نام انگلیسی: The Blackening
نام فارسی: فیلم سیاه شدن
محصول: ۲۰۲۳ – ایالات متحده
ژانر: کمدی، دلهره
امتیاز: ۲.۵ از ۴ – 〇◐⬤⬤
مصطفی ملکی
در باب رویکرد هالیوود نسبت مقولهی نژادپرستی بارها و بارها و در مرورهای مختلف نوشتهایم. هالیوود از اغراق کردن در باب هر موضوعی لذت میبرد و کافیست موج جامعهی سانتیمانتال سلبریتیها و دنبالکنندگاناشان بهسوی مقصدی خاص در حرکت باشد.
آنگاه میبینیم که هالیوود بدون فوت وقت و از طریق کمپانیهای فیلمسازیاش به درون این درونمایهها میرود و طی چند سال مخاطب سینما را به مرز جنون تکرار میرساند. در باب نژادپرستی و بهخصوص رابطهی بین سیاهپوستان و سفیدپوستان در ایالات متحده نیازی به توضیح بیشتر نیست.
اما در این میان پیدا میشوند فیلمسازانی که قادر باشند بدون اتکا به غلوشدگیهای هالیوودی به این مقولات بپردازند و اتفاقاً مخاطب به جنون رسیده و دچار پیشقضاوت را با خود همراه کنند.
یکی از این فیلمسازان آقای «تیم استوری» است که پیشتر او را با فرنچایزهایی چون «سواری با هم» و «چهار شگفتانگیز» میشناسیم. در کنار این آثار، استوری رابطهی نزدیکی با کوین هارت دارد و باید گفت بهخوبی کمدی سیاهپوستی و اکسانگذاری دیالوگهای بین همنژادان خود را میشناسد.
اگر استندآپ-کمدیهای کوین هارت با کارگردانی تیم استوری را دیده باشید باشید، تسلط این دو روی مقولهی نژادپرستی و زندگی روتین یک سیاهپوست آمریکایی را بهخوبی مشاهده میکنید.
حال استوری وارد یکی از کلیشههای دلهره شده و سعی دارد اینبار کمدی خود را از این طریق به مخاطب ارائه دهد. این کلیشه مربوط به دلهرههای آخرهفتهای است که گروهی از دوستان در کلبهای بیرون از شهر درگیر تقابل با یک قاتل نقابدار و ناشناس میشوند. کمدی آقای استوری از همان سکانس افتتاحیه به دل مخاطب مینشیند.
روند پیشروی سکانسها و درگیری کاراکترها با موقعیتهایی که ایجاد میشوند آنقدر نرم و ملیح است که حتی مخاطبی که به ژانر دلهره علاقهای ندارد همراستا با این کمدیهای موقعیت و گفتاری وارد جریان فیلم سیاه شدن میشود.
یکی از نقاط قوت فیلم سیاه شدن شخصیتپردازی خوب کارگردان است. کاراکترها همه سیاهپوست هستند و در میان کلبهای گرفتار شدهاند که بهظاهر یک نژادپرست سعی دارد همهی آنها را وارد بازی مرگ و زندگی کند. در حین رخدادهای پیش آمده هر کدام از این کاراکترها تبدیل به نقاط قوت فیلم سیاه شدن میشوند.
یک کارگردان خوب درست در همین پرداختهای سینمایی درون کلیشههایی که همه از پیرنگ آنها خبر دارند خود را به دیگران میشناساند. آقای استوری در فیلم سیاه شدن نه از فکاهی و لودگی استفاده کرده و نه سعی دارد با پرچم شعارزدگی هیجانی نامعقول را ایجاد کند.
او در عوض عدهای کاراکتر معمولی را درگیر ماجراهایی میکند که با بطن توهینهای نژادپرستی و از آن سو تفکر حاکم بر عوام جامعهی سیاهپوست آمریکایی روبهرو میشوند.
کلیشههایی چون بد آمدن ذاتی از جمهوریخواهان، شنا کردن برعکس جامعهی سفیدپوست و در نهایت عدم اعتمادبهنفس از داشتن چنین نژادی. در فیلم سیاه شدن کاراکترها در موقعیتهای کمدی این کلیشهها را زندگی میکنند و شخصیتپردازیها آنقدر خوب و استاندارد است که مخاطب در هر کدام از این موقعیتها واکنشی جز خنده ندارد.
تیم استوری دنیای کمدی سیاهپوستی و کلیشههای آن را بهخوبی میشناسد و باید گفت یکی از آن کارگردانهای سیاهپوست است که میتواند مسیرهای غلوزدگی و شعارزدگی هالیوودی را دور بزند و از مسیر خود با این مقولات اجتماعی روبهرو شود.