرزند نامشروع شکستخوردگان ابتدای دههی ۱۹۹۰ را باید قتل فعال محافظهکار در دانشگاه یوتا دانست.
البته قبل از این واقعه مردمان ایالات متحده در انتخابات ریاست جمهوری خود ثابت کردند که از این آشوب و مغزشویی فرزندان خود توسط لیبرال-کمونیستها عاصی شدهاند. اما بازندهی بزرگ این نبرد بدون شک هالیوودنشینان بودهاند.
همانهایی که تا قبل از انتخابات ۲۰۲۴ تصور میکردند رهبرانی محسوب میشوند که قادرند سرنوشت صندوقهای رأی را تغییر دهند. این خلأ بزرگ و شرطبندی هالیوودیها روی اسب مرده باعث نوعی جنون در میان فیلمسازان وابسته به استودیوها شده است. حال برادران کوئن تا چند سال پیش خیلی خوب بود.
حتی در اثر قبلی آقای «ایتان کوين» هم شاهد یک کمدی-ابزورد از جنس آثار درخشان سالهای گذشتهی این دو بودیم. اما آقای ایثن کوئن در فیلم هانی نکن هم در زمانبندی پرداخت به مقولات سیاسی و اجتماعی چند گام عقبتر است و هم در پیشبرد روایت دچار نوعی واپاشی حاصل از جنون پس از شکست خط فکری شده است.
این فیلم قرار بوده در باب یک کاراگاه خصوصی با نام «هانی» باشد که در شهر محل سکونتش بسیار معروف است. آقای کوين قرار بوده از قتل نابهنگام یکی از مشتریان هانی مخاطب را درگیر روایتی چندپهلو درون این شهر کند.
شهری که از ساختار ظاهری آن مشخص است که در ایالاتهای جمهوریخواه و جنوبی ایالات متحده قرار دارد و بهنوعی مردان و زنان سنتی و ضد تفکرات لیبرالها در آن زیست میکنند.
بیوگرافی کریس ایوانز
در ساختار سینمایی معمول تقابل سنت و مدرنیسم منجر به خلق آثاری قابل اعتنا میشود. اما در افیلم هانی نکن شاهد بچهبازیهای ووکیستی آقای کوئن هستیم. بهنوعی اثر او زمانی منتشر میشود که چارلی کرک در دانشگاه یوتا به ضرب گلوله کشته میشود و ووکیستها از این اتفاق شادی میکنند.
هانی این قصه درست در زمانی نگهداری از اسلحه را در خانهی محافظهکاران نوعی امضاء میپندارد و آن را میشکند که یکی از همطیفان او بهجای گفتوگو دست به اسلحه برده و طرف مقابل خود را که موافق نگهداری از اسلحه است به قتل میرساند. بههمین سبب روایت آقای کوين تبدیل به غذای سوختهای میشود که حتی ووکیستها هم تمایلی به چشیدن طعم آن ندارند.
در کنار این سوخت سیاسی و اجتماعی در محتوای اثر، عملاً با ضعیفترین روایت از دنیای کوئنها مواجهایم. گویی آقای کوين در ساخت فیلم هانی نکن آنقدر عجله داشته که حتی صحنههای بسیار ضعیف را با یک برداشت به اتاق تدوین برده است.
بازی کاملاً ضعیف همهی بازیگران فیلم هانی نکن شاید نشان از همین تعجیل کارگردان برای روی پرده بردن فیلم هانی نکن دارد. داستان آقای کوين آنقدر بیداستان است که مخاطب در میان هیاهوی اتفاقات و ابزوردیسمی که در حالت عادی میتوانست او را وادار به هیجان و خنده کند به خواب میرود.
نئونوآر جدید آقای کوئن کاملاً چشمبسته در خدمت شعارهای نئوچپهای آمریکایی است. کاراکتر اغواگر او همزمان نه وارد کلیسا میشود و نه حاضر است برای لحظهای آثار بهجامانده از خانوادهی محافظهکار را کنار خود نگاه دارد.
او در شهری زیست میکند که زن باید ماشین جوجهکشی باشد و در برابر خشونتهای فیزیکی مردان شهر سکوت کند، اما شیوهی تقابل او با این رنج تصویر نمیشود.
بهنوعی آقای کوئن در فیلم هانی نکن همهی کوپنهای خود را با وراجیهای تصویری میسوازند تا بلکه جمهوریخواهان رقیب را بسوزاند که در نهایت بوی سوختگی و جزغالهشدن روایت سینمایی خودش کل دنیای سینما را در بر میگیرد.
آقای کوئن نشان میدهد که تواناییهای یک فیلمساز اگر در خدمت تسویهحسابهای ایدئولوژیک قرار گیرد، خروجی آن این فاجعهی تصویری است. سینما نشان داده که محل ایننوع تقابلهای کودکانهی سیاسی نیست و اگر قرار است هر دو طرف حرفی برای گفتن داشته باشند، فیلمساز باید آن دغدغه را زیست کرده باشد!