نام انگلیسی: Hold Me Tight
نام فارسی: فیلم مرا محکم در آغوش بگیر
محصول: ۲۰۲۱ – کشور فرانسه
ژانر: درام
امتیاز: ۴ از ۴ – ⬤⬤⬤⬤
مواجهه با مرگ و فقدان یکی از موضوعاتی است که تقریباً همهی فلاسفه در باب آن گفتهاند. اگر مرگ را یک گزاره در نظر بگیریم، مواجهه با آن به دو طریق است؛ یکی مرگ خود و دیگری مرگ عزیزان.
«کییرکگارد» در باب مرگ و فقدان از خلق شدن مفهومی با نام «یأس» میگوید. در نظر او شبهای طولانی یأس ما را به سفری طولانی برای شناخت خود میبرند. هایدگر بهگونهای دیگر مرگ را مینگرد.
در نظر او مرگ پایهی هستیمندی ماست. کامو در تکمیل تعریف هایدگر وارد دنیای پوچی میشود. در نظر کامو مرگ نیستی جبرآلودیست که انتظار همهی ما را میکشد. پس چه بهتر که از تکتک ثانیههای هستی خود لذت ببریم.
«متیو آمالریک» در طی دوران بازیگری خود در آثار مختلفی بازی کرده است؛ از «مونیخ» اسپیلبرگ تا «فیلم جیمز باند». این بازیگر فرانسوی از سال ۲۰۰۹ فیلمسازی بلند خود را با فیلم «در تور» شروع کرد. سپس دو فیلم «باربارا» و «اتاق آبی» را در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ روی پرده برد.
اگر بخواهیم با این سه اثر به دنیای سینمایی این فیلمساز بنگریم، باید گفت او از آن دست فیلمسازانی است که با توجه به فرم روایی خود ژانر را انتخاب میکند. بههمین سبب است که در سه اثر او با سه روایت متفاوت در ژانرهای مختلف سر و کار داریم. حال آمالریک در جدیدترین اثر خود بهسراغ سینمای فقدان و مرگ رفته است.
داستان از جایی آغاز میشود که «کلاریس» تعدادی عکس را روی تخت گذاشته است و در حال مونولوگ است. او با عصبانیت عکسها را بههم میریزد و دو قاب عکس که در یکی از آنها او و خانوادهاش نشستهاند و در دیگری فضایی خالی را مشاهده میکنیم، گویی او را دیوانه میکنند.
کلاریس شبانه از خانه میرود و با نگاهی سرد، اما حسرتبار، همسر و فرزندان را مینگرد و به دل جاده میزند. روایت فیلم مرا محکم در آغوش بگیر در پردهی اول تکهتکه است و با هر تکه گویی پرسشهای در حال شکل گرفتن در ذهن مخاطب است. کلاریس خانواده را بهیکباره ترک کرده است؟ یا او دچار نیستی مرگ شده است؟ کارگردان با هوشمندی هم کلاریس را بهتصویر میکشد و هم همسر و دو فرزندش را.
گویی با زندگی دوگانهای روبهرو هستیم که هر دو سوی ماجرا در حال رنج بردن از فقدان طرف دیگر هستند. همسر و فرزندان در خانه کمکم به نبودن کلاریس عادت کردهاند و با هر سکانسی که پیش میرویم فرزندان در حال رشد کردن هستند.
تکتک سکانسهای فیلم مرا محکم در آغوش بگیر نشانههایی از فقدان دارند. دیالوگهای ذهنی و پلهایی که در فیلم مرا محکم در آغوش بگیر از طریق این دیالوگها بین کلاریس، همسر و دو فرزندشان جریان دارد قوام تصاویر را بیشتر میکنند.
در همهی سکانسهای فیلم مرا محکم در آغوش بگیر نوای کلاویههای پیانو، اتاقهای خانه، حیاط خلوت، تاب و خانهی درختی و در نهایت ماشین قدیمی تبدیل به موتیفهای قصه میشوند. گویی این مکان وجود دارد و آدمها هستند یا نیستند.
درام آقای آمالریک هستی را تقدیس میکند و از میان هستی گذری بر مرگ و فقدان دارد. اثر او چنان ساختارمند است که مخاطب از ابتدای پردهی سوم کمکم غبارهای ابهام را کنار میزند و در معرض تلخی مصیبتبار زندگی کلاریس قرار میگیرد.
درام آمالریک بهطرزی باورنکردنی ساختارمند است. قوام این ساختار آنقدر زیاد است که مخاطب در طول آن برای ثانیهای هم با ملودرام مواجه نمیشود. قصهی تلخ او سفر شورانگیز یک مادر در طول زمستان است.
مادر قصهی او منتظر بهار و آبشدن برفهاست. اما این انتظار برای دیدن زندگی دوبارهی طبیعت نیست، بلکه برای لمس مرگ است. آمالریک در اثر خود هم کییرکگارد، هم هایدگر و هم کامو را در آغوش گرفته است.
کلاریس شبهای طولانی یأس را در آغوش میگیرد، با پوچی دنیای پیرامون مواجه میشود و در نهایت شوق زندگی را درون صحرای خاکستری و بیپایان مرگ درمیيابد.
کلاریس در تکتک این تصاویر فقدان را از روبهرو مینگرد و خانوادهاش را بدون حضور خود تصور میکند و لحظهلحظه آمیخته شدن آنها را با زندگی مرور میکند. گویی تجربهی فقدان «خود» تسکین درد فقدان است.
مخاطب پس از تیتراژ پایانی، بهسرعت بار دیگر روایت فیلم مرا محکم در آغوش بگیر را در ذهن مرور میکند و حال در این سفر ذهنی کلاریس را با اشکهایی که صورتاش را خیس کردهاند در آغوش میگیرد. درام آقای آمالریک همچون عنواناش تا مدتها ما را محکم در آغوش میگیرد و رهایامان نمیکند.


