نام انگلیسی: Sentimental Value
نام فارسی: فیلم ارزش معنوی
محصول: ۲۰۲۵ – نروژ
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۴ از ۴
در باب دنیای آقای «خواکیم تریر» در مرور فیلم بدترین آدم روی زمین نوشتیم. جولی در آن دنیا دختری با صدها خواسته و در نهایت سرگردانی پس از انتخاب از میان آن خواستهها بود.
اما مشکل اصلی روایت آقای تریر در آن فیلم، چینش بیبخار رخدادها در دنیای پر از حادثهی جولی بود؛ بیبخاری میان قابهای شیک. «رناته رینسوه» در آن فیلم هم خوش درخشیده بود.
اما گویی میان سرگردانیهای روایت در باب سرگردانیهای جولی سرگردان شده بود. حال همکاری این دو به ایستگاه «فیلم ارزش معنوی» رسیده است. گویی آقای تریر در فیلم ارزش معنوی قصد دارد واقعاً حساب خود را با سرگردانی جولیِ فیلم ارزش معنوی قبل صاف کند.
داستان آقای تریر به تلخی و شیرینی یک زندگی عادیست. به همین سبب است که داستان او با روایت راوی داستان در باب انشای «نورا» که به خانهی پدری شخصیت و زاویهدید میدهد آغاز میشود؛ راویای که یکی از اجزای این خانه است.
در این گذر از دوران کودکی نورا، مشاهدهی مشاجرههای پدر و مادر، ترک خانه توسط پدر و در نهایت بزرگشدن نورا، مخاطب با درکی ابتدایی از حضور رنجی پنهان در این خانه وارد داستان میشود.
روایت افتتاحیه با داستانی در باب ترکی ماندگار در این خانه پایان مییابد؛ ترکی که در سکانس بعدی، مخاطب را با نورایی مملو از اضطراب قبل از اجرای نمایش روی صحنه مواجه میکند. آقای تریر بدون هیچ توضیحی و از طریق برشها و پیش رفتن در روایت، مخاطب را با متریال ذهنی این کاراکترهای در حال فروپاشی مواجه میکند.
زمانی که «گوستاو» در مراسم ختم مادر نورا و «اگنس» خودی نشان میدهد، گویی باز هم قرار است با یکی از آن کلیشههای پدر و فرزندی و کشف فاصلههای بین این کاراکترها مواجه شویم.
اما آقای تریر برنامهی دیگری دارد و رنج، فقدان، تروما، ناامیدی و یأس و در نهایت شکفتن خندهی حاصل از امید را از طریق دیوارهای خانهی پدری و در اتاقی که دو بار برای کشیدهشدن چهارپایه از زیر پا بسته شده است به رخ مخاطب میکشد. باید گفت او این کار را با درک درستی از ایجاز در سینما بهتصویر میکشد.
کاراکترهای آقای تریر در فیلم ارزش معنوی بهگونهای صداقت را در اوج تنشهای بیرونی و درونی تصویر میکنند که مخاطب در برخی از نقاط عملاً به آنها غبطه میخورد. این کاراکترها هیچگاه دروغ نمیگویند.
آنها صرفاً برخی حقایق را از خود و دیگری پنهان میکنند که همان پنهانکاری را از طریق بروندادی ویرانگر و مشخص عیان میکنند. بهطور مثال، خودکشی مادر گوستاو و نورا که در طول فیلم ارزش معنوی برآمده از واپاشی روانی یک زن پس از آزادی از چنگال نازیها و فروپاشی روحی یک دختر پس از ناتوانی در پر کردن خلأ عاطفی پدر و یافتن شانهای برای خستگیهای زندگی است.
حتی کاراکترهای فرعی روایت نیز در فیلم ارزش معنوی تحت تأثیر صداقت پالایششدهی کاراکترهای اصلی هستند. برای مثال میتوان از دوستپسر متأهل نورا و شخصیت ریچل کمپ نام برد؛ یکی در مواجهه با نورا و دیگری در مواجهه با پدر نورا که او را برای فرو رفتن در کالبد مشترک نورا و مادرش برگزیده است.
گویی هر دو کاراکتر زمانی که با این دو نفر مواجه میشوند، حتی با وجود نفع شخصی در ادامهی همکاری و دوستی، باز هم به خود اجازهی سوءاستفادهی اخلاقی را از این پدر و دختر نمیدهند. نجابت میان افراد در این اثر آنقدر ملموس و در عین حال رؤیاییست که گویی مخاطب پس از تماشای فیلم ارزش معنوی دوست دارد همهی مردمان خیابان را در آغوش بگیرد.
روایت آقای تریر در باب دردمندیهای ویرانگر یک خانواده است. او در فیلم ارزش معنوی روی مسیری قرار دارد که پیش از این در انبوهی از ملودرامهای میانه و آثار جشنوارهای شاهد بودهایم؛ فاصلهی میان اعضای یک خانواده که پس از رخدادی تبدیل به پلی برای نزدیکی بین آنها میشود.
اما در فیلم ارزش معنوی، مسیر فیلمساز از درون ماهیت جبری روایت برای ایجاد منطقی عاطفی عبور نمیکند. آقای تریر با جسارت تمام به کاراکترها آزادی عملی بینهایت میدهد؛ از دست رد نورا به سینهی پدر تا عدم اصرار پدر به حضور نورا در فیلمی که قرار است خاطرهی مشترک و جمعی اعضای خانواده باشد.
به نوعی، در این میان مخاطب هم در میانههای روایت عملاً دیگر اصراری به قرار دادن انتزاعی روایت در مسیری که خود حدس میزند ندارد و اجازه میدهد ذهنش عاری از هر پیشقضاوتی درگیر این فراخی انتخابها شود. این همان اعجاز روایی فیلمسازی است که در نقش خالق، دنیایی جدید را در سینما خلق میکند.
به همین سبب است که فرارهای پدر به سوئد و ترس او و نورا از ماندن در خانهای که نهتنها ارزشی معنوی برایشان محسوب نمیشود، بلکه همچون چکاندن ماشهای برای رنجهای گذشته است.
تبدیل به موتیفهای کلامی و تصویری میشوند. اما آقای تریر پس از چکاندن این ماشه، پدر و دختر قصهی خود را بهجای فرار، در ایستایی حاصل از شجاعت مواجهه با گذشته قرار میدهد؛ آن هم از طریق فیلم جدید پدر. فیلمی که بهمثابهی اتاقهای ذهنی جلسات مشاوره است.
آقای تریر در فیلم ارزش معنوی، مخاطب را با برشهایی ایستا مواجه میکند که گویی در جایجای داستان حکم تابلوی «ایست» ناگهانی در اوج سرعت را دارند. به همین سبب است که او از طریق این برشها عملاً مخاطب را از دالانی به دالانی دیگر میبرد.
همانطور که در بندهای بالا از ایجاز فیلمساز در خلق موقعیتها نوشتیم، باید به این نکته هم اشاره کنیم که دوربین آقای تریر یکی از المانهای مهم در خلق این ایجازهاست. به نوعی، این دوربین بهگونهای قاببندی شده که به مخاطب ناامنی را ارائه نمیدهد. بهطور مثال به سکانس کنار دریا دقت کنید.
دوربین آقای تریر همچون دوربین مالیک و نه آنقدر راویگونه، مخاطب را از طریق چند نما از شب به طلوع آفتاب میرساند؛ آن هم بهصورت مکفی که هم خامی یک سوپراستار آثار تجاری را شخصیتپردازی میکند و هم نجابت گوستاو را در عدم سوءاستفاده در موقعیت ریچل در جذب سرمایه. به نوعی، دوربین آقای تریر در خلق اختیار عمل کاراکترها نقش بسزایی دارد.
فیلم ارزش معنوی در کدام بخش از خود قرار است عنوانش را معنا ببخشد؟ باید گفت گاهی ارزش معنوی از طریق یک هدیه از گذشته یا حتی یادگاریهایی که در گذشته دریافت کردهایم معنا نمیشود.
آقای تریر نیز هم خانهی پدری نورا را تبدیل به این ارزش معنوی میکند و هم اثر جدید گوستاو فیلم ارزش معنوی که نوعی واکاوی در گذشته است، راهی برای تسلی این خانواده میشود. آقای تریر در سکانس پایانی اثر خود لانگتیک مدنظر گوستاو را پیش میبرد، اما در انتها بهجای صدای چهارپایه، مخاطب را به آنسوی در مرموز.
در صحنهای که در استودیو طراحی شده میبرد؛ به نوعی سکانس پایانی، نزدیکی دوبارهی این پدر و دختر است و در عین حال جایگزینی فضای استودیو با فضای خانهای است که هیچگاه پشت آن در را به ما نشان نمیداد و در عوض ترک دیوارش را ادامه میداد و طویلتر و عمیقتر میشد.
همین خانه در نهایت، طی یک بازسازی تبدیل به محلی مدرن برای ثبت خاطراتی جدید در زندگی نسل بعدی این خانواده شد؛ خاطراتی که باز هم میان آنها سوگ، رنج، فقدان و حتی ترککردن هم وجود خواهد داشت، اما دیگر کسی به سوئد فرار نخواهد کرد.




