نام انگلیسی: Stranger Eyes
نام فارسی: فیلم چشمان غریبه
محصول: ۲۰۲۵ – تایوان، سنگاپور، ایالات متحده، فرانسه
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
مصطفی ملکی
«یئو سیو هوآ»ی سنگاپوری طی سه دههی اخیر انبوهی فیلم کوتاه و فقط ۳ فیلم بلند روی پرده برده است. اکنون در حال مرور فیلم بلند سوم او هستیم که درونمایهی مشابه اثر دوم این کارگردان دارد.
دنیای سینمایی این کارگردان شبیه همهی درامهای بینالمللی چینی و تایوانی ضربآهنگی ملایم و وابسته به شخصیت درونی کاراکترها دارد. در این نوع درامها مخاطب با شخصیتپردازی پردهاولی مواجه نمیشود، بلکه در طول فیلم چشمان غریبه شاهد شکل گرفتن همهی کاراکترهاست.
فیلمسازانی از این جنس معمولاً داستان و رخدادهایاش را بر اساس همین شخصیتپردازی قطرهای پیش میبرند. در نتیجه داستان بدون وابستگی به برشها و تنها از طریق همین حفرههای شخصیتی دچار تعلیق مورد نیاز خود میشود.
در این داستان نیز با زندگی زوج جوانی با نامهای «جونیانگ» و «پیینگ» مواجه هستیم که فرزند خردسالاشان مدتیست که در پارک ناپدید شده است.
فیلم چشمان غریبه با جستوجوی این زوج و نگرانیهایشان در این باب آغاز میشود و در نهایت از طریق سیدیهایی که بهصورت مرموزی به در آپارتمان این زوج میرسد شخصیت دیگری با نام «وو» وارد ماجرا میشود.
کارگردان در فیلم چشمان غریبه سعی دارد حفرهای مشترک را میان نسلها بازنمایی کند؛ وظیفهی والدین در قبال تولد فرزند. در اینجا با زوج جوانی مواجه هستیم که هر چه روایت پیش میرود گویی نوجوانهایی همراه میشویم که هیچ درکی از تولد فرزند و مراقبت از او ندارند.
در مقابل با کاراکتر وو روبهرو هستیم که یک روز بهصورتی کاملاً ناگهانی وارد زندگی این زوج جوان میشود و همچون استاکری خاموش خود را درگیر آنها میکند. او چیزی را میبیند که آنها پنهان میکنند؛ از زنبارگی جونیانگ تا خستگی پیینگ از فرزند.
کارگردان ابتدا از طریق زوجی که فرزندشان گم شده داستان را پی میگیرد و در ادامه با دستگیری کاراکتر وو داستان را دچار فلشبک میکند تا حفرههای بخش اول را اینبار از طریق دنبالکردنهای پنهان وو پر کند.
داستان از ابتدا تا انتها مخاطب را درگیر این تقابلها و احساس مسؤولیتها، پشیمانیها، حسرتها، عذاب وجدانها و در نهایت عشقهای یکطرفه میکند. اما مشکل آنجاست که مادران وو و جونیانگ همچون عروسکهای مورد نیاز کارگردان فیلم چشمان غریبه حضور دارند و نقشاشان در پرورش این فرزندان زیر سایهی سن بالایاشان قرار میگیرد.
از سویی دیگر ریسمان ارتباطی مد نظر کارگردان در این نسلها شکل نمیگیرد و بخش زیادی از روایت صرف گمشدن و پیداشدن فرزند زوج جوان میشود. قصد کارگردان این بود که خردهروایت گمشدن فرزند و بازگشتش به آغوش پدر و مادر در ابزوردترین شکل ممکن تصویر شود، اما این مسیر روایی آنقدری منسجم نیست که مخاطب را وادار به مرور دوبارهی رخدادها کند.
اما یکی از مهمترین المانهای فیلم چشمان غریبه دوربینهای نظارتی و مداربسته هستند. همانقدری که پلیس در فیلم چشمان غریبه اخته است و توسط کارگردان تبدیل به ناظر آگاه و خاموش میشود، این دوربینها نیز در داستان قادر به پذیرش درونمایهی سلبی کارگردان نیستند.
کارگردان سنگاپوری همهی تلاش خود را میکند تا در درام ملایم خود همهی این المانها را به کار گیرد، اما صرفاً از آنها بهره میبرد و قادر نیست هر کدام از آنها را تبدیل به بخشی لاینفک از داستان کند. شاید اگر بازی خوب بازیگرانی چون لی کانگ-شنگ نبود، حتی همین داستان متوسط هم عقیم باقی میماند.