نام انگلیسی: فیلم Saturday Night
نام فارسی: فیلم شنبه شب (نام شو تلویزیونی در شبکهی انبیسی)
محصول: ۲۰۲۴ – ایالات متحده
ژانر: کمدی
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳ از ۴
مصطفی ملکی
جیسون رایتمن پس از ساخت دو اثر از فرنچایز «شکارچیان روح ۱ و ۲ » و ادای دین به پدر، بار دیگر به کمدیهایی از جنس «جون» و «ممنون برای سیگار کشیدن» بازگشته است. او در اثر جدید خود فیلم شنبه شب مخاطب را به سال ۱۹۷۵ و درست ۹۰ دقیقه قبل از شروع یکی از پرمخاطبترین شوهای تلویزیونی ایالات متحده میبرد. او قرار است در این ۹۰ دقیقه فشار وارد بر «لورن مایکلز» جوان را به تصویر بکشد و از دل این آشوب استودیویی نشان دهد که این کار مایکلز عملاً یک انقلاب بود و نه تغییر مسیر.
لورن مایکلز کاراکتر مرکزی این روایت است، اما در عین حال کل گروه او قرار است به تناسب قرار گرفتن درون قاب برای لحظاتی همچون شوی مد نظر او تبدیل به کاراکتر اصلی شوند.
آقای رایتمن برای آنکه مخاطب به خوبی بتواند این تحول را در میانهی دههی ۱۹۷۰ درک کند تصویری مجزا از فرم کلاسیک این شوهای تلویزیونی در استودیوهای دیگر شبکه ارائه میدهد؛ شوهای صرفاً با محوریت یک میزبان و انبوهی از زنان رقاصه در اطراف او و موزیکالهای زنده و استودیویی یا ضبطشده و در نهایت یک مهمان و مونولگی ۱۵ دقیقهای. آنچه مایکلز در شبهای شنبه ارائه داد بر هم زدن این ساختار منجمد بود.
او شوی خود را به قطعات کوچکتری تقسیم کرد که مخاطب را طی ۹۰ دقیقه در فیلم شنبه شب به دالانهایی از کمدی هجو اجتماعی، سیاسی و فرهنگی میبرد. این تنوع نمایشها و بهره بردن از میزبانهای مختلف بهجای حضور یک میزبان باعث شده تا شوی او از همان سال تا کنون جایگاه ویژهای بین مخاطبان پیدا کند. آقای رایتمن در روایت خود این همهمهی قبل از آغاز یک انقلاب را با تقسیمبندی درست برشها و لانگتیکهای در خدمت ضربآهنگ بالای فیلم ارائه میدهد.
تناسب لانگتیکها با ضربآهنگ در فیلم شنبه شب گویی همچون یک امضاء در اثر خودنمایی میکند. در این لانگتیکها از برش خبری نیست و در عوض با پنهای شلاقیای مواجه هستیم که تمرکز قاب را روی یک کاراکتر دیگر و موقعیت پیش روی او قرار میدهد.
این جابهجایی اقتصادی و متناسب بین برشها و تغییر پلانها و لانگتیکها باعث میشود مخاطب هم درون این همهمه قرار بگیرد و هم از دل این آشوب بهوضوح در معرض موقعیتهای کمدی فیلم شنبه شب قرار بگیرد و در عین حال در گام سوم با درونمایهی روایت همراه شود؛ آنجا که لورن مایکلز از دل یک واگرایی حاصل از حضور انبوهی هنرمند فردگرا، تکثرگرایی مد نظر پست مدرنیسم را درست طی ۹۰ دقیقه جا میاندازد. آقای رایتمن این تکثرگرایی را در فرم بصری خود نیز به تصویر میکشد و باعث میشود بیشتر و بهتر در میان این آشوب قرار بگیریم.
اما سکانس پایانی فیلم شنبه شب و برش بهسوی تیتراژ انتهایی نیز در مسیر همان ساختارشکنی و تعویض جایگاه تعلیق و هیجان نهایی چنین روایتهایی است. آقای رایتمن بهجای آنکه کفوسوت انتهایی و قاب بستهی شکست سنگاندازان و در نهایت خلاصهای از روند موفقیت این شوی تلویزیونی را در انتهای روایت خود بگنجاند، سعی کرده همهی این گروه با محوریت لورن مایکلز را در افتتاحیهی ابزورد این شو درگیر این تعلیق کند و باید گفت چقدر درست روی داستان و پایانبندی آن نشسته است.