نام انگلیسی: Finally Dawn
نام فارسی: فیلم سرانجام سپیدهدم
محصول: ۲۰۲۵ – ایتالیا
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۲ از ۴
سارا
«میموسا» میخواهد طبق خواستهی پدر و مادرش با مردی آرام و محترم ازدواج کند حتی اگر او را دوست نداشته باشد، اما یک اتفاق در یک شب طولانی سرنوشت میموسا را تغییر میدهد. میموسا به همراه مادر برای تست بازیگری خواهر به عنوان سیاهیلشکر در فیلمی از رم باستان راهی محل فیلمبرداری میشود.
در این میان اما از او نیز تست بازیگری گرفته میشود و از آنجا که «ژوزفین»، یکی از بازیگران اصلی و مهم فیلم از میموسا خوشش میآید، او به عنوان ندیمهی این دختر جوان در فیلم سرانجام سپیدهدم انتخاب میشود. در ادامه ژوزفین میموسا را به مهمانی بزرگ خود میبرد و در آنجا میموسا با افراد جدید و موقعیتهای غیرقابل پیشبینیای روبهرو میشود.
«ساوریو کوستانزو» کارگردان و نویسندهای کمکار است که از سال ۲۰۰۴ تاکنون تنها پنج فیلم را روی پرده برده است. او در این میان در بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ در دو سریال تلویزیونی کارگردانی هم انجام داده است.
اما درنهایت کارگردانی کمکار محسوب میشود. او در سال ۲۰۲۳ ششمین فیلم بلند سینمایی خود را با نام «سرانجام سپیدهدم» راهی جشنوارههای مختلف کرد تا در سال ۲۰۲۵ وارد سینماها شود. سایهی «فدریکو فلینی» و فیلم «زندگی شیرین»اش در جدیدترین اثر آقای کوستانزو به زیبایی قابل مشاهده است.
از جشن شبانهی پر از جنبوجوشش گرفته تا آن حوض بزرگی که میموسا از کنارش عبور میکند. او با نشان دادن فیلمی کوتاه در ابتدای فیلماش یادآور فیلم «رم، شهر بیدفاع» روسلینی هم میشود.
حتی فیلم سرانجام سپیدهدم فیلم آقای سورنتینو یعنی «فیلم زیبایی بزرگ» را هم برای مخاطب عاشق سینما تداعی میکند. آقای کوستانزو با فیلم سرانجام سپیدهدم خود نشان میدهد تا چه اندازه سینما را میشناسد، دوستاش دارد و به تمام آن احترام میگذارد. اما آقای کارگردان روایت فیلم سرانجام سپیدهدم را منسجم و مستحکم نکرده است.
درست است که او اشارات زیبایی به فیلمهای بزرگ سینما و کارگردانهای آنها داشته و درست است که از بازیگران خوب و در کل میزانسنی قابل اتکا بهره برده است، اما روایتاش هرگز پختگی و استحکام برتر شدن را در خود ندارد.
آقای کوستانزو در واقع فیلم سرانجام سپیدهدم را چند پاره کرده و نتوانسته پارهپارهها را در نهایت به هم بدوزد. او در ابتدا در پردهی اول به زیبایی وارد زندگی میموسا و خواهر و پدر و مادرش میشود و آنها را برای ما شخصیتپردازی میکند، اما در ادامه فراموش میکند برای تمام کاراکترهایاش سرانجامی را اختصاص دهد. او فقط میموسا را دنبال میکند و تلاش دارد تا او را مرکز اصلی روایتاش قرار دهد.
در پردهی دوم میموسا وارد محل فیلمبرداری میشود. ابتدای این پرده و بازیهایی که شخصیتها در فیلم رم باستان بازی میکنند زمان زیادی را به خود اختصاص میدهد و این امر فیلم سرانجام سپیدهدم را از حوصلهی مخاطب خارج میکند.
زیرا نشان دادن این بخش اثری در مسیر روایت ندارد و فقط سکانسهایی اضافی در آن محسوب میشود. در ادامه اما همین که دوربین تمام تمرکز خود را روی میموسا و اتفاقات و شخصیتهایی که در برابر او قرار میگیرند، میگذارد همهچیز عوض میشود.
فیلم سرانجام سپیدهدم جانی تازه میگیرد بهگونهای که مخاطب حتی دلاش نمیخواهد ثانیهای از آن روی برگرداند. در این نیمه بازی تمام بازیگران مثالزدنیست از بازیگر تازهکار نقش میموسا، «ربکا آنتوناسی» و بازیگران جوانی مانند «لیلی جیمز» و «جو کری» تا بازیگران باتجربهای مانند «ویلیام دفو».
بخش دوم پردهی دوم و پردهی سوم (در واقع نیمهی دوم فیلم سرانجام سپیدهدم) بهنظر میرسد خود فیلمی کامل است که آقای کوستانزو با پردهی اول و ابتدای پردهی دوماش آن را حرام کرده است. در این دو بخش آقای کوستانزو تمام تمرکز روایتاش را روی میموسا و تکامل شخصیتی او قرار داده و او را با شخصیتها و موقعیتهای مختلفی روبهرو میکند.
دختری معصوم که معصومیتاش را از چشمان و چهرهاش میتوان دید و ژوزفینی که شاید حسادت همین معصومیت و سادگی این شخصیت را دارد و میخواهد او را آلوده کند.
میموسا اما در نهایت در کنار شیری که نماد قدرت و شجاعت است، به آرامی وارد روز میشود و تبدیل به زنی میشود که میتواند دیگر آیندهی خود را تغییر دهد. موسیقی نیز با ضربات محکم خود این شهامت را بهخوبی تصویر میکند و از تغییری حرف میزند که میموسا به اندازهی یک شب تا صبح نیاز داشت تا آن را به دست آورد.