صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد فیلم آنِت | Annette 2021
ads

نقد فیلم آنِت | Annette 2021

فیلم آنِت

نام انگلیسی: Annette

نام فارسی:فیلم آنِت

محصول: ۲۰۲۱

امتیاز: ۴ از ۴ – ⬤⬤⬤⬤

مصطفی ملکی

کاراکس طی چهار دهه فعالیت سینمایی خود فقط شش فیلم بلند داستانی را ساخته است. «پسر دختر را ملاقات می‌کند» محصول ۱۹۸۴ و «خون ناپاک» محصول ۱۹۸۶ افتتاحیه‌های مسیر سینمایی او بوده‌اند. هر دو فیلم روی آن تقاطع جسمی و ذهنی مرد و زن متمرکز بودند و نوعی آشفتگی را در این مرز نشان می‌دادند.

همین آشفتگی تبدیل به امضای محتوایی و فرمی کاراکس در دیگر آثارش شد. فیلم بعدی او که هنوز بر این باورم بهترین فیلم کاراکس به‌حساب می‌آید «عشاق روی پل» محصول سال ۱۹۹۱ است؛ عاشقانه‌ای سراسر کیهانی که آشفتگی روی مرز بین دو سوی روایت را به‌زیبایی آشکار می‌کند.

دنی لوان در هر سه فیلم پای ثابت قاب کاراکس بود و کاراکتر مرد تیپیکال در آثار کاراکس را با او می‌شناسیم. کاراکس پس از عشاق روی پل بسیار کم‌کار شد و با احتساب «آنت»، از سال ۱۹۹۲ تا کنون سه فیلم بلند ساخته است.

بررسی حضور فیلم آنت در جشنواره اسکار ۲۰۲۵: همه بخش‌ها و شانس‌های برنده شدن

او در سال ۱۹۹۹ فیلم «پولا ایکس» را روی پرده برد و برای اولین بار دونی لوان کاراکتر مرد قصه‌ی او نبود. اما انقلاب کاراکس در سال ۲۰۱۲ با فیلم «موتورهای مقدس» بود؛ فیلمی نئو‌نوآر به‌سبک کاراکس. او در این فیلم تمام المان‌های فیلم نوآر را دچار تغییر و هویت فیلم‌سازی‌اش یعنی آشفتگی را به جای‌جای فیلم تزریق کرده بود.

کاراکس فیلم آنِت را با تناقض مرگ و زندگی آغاز می‌کند، ادامه و پایان می‌دهد. بگذارید کمی دچار قیاس شویم. «فیلم جواهرات تراش‌ نخورده» محصول ۲۰۱۹ را به‌یاد بیاورید. پس از تماشای آن فیلم مخاطب احساس می‌کرد نفس‌اش بند آمده و پس از تیتراژ پایانی هنوز از شوک در نیامده بود. فیلم آنِت آن‌قدر تمپوی بالایی داشت که در میانه‌ی آن التماس می‌کردیم که بس است، رحم کن و ما را نجات بده.

فیلم آنِت

لئوس کاراکس در فیلم آنِت حقیقت را در بالماسکه‌ترین فرم ممکن روایت می‌کند. او گاه با هنری می‌خنداند، گاه با اَن زمزمه می‌کند و گاه با آنت فقط نظاره می‌کند. آشفتگی روی مرزهای رابطه‌ی دو انسان در این اثر هم به نهایت رسیده است. کاراکس در جایی مرزی باقی نمی‌گذارد و در جایی دیگر این خط را پررنگ‌تر از همیشه ترسیم می‌کند. کاراکس در فیلم آنِت سوررئالیسم را بی‌مرزتر از قبل نمایش می‌دهد.

نقد فیلم مرد منطقی A Man of Reason 2022
بیشتر بخوانید

 احتمالاً شما هم پس از تماشای فیلم آنِت کمی سکوت و برخی سکانس‌ها را دوباره در ذهن مرور کرده‌اید. شاید مخاطب دچار این پرسش شده باشد که مگر می‌شود سیاهی محض را چنین رنگارنگ به‌تصویر کشید؟‌ اصلاً مگر نقطه‌ی روشنی هم در این فیلم وجود داشت؟ برخی حتی نمی‌خواهند در مورد شخصیت «آنت» صحبت کنند.

این تناقض وحشتناک بین یک کمدین و خواننده‌ی اپرا چگونه خود را در قالب تناقض مرگ و زندگی نشان می‌دهد؟ اگر فیلم آنِت قرار بود یک رئالیسم صرف از وقایعی که در طول فیلم سایه‌ای از آنها را می‌دیدیم باشند آیا بود مخاطبی که بتواند آن را به پایان برساند؟ چند درصد از مخاطبان توانستند فیلم آنِت را تمام کنند؟ با این پرسش‌ها شما را به دنیای آقای کاراکس دعوت می‌کنیم.

لئوس کاراکس شاید بی‌خیال‌ترین فیلم‌ساز معاصر است. او هر زمان که بخواهد و البته تمکن مالی داشته باشد فیلم می‌سازد. «عشاق روی پل»‌ را به‌یاد بیاورید. شاید حدود ده سال پس از آن بود که بالاخره توانست اثر بعدی را بسازد. کاراکس طی چهار دهه فعالیت سینمایی خود فقط شش فیلم بلند داستانی را ساخته است. «پسر دختر را ملاقات می‌کند» محصول ۱۹۸۴ و «خون ناپاک» محصول ۱۹۸۶ افتتاحیه‌های مسیر سینمایی او بوده‌اند.

هر دو فیلم روی آن تقاطع جسمی و ذهنی مرد و زن متمرکز بودند و نوعی آشفتگی را در این مرز نشان می‌دادند. همین آشفتگی تبدیل به امضای محتوایی و فرمی کاراکس در دیگر آثارش شد. فیلم بعدی او که هنوز بر این باورم بهترین فیلم کاراکس به‌حساب می‌آید «عشاق روی پل» محصول سال ۱۹۹۱ است؛ عاشقانه‌ای سراسر کیهانی که آشفتگی روی مرز بین دو سوی روایت را به‌زیبایی آشکار می‌کند. دنی لوان در هر سه فیلم پای ثابت قاب کاراکس بود و کاراکتر مرد تیپیکال در آثار کاراکس را با او می‌شناسیم.

کاراکس پس از عشاق روی پل بسیار کم‌کار شد و با احتساب «آنت»، از سال ۱۹۹۲ تا کنون سه فیلم بلند ساخته است. او در سال ۱۹۹۹ فیلم «پولا ایکس» را روی پرده برد و برای اولین بار دونی لوان کاراکتر مرد قصه‌ی او نبود.

اما انقلاب کاراکس در سال ۲۰۱۲ با فیلم «موتورهای مقدس» بود؛ فیلمی نئو‌نوآر به‌سبک کاراکس. او در این فیلم تمام المان‌های فیلم نوآر را دچار تغییر و هویت فیلم‌سازی‌اش یعنی آشفتگی را به جای‌جای فیلم تزریق کرده بود.

نقد فیلم آنوجا | Anuja 2024
بیشتر بخوانید

سرگردانی، انحطاط، کنجکاوی و در نهایت همان بی‌نظمی کیهانی این اثر را دچار نظمی زیبا با نورهای نئونی کرده بود. کاراکس کارگردانی است که به‌اجبار پشت دوربین قرار نمی‌گیرد. از سال ۲۰۱۲ تاکنون اتفاقات بسیاری در دنیای اطراف ما رخ داده و هر کدام از آنها برای ساخت چند اثر سینمایی بلند سوژه‌های داغی هستند. اما باید لئوس کاراکس باشید تا تمام این درون‌مایه‌ها را مرور و در فرمی موزیکال و در تنها یک اثر به‌تصویر بکشید.

حتی در ذهن هم نمی‌گنجد که یک کارگردان بخواهد طی دو ساعت و بیست دقیقه حجم عظیمی از درون‌مایه‌ی تلخ و عذاب‌آور را به ذهن مخاطب خود انتقال دهد. اما این کار از کاراکس برمی‌آید. زیبا هم بر‌می‌آید. او از همان افتتاحیه تکلیف خود را با مخاطب آغاز می‌کند. او و عوامل اصلی فیلم در یک استودیو ترانه‌ای را می‌خوانند (زمان شروع است…) و دو کاراکتر اصلی، هنری و اَن، را تا بیرون از استودیو همراهی و آن‌ها را راهی قصه‌ی پرماجرای فیلم آنت می‌کنند.

افتتاحیه به مخاطب القا می‌کند که تو درحال تماشای حقیقی‌ترین حقیقت در قالبی جعلی هستی. گاه حقیقت را از هر سو که بنگری تلخ است و راهی جز این نیست که آن را به‌شیوه‌ای بیان کنی که مخاطب حقیقت را پس نزند. کاراکس در این فیلم یقه‌ی مخاطب را می‌گیرد و از او می‌خواهد که اگر توانایی روبه‌رو شدن با این حقیقت را ندارد از همان ابتدا راه خود را جدا کند و از مقابل فیلم برخیزد.

کاراکس فیلم را با تناقض مرگ و زندگی آغاز می‌کند، ادامه و پایان می‌دهد. بگذارید کمی دچار قیاس شویم. فیلم «جواهرات تراش‌نخورده» محصول ۲۰۱۹ را به‌یاد بیاورید. پس از تماشای آن فیلم مخاطب احساس می‌کرد نفس‌اش بند آمده و پس از تیتراژ پایانی هنوز از شوک در نیامده بود.

فیلم آنِت

فیلم آنِت آن‌قدر تمپوی بالایی داشت که در میانه‌ی آن التماس می‌کردیم که بس است، رحم کن و ما را نجات بده. کاراکس در آنت همین حس از نفس افتادن را به مخاطب القا می‌کند. فیلم دیواره‌ای ندارد و گویی در جهانی باز ادامه و ادامه و ادامه می‌یابد.

مخاطب پس از هر سکانس کمی نفس راحت می‌کشد و احساس می‌کند قرار است آرامشی مقطعی به فیلم تزریق شود اما موسیقی زیرمتن آرام می‌شود و با شروع سکانس بعدی و شروعِ بندی جدید دوباره اوج می‌گیرد. فیلم به‌ظاهر تقابل یک استندآپ‌کمدین و یک خواننده‌ی اپراست.

نقد فیلم همه‌چیز خوب پیش رفت | Everything Went Fine 2023
بیشتر بخوانید

اما در اصل تقابل مرگ و زندگی است. یکی دیگران را تا مرز مردن از خنده می‌برد و دیگری مرگ را روی سن در آغوش می‌کشد تا دیگران زندگی را به او اهدا کنند. یکی رو به افول و دیگری رو به اوج.

یکی شمه‌ای از شر و دیگری شمه‌ای از خیر. طراحی لباس هر دو کاراکتر نیز گویای این تناقض است و اوج این زیبایی در قدم زدن جنگلی آنهاست. آنجا که اَن از جلو در حال قدم زدن است و دستان هنری از پشت روی شانه‌های او می‌نشیند.

فیلم آنِت

تقابل این دو شخصیت در طول فیلم دیگر از کالبد خودشان جدا شده و تبدیل به دو این‌همانی بشر می‌شود. اگر سیب قرمز در دستان اَن را که کاراکس با اصرار آن را تکرار می‌کند در نظر بگیریم به کدامین کاراکترها می‌رسیم؟ در دو صحنه اَن در حال گاز زدن این سیب قرمز است و در مابقی صحنه‌ها این سیب گاز‌زده کنار تخت و صندلی او قرار دارد.

اما همین جا توقف می‌کنیم و می‌گذاریم هر کدام از ما تفسیر خود را داشته باشیم؛ چیزی که کاراکس همیشه از ما طلب می‌کند. او فیلم‌اش را با نشانه‌هایی که می‌دهد به‌تصویر می‌کشد و از آن به‌بعد این مخاطب است که با گرفتن هر نشانه تفسیر خود را از فیلم آنِت ارائه می‌دهد.

اما چرا کاراکتر «آنت» این‌قدر ترسناک است؟ نه، اشتباه نکنید، منظورم از ترسناک آن زیرمتن دلهره نیست، بلکه حضور او به‌عنوان یک نظاره‌گر است که بسیاری در باب او فقط اشاره‌ای کوتاه می‌کنند و از کنارش می‌گذرند. کاراکس با ذکاوت و هوشمندی آنت را همچون یک «پاپت» یا همان عروسک خیمه‌شب‌بازی خلق می‌‌کند.

آنت من، تو و همه‌ی من و توهایی است که در این جهان زیست می‌کنند. آنت همان انسانی است که در او وجود بر ماهیت اولویت دارد. آنت تا قبل از جمله‌ی «پدر آدم می‌کشد» همان پاپت آرام و بی‌آزار و نظاره‌گر است.

اما درست پس از این جمله است که او عصیان می‌کند. مگر هست کارگردانی جز کاراکس که بتواند انسان عصیان‌گر را چنین کالبد ببخشد؟‌ او انسان را تا زمانی که لب به اعتراض نگشوده همچون عروسکی خیمه‌شب‌بازی در دستان اَن و هِنریِ تمثیلی می‌پندارد.

نقد فیلم قفل باز شده (Unlocked) | یک تریلر کره‌ای
بیشتر بخوانید

لئوس کاراکس در فیلم آنِت حقیقت را در بالماسکه‌ترین فرم ممکن روایت می‌کند. او گاه با هنری می‌خنداند، گاه با اَن زمزمه می‌کند و گاه با آنت فقط نظاره می‌کند. آشفتگی روی مرزهای رابطه‌ی دو انسان در این اثر هم به نهایت رسیده است.

کاراکس در جایی مرزی باقی نمی‌گذارد و در جایی دیگر این خط را پررنگ‌تر از همیشه ترسیم می‌کند. کاراکس در فیلم آنِت سوررئالیسم را بی‌مرزتر از قبل نمایش می‌دهد. در بالا اشاره کردیم که دنیای او در این فیلم باز است و انتهایی ندارد. در دنیای فیلم آنت بالاتر از سیاهی هم وجود دارد و با یک گل هم بهار می‌شود. فیلم آنِت سرودی دردناک از زوال است.

اگر خانه‌ی جنگلی و زیبای هنری و اَن را دنیای فیلم آنِت در نظر بگیریم، کاراکس آن را از سیاهی شب تا انحطاط کامل این قلمرو به‌تصویر می‌کشد. کاراکس در آنت طرح مسئله می‌کند و پاسخی به آن نمی‌دهد چون هیچ‌گاه در آثار خود در مقام پاسخ‌گو و تفسیرگر برنیامده.

اگر گذری بر خشونت جنسی می‌زند آن را در حد یک کابوس قبل از اجرا ارائه می‌دهد و نشت آن در زندگی را به‌عهده‌ی تصاویر می‌گذارد. فیلم آنِت موزیکال است اما با سینمایی‌ترین زبان ممکن با شما سخن می‌گوید چون کلمات‌اش همه تصویر و پرفورمنس کاراکترها در قاب این تصویر هستند. کاراکس برای شما ترانه می‌خواند و حقیقت را در پسِ پرده‌‌ای رازآلود نگاه می‌دارد. چرا؟ چون اگر حقیقت را بگوید، شما می‌میرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نه + 2 =