نام انگلیسی: فیلم The Roses
نام فارسی: فیلم خانوادهی رز
محصول: ۲۰۲۵ – کشور آمریکا، کشور انگلستان
ژانر: کمدی، درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
رضا حقی
«جی روچ» را شاید بسیاری از مخاطبان با دو فیلم «ملاقات با والدین» و «ملاقات با فاکرها» بشناسند؛ دو اثری که نشان میدهند آقای جی روچ تا چه حد کمدی میانهی هالیوودی را میشناسد. اما او صرفاً از طریق دنیای کمدی به درون روایتهای سینمایی نرفته است. دو اقتباس «ترومبو» و «بمب خبری» از آن دست درامهای هالیوودی بودند که بخشی از رخدادهای حقیقی را در بر میگرفتند.
حال این کارگردان به سراغ اقتباسی از رمان «جنگهای خانوادهی رز» به قلم «وارد ادلر» در سال ۱۹۸۱ رفته است. در سال ۱۹۸۹ و با کارگردانی آقای «دنی دویتو» و بازیگری مایکل داگلاس، اقتباسی وفادارانه از روی این اثر شکل گرفت و بهرغم کمدیپسندهای دههی ۱۹۸۰، اثری قابلتماشا بود. اما اقتباس آقای روچ را باید کاملاً آزاد و حتی فقط در نام مشترک با رمان نامید.
آقای روچ فیلم خانوادهی رز را با افتتاحیهای آغاز میکند که ضربآهنگ بهشدت بالایی دارد و شامل دو بخش میشود؛ در ابتدا بخشی از پردهی سوم و حضور این زوج در جلسهی مشاورهی خانواده را شاهد هستیم و سپس با سرعت از میان صحبتهای این دو به اولین تقابل آنها وارد میشویم. این دو «ثیو» و «آیوی» نام دارند؛ زوجی که در لندن یکدیگر را دیدند و در کالیفرنیا زندگی مشترک را آغاز کردند. ثیو یک معمار و آیوی سرآشپزی طعمشناس است. در طول این روایت قرار است ۱۵ سال زندگی مشترک این دو را از سر بگذرانیم. شاید همین مرور ۱۵ ساله از زندگی این زوج و بیروننزدن برشهای زمانی، یکی از نقاط قوت این روایت باشد.
اما آقای روچ در فیلم خانوادهی رز بهدنبال پررنگ کردن کدام بخش از داستان این زوج است؟ باید گفت او بهخوبی بخشهایی از زندگی این دو را کاملاً مختصر پوشش میدهد و از سویی دیگر، زندگی دیالوگمحور این دو برای عبور از چالشها را تبدیل به جریان اصلی و مملو از جزئیات فیلم میکند. گویی اصلی همیشه قابلاعتنا در سینما وجود دارد: «زمانی که نیاز داری تا مخاطب اثر دیالوگمحور تو را کاملاً درک کند، فقط کافیست از بازیگران بریتانیایی بهره ببری.» این اصل سینمایی در این اثر هم بهخوبی خود را نشان میدهد. اولیویا کولمن و بندیکت کامبربچ در این اثر همهی آن چیزی را که کارگردان نیاز دارد ارائه میدهند.
این دو در همان افتتاحیه، مخاطب را به درون کالبد ثیو و آیوی میبرند. به همین سبب است که کارگردان بهراحتی تمرکز خود را روی تنوع قابها قرار داده است؛ از قابهایی کاملاً بسته تا اکستریملانگشاتهایی از دریای خروشان بهعنوان پلانهای لایی.
همهی عوامل بالا باعث شدهاند تا مخاطب در این اثر در برابر دنیای مشترکی قرار بگیرد که قرار نیست یکسوی آن مقصر همهی رخدادها و سوی دیگر مظلومی قابلترحم جلوه کنند. در عوض با دنیایی انتزاعی و داستانی از زندگی مشترک زوجی مواجه میشویم که در این دنیای مشترک، هر بار یکی از آنهاست که مقصر است. تراپی این دو برای گذر از این خطاها و عذرخواهیها، دیالوگهایی بدون تعارف در باب آن رخداد است و بهنوعی همین دیالوگهای پینگپنگی بین این زوج است که روایت را شکل میدهند.
آقای روچ در فیلم خانوادهی رز سعی دارد مخاطب را بهمیزانی برابر درون دنیای این زوج قرار دهد. این وسواس از آن جهت است که کارگردان میداند روایت قرار است بهکدام سو رود؛ تا دقیقهی ۶۱ عملاً با سکوتهایی در جریان عادی زندگی این زوج مواجه میشویم که این دو در موقعیتهای مختلف اتخاذ میکنند و همچون دملی چرکین میان دیالوگها پنهان میشوند.
تا دقیقهی ۷۹ فیلم خانوادهی رز این دمل سر باز میکند و عملاً آن آشوب مهمانی و اولین نشانههای یک جدایی را به تصویر میکشد. از دقیقهی ۷۹، کمدی-ابزوردی انتزاعی در زندگی این زوج شکل میگیرد که تا آخرین نمای روایت ادامه دارد. ضربآهنگی که در این سه بخش وجود دارد بالا و پایین نمیشود و کارگردان بهخوبی روایت را در تعادلی مثالزدنی پیش میبرد تا مخاطب درگیر بازیهای ترکیب ژانری نشود.
زمانی که به فیلم خانوادهی رز از بیرون مینگریم، گویی آقای روچ انتخابهای ژانری بازی در برابر خود داشته است، اما ترجیح داده از طریق کمدی-درامی تقریباً انتزاعی با غلوشدگیهای داستانی، مخاطب را در برابر زوجی قرار دهد که تا پایان روایت دائم در حال بیرون آمدن و ورود به درون کالبد یکی از آنهاست.