نام انگلیسی: Takopi’s Original Sin
نام فارسی: انیمه گناه اول تاکوپی
محصول: ۲۰۲۵ – ژاپن
ژانر: انیمه، درام روانشناختی
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۴ از ۴
خیلی کم رخ میدهد تا از دنیای مانگاهای نسل جدید ژاپنی بتوان اقتباسی را پیدا کرد، چرا که طبق سنت، این مانگاها باید در نسخهی چاپی و اینترنتی خود نهایت بهره را به تولیدکنندگان برسانند و سپس بهسوی تبدیلشدن به انیمه گام بردارند.
اما طی یک دههی اخیر این سنت کمی دچار چالش شده و از دل مانگاهای کوچک، مینیسریالهای قابل اعتنایی بیرون آمده است. «اولین گناه تاکوپی» یکی از همین مثالهاست. در انیمه گناه اول تاکوپی در ششقسمت، مخاطب بیآنکه پلک بزند، نزدیک به ۱۸۰ دقیقه در میان دنیای تازهنوجوانهایی منزوی، از دنیا بریده و در نهایت بر لبهی پرتگاه، سرگردان است.
داستان با اخطاری تأملبرانگیز از سوی خالقان آغاز میشود. اما تناقض این هشدار، شروع پر از رنگ و شلوغ انیمه است؛ تیتراژی که عملاً مخاطب را برای ثانیهای هم درگیر این مسئله نمیکند که بیست دقیقهی دیگر، همانند تاکوپی در برابر صحنهای که میبیند، زبانش قفل خواهد شد.
تاکوپی با معرفی خود، ما را به درون ماجراجوییاش در زمین میبرد؛ موجودی فضایی از سرزمین شادی در سیارهای دور که مأموریت یافته تا در کرهای با نام زمین، یکی از ساکنان را به لبخند وادارد.
برخورد ابتدایی او با «شیزوکا» است. شیزوکا دختری قوزکرده است که از پشت یک لولهی سیمانی تاکوپی را مشاهده میکند. او دختری کمحرف است و هیچ اصراری برای ادامهی مکالمه ندارد.
شیزوکا فقط بهسبب گرسنگی تاکوپی به او تکهای نان داده است. اما تاکوپی این لطف را با وسایل شادی و جادویی خود میخواهد جبران کند. شیزوکا نسبت به هیچکدام از این وسایل واکنشی هیجانی نشان نمیدهد.
مشکل کجاست؟ کارگردانهای اثر در همان تقابل چندروزه و لوپ مواجههی تاکوپی و شیزوکا، مخاطب را بهطور مستقیم درگیر انزوای ناخواستهی او در مدرسه، مورد قلدری قرار گرفتن توسط دختری با نام «مارینا» و در نهایت طلاق پدر و مادر قرار میدهند.
پس از نیمهی اول اپیزود اول است که مخاطب و تاکوپی عملاً گنگ میشوند. آنها حتی برای لحظهای تصور اینکه شیزوکا خود را حلقآویز کند به ذهنشان خطور نمیکند.
اما این اتفاق رخ میدهد و هر آنچه تا چهار قسمت بعدی شاهد هستیم، لوپ حاصل از دوربین جادویی تاکوپی برای درست کردن اوضاع است تا شیزوکا مرتکب این عمل نشود.
خالقان انیمه گناه اول تاکوپی سه کاراکتر، سه زندگی و سه درد و رنج را بهتصویر میکشند. ابتدا در برابر شیزوکایی قرار میگیریم که پدرش او و مادر را ترک کرده و زندگی جدیدی را آغاز کرده است. مادر نیز هیچگاه در دسترس نیست و شیزوکا جز سگی که از پدر به یادگار مانده، همدمی ندارد.
اما مادر او، معشوقهی پدر ماریناست؛ دختری که شیزوکا را در مدرسه مورد قلدری قرار میدهد. این چرخش روایی از شیزوکا به مارینا، تبحری زیبا را از سوی خالقان نشان میدهد. بهنوعی، مادر شیزوکا همان معشوقهی جدید پدر مارینا محسوب میشود.
اما درد مارینا پدر نیست، بلکه مادری است که او را آزار فیزیکی میدهد و بهنوعی او را گسلایت کرده و آزار روانی میدهد. خالقان اثر بیآنکه ترسی به دل راه دهند، مخاطب را با تمام این نقاط سیاه از زاویهدید این تازهنوجوانها و تاکوپی مواجه میکنند.
تاکوپی در انیمه گناه اول تاکوپی همان چشم نظارهگر است و بهنوعی، بخشی از احساسات مخاطب را نمایندگی میکند. یکی از زیباییهای انیمه گناه اول تاکوپی در شخصیتپردازی همین موجود است.
خالقان اثر، او را تبدیل به کالبدی کردهاند که با هر بار ایجاد لوپ، گویی فرمان مخاطب را اجرا میکند تا بلکه داستان بهگونهای دیگر رقم بخورد؛ شیزوکا خودکشی نکند، مارینا کشته نشود، و در نهایت شیزوکا به درون کالبد قاتلی سریالی و روانپریش نرود.
در این میان، رنج دیگری به این دو اضافه میشود و آن هم زندگی شخصی پسر همکلاسی این دو با نام «نائوکی» است؛ پسری که بههمراه مادر و برادر بزرگترش زندگی میکند. مادر نائوکی، بدون آزار فیزیکی، باعث شکنجهی این پسر میشود و به او حس ناکافیبودن در همهچیز میدهد.
تا قسمت پنجم با این سه درد و رنج در خشنترین شکل ممکن مواجه میشویم و مخاطب و تاکوپی چارهای جز تماشای بهانتهایخط رسیدن هر کدام از کاراکترها ندارند.
تقسیم این فشردگی روایی میان شش قسمت، یکی از هوشمندانهترین اقدامات خالقان اثر بوده است. در انیمه گناه اول تاکوپی که گاه رنگهای آبرنگی آن مخاطب را وارد فضایی خیالی میکند، سعی بر این است که همهچیز در عین مینیمالیسم، کاملاً شفاف در برابر مخاطب قرار بگیرد.
اعجاز انیمه گناه اول تاکوپی شاید همین نکته است که مخاطب در تکتک پلانهایش حضور دارد و این را باید مدیون شخصیتپردازی منعطف تاکوپی دانست؛ شخصیتی که همانند مخاطب پس از تیتراژ ابتدایی به سرزمینی جدید گام نهاده، اما با سیاهترین نقاط سه تازهنوجوان از سه خانواده مواجه میشود.
شاید اولین مخاطب انیمه گناه اول تاکوپی پدر و مادرانی هستند که در انیمه گناه اول تاکوپی مکمل سیاهی زندگی تازهنوجوانها تصور میشوند؛ پدر و مادرانی که با تصمیمهای کاملاً هیجانی و اشتباه خود، جرقهی برخی احساسات از جمله تنفر، انتقام، گناهکار دانستن فردی بیرون از خانواده و در نهایت خشونت را درون ذهن فرزندان خود روشن میکنند.
این فرزندان گاه مانند مارینا قربانی بینوای دیگری همچون شیزوکا را پیدا میکنند و گاه بنبستی جز پیدا کردن راهحلی دائمی برای مشکلاتی موقت پیش روی خود نمیبینند.
خالقان انیمه گناه اول تاکوپی در میان راهحلها بهدنبال همان جرقهی ابتدایی هستند، اما گویی زمانی که هر کدام از این تازهنوجوانها چشم به جهان گشودهاند، دیگر باید هستی را درک کنند. اما چگونه در پس این مشکلاتی که خودشان هیچ دخالتی در بهوجود آمدن آنها ندارند، باید بهترین مسیر و راهحل را پیدا کنند؟ شاید یک مشاوره، یک همدم و در نهایت لبخندی، بهجای یک مشت یا جملهای تحقیرآمیز!



