نام انگلیسی: Lilo & Stitch
نام فارسی: فیلم لیلو و استیچ
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: انیمیشن، کمدی، فانتزی، اکشن
ردهی سنی: ۱۰+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مصطفی ملکی
سال ۲۰۲۵ در تاریخ کمپانی دیزنی فراموش نشدنی خواهد بود. پس از افتضاح تمامعیار بازسازی «سفیدبرفی»، عملاً کمپانی دیزنی در سیاست یک دههای ووکیستی هالیوود تبدیل به نوک کوه یخ شکست این جنبش وصلهپینهشده توسط شکستخوردگان اواخر دههی ۱۹۹۰ شد.
خبرها حاکی از این بود که دیزنی بازسازی بزرگ دیگری را در دست تدارک دارد و احتمالاً در همین سال ۲۰۲۵ روی پرده خواهد رفت؛ همان مسیر بازسازی یک انیمیشن بهصورت لایواکشن.
آقای «دین دوبلوآ» که خود مشغول بازسازی «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» بود و فرصت نصیب «دین فلیشر کمپ» شد. از آقای کمپ چند سال پیش انیمیشن کوتاه «مارسل صدف با کفشهایاش» را در کانال مرور کردیم.
حال این فیلمساز در اولین روایت بلند داستانی خود فیلم لیلو و استیچ بهسراغ یک بازسازی استودیویی از دیزنی رفته است؛ ریسکی بسیار بالا در اولین گام یک فیلمساز جوان.
شاید اگر انیمیشن سال ۲۰۰۲ یا دنبالههای آن و در نهایت اسپینآفهایش را مشاهده کرده باشید با دو کاراکتر لیلو و استیچ آشنایی داشته باشید. لیلو دختری شش ساله و ساکن هاوایی بود که پس از مرگ پدر و مادرش با خواهر بزرگتر زندگی میکرد.
از آنسو استیچ نام موجودی بود که در سیارههای دور توسط یک دانشمند شرور خلق شده بود و کاراییاش نابودی و قتل بود. اما حکمرانان آن سیاره این موجود را به زمین تبعید میکنند و کل فیلم لیلو و استیچ تقابل لیلو و این موجود است که در پوشش حیوان خانگی در خانهی دختر شش سالهی اهل هاوایی پناه میگیرد.
آقای کمپ دست به بازسازی این انیمشین زده است؛ انیمیشنی که در همان سال ساخت با استقبال مواجه شد و بهسبب طراحی زیبای کاراکتر استیچ حتی میتوان آن را یکی از کالتهای دههی ۲۰۰۰ نیز بهحساب آورد.
باید گفت لایواکشنی که در سال ۲۰۲۵ مشاهده میکنیم در انتخاب درست بازیگران و جلوههای ویژه آنقدر خوب عمل کرده که باعث میشود مخاطب تا انتها فیلم لیلو و استیچ را دنبال کند. اما آقای کمپ در این لایواکشن برشهایی را ایجاد میکند که سکتههای حاد و تأثیرگذاری در داستانش محسوب میشوند.
بهنوعی عملاً داستانی را که مشاهده میکنیم نوعی عجله و از همپاشیدگی را درون خود دارد. بهطور مثال هیچکدام از کاراکترها حتی برای لحظهای پرداختی نو نشدهاند و کارگردان همان شخصیتپردازی سال ۲۰۰۲ را در باب کاراکترهای انسانی در یک لایواکشن ارائه میدهد. بههمین سبب است که این فیلم در خط باریک فیلم لیلو و استیچ خود حتی در قامت یک اثر قابل اعتنا هم در ذهن باقی نمیماند.
یکی از حسرتهایی که در حین تماشای این اثر ذهن را درگیر میکند صداگذاری کاراکتر استیچ است. شاید اگر انتخاب درستی در این مورد صورت میگرفت، همانند لایواکشن «تد» مخاطب را بیشتر و بیشتر سرگرم میکرد.
کارگردان در ابتدا موجودی باهوش را که هر کاری از دستش ساخته است معرفی میکند و سپس همین موجود را کاملاً پخمهگونه درون فیلم لیلو و استیچ جای میدهد. شاید برخی از بازسازیها نیاز به انقلابی درون روایت اصلی فیلم لیلو و استیچ دارند.
آقای کمپ این فرصت را داشت تا کاراکتر استیچ را بار دیگر از طریق زاویهدید خود در روایتی با کورهراههای اضافی در برابر چشم مخاطب دههی جدید قرار دهد. اما او در عوض تصمیم گرفت روی همان مسیر انیمیشن اصلی گام بردارد.