صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد فیلم نبردی پس از نبرد دیگر | One Battle After Another 2025

نقد فیلم نبردی پس از نبرد دیگر | One Battle After Another 2025

فیلم نبردی پس از نبرد دیگر

نام انگلیسی: One Battle After Another

نام فارسی: فیلم نبردی پس از نبرد دیگر

محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده

ژانر: درام، هیجان‌انگیز، کمدی

رده‌ی سنی: ۱۴+

امتیاز: ۴ از ۴

همان‌طور که در طول سه مرور قبلی و مرور فیلم «لیکریش پیتزا» نوشتیم، «پل توماس اندرسون» بدون شک یکی از آمریکایی‌ترین آمریکایی‌های تاریخ سینماست. او به‌راحتی دهه‌به‌دهه درون شهرها و حتی پیش از شهرها را طی می‌کند و در این میان انبوهی از رخدادها را به مخاطب ارائه می‌دهد؛ رخدادهایی که هر کدام بیانگر گذشته‌ی کاراکترها، انزوای آن‌ها و در نهایت شورش یک‌باره‌ا‌شان هستند. اندرسون در روایت‌های خود معمولاً اشخاص را در کلیتی شلوغ پی می‌گیرد و در نهایت از طریق تعامل این کاراکترها با دیگری شهر-فیلم خود را می‌سازد.

جامعه‌ی آمریکایی در سال اخیر درگیر مسمومیت شدیدی از سوی ضدجنبش‌های بی‌سر و ته شده است. هالیوود نیز مانند همیشه ترکش‌های این ضدجنبش‌ها را از طریق جنون یک‌باره‌ی رافلوها، دنیروها و دیگران تجربه کرده است. اما گویی همه منتظر اسکار امسال و شورش بی‌دلیل بچه‌پولدارهای خوش‌نشین بورلی‌هیلز روی سن شوی تبلیغاتی اسکار هستند؛ مانند سال‌های گذشته. در این میان اما فیلم‌سازی چون اندرسون از این تقابل‌ها جز یک طنز وقیحانه نمی‌بیند. در نتیجه او به‌دنبال اقتباس از رمانی می‌رود که سال‌هاست منتظر خلق داستانی سینمایی از آن است. در نهایت «واینلند» آقای «توماس پینچن» در اقتباسی آزاد توسط اندرسون روی پرده رفت.

آنچه در رمان می‌گذرد ایجاد خطی ارتباطی بین دهه‌ی ۱۹۶۰ و دهه‌ی ۱۹۸۰ است. پینچن در نگاهی پست‌مدرن به خط روایی خود سعی کرده مخاطب را در دالان‌های تاریخ معاصر ایالات متحده با نگاهی هجوآلود سرگردان کند. تصمیم درست اندرسون تغییر محدوده‌ی زمانی رمان بوده و سعی دارد مخاطب را درگیر فضای کنونی ایالات متحده کند. آنچه در این اثر می‌بینیم چیزی شبیه دنیای «فیلم خون به پا خواهد شد» یا حتی «فیلم مرشد» و «فیلم رشته‌ی خیال» نیست. او در این اثر آشوب آثار دهه‌ی ۱۹۹۰ و آثاری چون «عیب ذاتی» را حفظ می‌کند و در ادامه طنز هجوآلود خود را که در «لیکریش پیتزا» کمی با آن بازی کرده بود گسترش می‌دهد و از یک طنز مشخص و دارای رده‌ی سنی وارد طنزی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و در نهایت آمریکایی می‌شود.

فیلم شکافته: 23 شخصیت در یک بدن که مو به تنت سیخ می‌کنه!
بیشتر بخوانید

اندرسون در فیلم نبردی پس از نبرد دیگر از منفذی وارد هجو خود می‌شود که شاید جز او هیچ‌کس قرار نیست از عهده‌ی آن برآید. این فیلم‌ساز بدون اینکه اثرش را وارد پارودی سیاسی دوره‌ی خاصی از ریاست‌جمهوری ایالات متحده کند و حتی نام حزب خاصی را ببرد، وارد نبرد بی‌پایان تاریخ قرن بیستم تا اکنون ایالات متحده بین هیپی‌ها و هر کدام از دولت‌ها شده است؛ هیپی‌های زنگ‌زده‌ای که کمونیسم و زندگی‌نامه‌ی لنین با برچسب داس و چکش مدینه‌ی فاضله‌ا‌شان در دنیای سرمایه‌داری شده است. اندرسون داستان را از ۱۶ سال قبل از اتفاقات اصلی فیلم آغاز می‌کند و مانند همیشه چند ده دقیقه مخاطب را درگیر دنیای کاراکتر «پت» می‌کند. شاید در این روایت زاویه‌دید پت بارها در میان زاویه‌دید دیگر کاراکترها گم می‌شود و این امری نادر در دنیای اندرسون است. اما زمانی که فیلم به پایان می‌رسد، گویی هم پت را خوب می‌شناسیم و هم دیگران را و با خود زمزمه می‌کنیم «اصلاً بهتر شد که پت مرکز روایت نبود.»

در فیلم نبردی پس از نبرد دیگر همه‌چیز از دل شایعات رایج در شبکه‌های اجتماعی آمریکایی بیرون می‌ریزد؛ از خودبزرگ‌پنداری گروهک‌های تروریستی شهری تا همان گروه‌های مخفی فراماسونری. در این فیلم شما با داستانی سینمایی مواجه‌اید و نه تسویه‌حسابی سیاسی. اندرسون در این فیلم «آدم» گروه و جنبشی نیست و در عوض همه را تبدیل به تماشاگر قصه‌ی خود می‌کند.

از ذکاوت سینمایی یک فیلم‌ساز چه انتظاری غیر از این می‌توان داشت؟ او اما همان‌گونه که در اثر خود برای اولین بار پس از دو دهه وارد خط زمانی اکنون ایالات متحده می‌شود و روایتی متفاوت‌تر از دیگر آثار خود ارائه می‌دهد، به همان میزان در حفظ فرم بصری خود تلاش کرده است. به‌طور مثال دقیقه‌ی ۱۰۸ این روایت و زاویه‌دوربین و انتخاب صحنه را با همین تقابل‌ها در اتاق یا سالنی بزرگ در فیلم‌های «خون به پا خواهد شد» و «مرشد» قیاس کنید. اندرسون در حفظ وحدت فرمی خود همیشه وسواس دارد.

او در فیلم نبردی پس از نبرد دیگر بارها و بارها مخاطب را از طریق حرکت دوربین با استیدی‌کم همراه تنش‌های موجود میان کاراکترها می‌کند. اما در عین حال فرم این اثر ارزش افزوده‌ی دیگری نیز دارد و آن صحنه‌ی رانندگی پت، استیو و در ادامه شارلین/ویلا در جاده‌ای بیابانی و دارای شیب‌های کوتاه است. صداگذاری، تغییر نماها و برش‌ها باعث شده‌اند تا با یکی از منحصربه‌فردترین تجربه‌های تماشای جنون سرعت مواجه شویم؛ به‌خصوص مخاطبی که تجربه‌ی بازی لذت‌بخش «Need For Speed Hot Pursuit» را در سال ۲۰۱۰ داشته باشد. برای این مخاطب انتخاب هوشمندانه‌ی محل قرارگیری دوربین و تغییر نماها باعث تجربه‌ای لذت‌بخش‌تر از دیگر مخاطبان می‌شود.

معرفی و نقد فیلم هپی گیلمور ۲ | Happy Gilmore 2 2025
بیشتر بخوانید

اما انتخاب بازیگران فیلم نبردی پس از نبرد دیگر مانند همیشه یکی از نقاط قوت سینمای اندرسون است. این فیلم‌ساز همان‌گونه که از بازیگری رهایی چون «فینیکس» نهایت بهره را می‌برد یا از عده‌ای بازیگر جوان در «لیکریش پیتزا» به بهترین شکل ممکن اکت می‌گیرد، انتخاب «دی‌کاپریو» برای نقش پت نیز یکی از هوشمندانه‌ترین انتخاب‌های او محسوب می‌شود.

بعید است بازیگری همچون دی‌کاپریو این غلظت کمدی-ابزورد را بتواند در یک کاراکتر عیان کند؛ آن‌هم در چنین ضرب‌آهنگ بالایی. گویی اندرسون در روایت خود از تقابل دی‌کاپریو و «دل‌تورو» برای خلق کُندی موقعیت اطمینان کامل دارد. او با انتخاب «شان پن» در نقش استیو به‌عنوان ضلع دیگر روایت باعث شده انعطاف اجرای بازیگران به نهایت برسد. برای لذت‌بردن از همه‌ی این اکت‌ها، دیالوگ‌گویی‌ها و جنون طنزآلود فقط‌‌‌ و‌فقط باید اثر آقای اندرسون را دید؛ اثری که از ابتدا تا انتهای آن بدون هیچ ترسی از وابستگی سیاسی کارگردان لذت می‌برید، هیجان‌زده می‌شوید و مهم‌تر از همه از ته‌دل می‌خندید. با اطمینان کامل از آقای اندرسون در برابر این اثر گارد نگیرید و وارد این سفر جادویی شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

پنج + چهارده =