نام انگلیسی: Harvest
نام فارسی: فیلم فصل برداشت
محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا، آلمان، ایالات متحده
ژانر: درام، تاریخی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
گاهی برخی از فیلمسازان باید با احتیاط زیاد جغرافیای فیلمسازی خود را تغییر دهند. بهنوعی میتوان اینگونه گفت که هر تغییر ناگهانی ممکن است درختی زیبا اما از داخل پوچ را به مخاطب ارائه دهد. حال و روز خانم سانگاری در روایت اقتباسی جدیدش همین است. او در اولین تجربهی بلند داستانی خود به زبان انگلیسی از کتابی با همین نام، نوشتهی «جیم کریس»، رفته است.
رمان آقای کریس حول کاراکتری با نام «والتر» نوشته شده است که راوی داستان نیز محسوب میشود. او در بریتانیای قرن دوازدهم در منطقهای بینام و دور از فضای متمرکز بههمراه عدهای روستایی زندگی میکند. آنچه رمان آقای کریس را قابل خواندن میکند عدم تمرکز روایت روی کاراکتر اصلی است.
والتر در بسیاری از رخدادها غایب است و حتی آنها را روایت هم نمیکند. بهنوعی این خود رخدادها هستند که گاه والتر را نیز در خود غرق میکنند. خانم سانگاری نیز در روایت خود سعی دارد همین نظم زیبا را حفظ کند. باید گفت که آنچه از تلاش این فیلمساز درون قابها میبینم قابل اعتناست.
افتتاحیهی فیلم شاید همچون یک اثر کوتاه مستقل میتواند خودنمایی کند. کارگردان در همین افتتاحیه رنج فقدان، سوگواری ممتد، طبیعتگرایی و در نهایت جنون والتر را به مخاطب نشان میدهد. اما زیبایی ماجرا آنجاست که او در درک زیباییشناختی از بدن انسان نیز همچون «جاناتان ورمیر» و «کاراواجو» عمل میکند.
خانم سانگاری برعکس همهی سکانسهایی از این دست که از طریق بازی با اروتیسم موجود در تن زن وارد این مبادلهی تنانه در زیباییشناسی تن میشوند، سعی دارد از منظر یک فیلمساز زن با بدن مرد به این دنیا ورود کند. باید گفت که او صد در صد موفق است و این افتتاحیه را برای همیشه در ذهن مخاطب ماندگار میکند.
اما پس از افتتاحیه فیلم فصل برداشت تیپسازیهای شخصیتی آغاز میشود. دنیای رمان به زمانی اشاره دارد که زمینهای کوچک را از طریق «مصوبهی حصارکشی» در اختیار ملاکان قرار میدادند. این مصوبه در بریتانیا باعث محدودیت استفاده از زمینهای باز توسط مردمان میشد و بهنوعی آنها را از مکانی به مکان دیگر وادار به مهاجرت میکرد.
خانم سانگاری گویی همچون یک توریست علاقهمند به متن کتاب سعی کرده آن را درون قاب سینمایی جای دهد. اما چیزی که بر جای مانده انبوهی از تیپها هستند که هیچگاه شخصیتی در آنها شکل نمیگیرد.
داستان فیلم فصل برداشت قرار است تودههایی را بهتصویر بکشد که عملاً هیچ کنش مشخصی را نسبت به ظلمی که آنها را فراگرفته ندارند. آنها ظلم را میبینند، سکوت میکنند و در نهایت اگر این ظلم بخشی از زندگی شخصی آنها را تحت تأثیر قرار دهد اعتراضی کوتاه و مختصر میکنند. داستان فیلم قرار است در بخش اعظم خود روایتگر این موجودات باشد.
شروع فیلم فصل برداشت هم محرک خوبی برای تبدیل کردن آن به ابزوردیسمی انتزاعی در باب گذشتهای است که آیندهاش را در گفتار پدر مارینا در فیلم «اتنبرگ» شاهد بودیم. اما خانم سانگاری این گذشته را بسیار محتاطانه و بهدور از هر جنجالی تصویر کرده است. بهنوعی میتوان اینگونه گفت که سانگاری دههی ۲۰۲۰ جسارت دههی قبلی را از دست داده است.
او در فیلم فصل برداشت با ذکاوتی دوستداشتنی از شعارهای ووکیستی عبور میکند. در جایجای فیلم فصل برداشت محرکهای خطرناکی برای تبدیل کردنش به یک اثر دیزنیلندی وجود دارند، اما کارگردان حداقل اصل درونمایهاش را میشناسد و سعی میکند روی ایجاد یک خط اتصال بین این گذشته و آیندهدرگذشتهی مدرنیستی خود در سال ۲۰۱۰ تمرکز کند.
او حتی در جزئیات تکنیکهایی چون کیارسکرو و تنبریزم بسیار وسواس بهخرج داده است؛ سکانس تلاشهای کیتی بیوه برای اغوای والتر. اما این جزئیات زیبای بصری هیچگاه تبدیل به فرمی واحد نمیشوند و در نهایت روایت خانم سانگاری را تقریباً عقیم نگاه میدارند.