معرفی سریال آنها که در شرف مرگند (Those About to Die)

۳.۱. بستر تاریخی و جغرافیای داستان: روم، شکوه و تباهی

سریال آنها که در شرف مرگند ما را به قلب یکی از قدرتمندترین و در عین حال پیچیده‌ترین تمدن‌های تاریخ، یعنی امپراتوری روم، می‌برد. داستان در حدود سال ۷۹ پس از میلاد و در دوران امپراتور وسپاسیان آغاز می‌شود.

این دوره، زمانی است که امپراتوری پس از یک دوره جنگ داخلی (سال چهار امپراتور) به ثباتی نسبی دست یافته و وسپاسیان، بنیان‌گذار سلسله فلاویان، در تلاش است تا اقتدار خود را تثبیت کرده و روم را به دوران شکوه بازگرداند.

یکی از پروژه‌های عظیم او، ساخت آمفی‌تئاتر فلاویان است که بعدها به کولوسئوم شهرت یافت؛ بنایی که قرار بود به نماد قدرت روم و محلی برای سرگرمی‌های عمومی، به ویژه مسابقات گلادیاتوری، تبدیل شود.

انتخاب این دوره تاریخی بسیار هوشمندانه است. روم در این زمان در اوج قدرت نظامی و فرهنگی خود قرار دارد، اما در زیر پوسته‌ی این شکوه، فساد، نابرابری اجتماعی و بازی‌های سیاسی بی‌رحمانه‌ای در جریان است.

بازی‌های گلادیاتوری، که محور اصلی سریال آنها که در شرف مرگند را تشکیل می‌دهند، چیزی فراتر از یک سرگرمی ساده بودند. آنها ابزاری قدرتمند در دست امپراتوران و نخبگان سیاسی برای جلب رضایت توده‌ها (سیاست “نان و سیرک”) و نمایش قدرت بودند.

این بازی‌ها همچنین صنعتی عظیم و پرسود را به وجود آورده بودند که شامل تربیت و خرید و فروش گلادیاتورها، تامین حیوانات وحشی، و مدیریت لجستیکی پیچیده‌ی برگزاری مسابقات می‌شد.

سریال فرصت دارد تا به دقت به این جنبه‌ها بپردازد. از بازسازی خیابان‌های شلوغ و پرهیاهوی روم، با معابد باشکوه، حمام‌های عمومی، و بازارهای پررونقش گرفته، تا نمایش تضاد طبقاتی شدید میان اشراف‌زادگان ثروتمند و بردگان و فقرای بی‌شمار، همگی می‌توانند به غنای بصری و داستانی سریال کمک کنند.

وفاداری به جزئیات تاریخی در طراحی لباس، معماری، سلاح‌ها و آداب و رسوم اجتماعی، نقشی کلیدی در باورپذیری این دنیای کهن خواهد داشت. کتاب منبع، “آنها که در شرف مرگند”، به دلیل تحقیقات گسترده‌اش شناخته شده است و امید می‌رود که سریال نیز از این دقت تاریخی بهره‌مند شود.

البته، همانند هر درام تاریخی دیگری، انتظار می‌رود که سازندگان برای پیشبرد اهداف دراماتیک، تغییرات و اقتباس‌هایی نیز در وقایع و شخصیت‌ها ایجاد کنند. چالش اصلی، یافتن تعادل میان وفاداری تاریخی و جذابیت داستانی برای مخاطب امروزی است.

محیط اصلی رویدادها، یعنی آرناها و مدارس گلادیاتوری (لودوس‌ها)، فضایی پر از تنش، خشونت و امیدهای برباد رفته است. سریال باید بتواند اتمسفر خفقان‌آور این مکان‌ها را به خوبی منتقل کند؛ جایی که زندگی انسان‌ها به یک نمایش تبدیل می‌شود و مرگ، همزاد دائمی گلادیاتورهاست.

جغرافیای داستان تنها به شهر روم محدود نمی‌شود، بلکه به شبکه‌ی گسترده‌ای از تامین‌کنندگان گلادیاتور و حیوانات وحشی از سراسر امپراتوری نیز اشاره خواهد داشت. این گستردگی می‌تواند به نمایش بهتر عظمت و پیچیدگی این صنعت کمک کند.

سریال آنها که در شرف مرگند می‌تواند با کاوش در این بستر غنی، تصویری چندلایه از جامعه‌ی روم و ارزش‌های متناقض آن ارائه دهد؛ جامعه‌ای که هم خالق آثار هنری و قوانین مترقی بود و هم مهد خشونت‌بارترین سرگرمی‌های تاریخ.

۳.۲. شخصیت‌ها، بازیگران و مبارزات انسانی

قلب تپنده‌ی هر درام تاریخی، شخصیت‌های آن هستند؛ افرادی که در بستر وقایع بزرگ تاریخی، داستان‌های شخصی خود را زندگی می‌کنند و انتخاب‌هایشان مسیر سرنوشت خود و دیگران را رقم می‌زند. سریال آنها که در شرف مرگند با بهره‌گیری از گروهی از بازیگران مستعد و چهره‌های شناخته‌شده، نویدبخش خلق شخصیت‌هایی به‌یادماندنی است.

در راس هرم قدرت، امپراتور وسپاسیان با بازی سر آنتونی هاپکینز قرار دارد. هاپکینز که استاد ایفای نقش‌های پیچیده و قدرتمند است، می‌تواند تصویری چندوجهی از این امپراتور ارائه دهد؛ مردی که از یک سو به دنبال ثبات و شکوه روم است و از سوی دیگر، برای حفظ قدرت خود، به ابزارهایی چون بازی‌های خونین گلادیاتوری متوسل می‌شود. رابطه‌ی او با پسرانش، تیتوس و دومیتیان، که هر دو بعدها به امپراتوری رسیدند، و همچنین با دیگر نخبگان سیاسی، می‌تواند منبع مهمی برای درام و تنش باشد.

در سوی دیگر، گلادیاتورها قرار دارند؛ مردان و زنانی (بله، گلادیاتورهای زن یا “گلادیاتریکس‌ها” نیز وجود تاریخی داشته‌اند هرچند نادر) که از طبقات مختلف اجتماعی – بردگان، اسیران جنگی، جنایتکاران و حتی شهروندان آزادی که داوطلبانه وارد این حرفه می‌شدند – گرد هم آمده‌اند. هر یک از آنها داستان، انگیزه‌ها و امیدهای خاص خود را دارند.

سریال فرصت دارد تا از طریق این شخصیت‌ها، به جنبه‌های انسانی این مبارزات مرگبار بپردازد. وفاداری، خیانت، رقابت، دوستی و عشق در شرایط سخت لودوس‌ها و آرناها، می‌تواند زمینه‌ساز داستان‌هایی تأثیرگذار باشد. بازیگرانی چون ایوان رئون، که پیشتر در نقش‌های منفی درخشیده، و تام هیوز، می‌توانند عمق و پیچیدگی لازم را به این شخصیت‌ها ببخشند. انتظار می‌رود که سریال به زندگی روزمره، تمرینات سخت و روابط پیچیده‌ی میان گلادیاتورها و مربیانشان (لانیستاها) نیز توجه ویژه‌ای داشته باشد.

علاوه بر امپراتور و گلادیاتورها، شخصیت‌های دیگری نیز در این دنیای پرآشوب نقش‌آفرینی می‌کنند. سازمان‌دهندگان بازی‌ها (ادیتورها)، تاجران برده، سناتورها و اشراف‌زادگانی که هر یک منافع خاص خود را دنبال می‌کنند، همگی بخشی از این پازل پیچیده هستند.

زنان در جامعه‌ی روم، با وجود محدودیت‌های اجتماعی، اغلب نقش‌های مهمی در پشت پرده ایفا می‌کردند. سریال می‌تواند به داستان زنانی بپردازد که در این دنیای مردانه، برای بقا، قدرت یا عشق تلاش می‌کنند؛ از همسران و معشوقه‌های قدرتمندان گرفته تا زنانی که خود به نوعی درگیر صنعت گلادیاتوری هستند. گابریلا پسیون و سارا مارتینز از جمله بازیگران زنی هستند که حضورشان می‌تواند به این جنبه از داستان غنا بخشد.

یکی از جنبه‌های مهمی که سریال آنها که در شرف مرگند می‌تواند به آن بپردازد، روانشناسی شخصیت‌ها در مواجهه با خشونت و مرگ است. چگونه یک انسان به ماشین کشتار تبدیل می‌شود؟ امید به آزادی یا افتخار چگونه می‌تواند انگیزه‌ی مبارزه تا پای جان باشد؟ تأثیر تماشای مداوم خشونت بر جامعه چگونه است؟

اینها سوالاتی هستند که سریال می‌تواند از طریق شخصیت‌پردازی عمیق و روابط انسانی پیچیده به آنها پاسخ دهد. موفقیت سریال تا حد زیادی به توانایی آن در خلق شخصیت‌هایی بستگی دارد که مخاطب بتواند با آنها همذات‌پنداری کند، حتی اگر اعمالشان گاهی هولناک باشد.

۳.۳. تولید، کارگردانی و عظمت بصری مورد انتظار

وقتی نام رولاند امریش به عنوان کارگردان یک پروژه مطرح می‌شود، اولین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود، صحنه‌های عظیم، جلوه‌های بصری خیره‌کننده و مقیاس بزرگ تولید است.

امریش که سابقه‌ای طولانی در ساخت فیلم‌های پرهزینه و پر از اکشن دارد، گزینه‌ای جالب برای هدایت سریال آنها که در شرف مرگند به نظر می‌رسد. اگرچه او بیشتر با ژانرهای علمی-تخیلی و فاجعه شناخته می‌شود، اما تجربه‌ی او در مدیریت پروژه‌های بزرگ و خلق تصاویر ماندگار، می‌تواند به این درام تاریخی کمک شایانی کند.

بودجه‌ی ۱۴۰ میلیون دلاری برای فصل اول، نشان‌دهنده‌ی جاه‌طلبی سازندگان برای ارائه‌ی یک تجربه‌ی بصری غنی و چشم‌نواز است. بازسازی روم باستان، به خصوص کولوسئوم در دوران ساخت و اوج شکوهش، نیازمند دقت در جزئیات معماری و استفاده‌ی هوشمندانه از جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری (CGI) است.

انتظار می‌رود که سریال صحنه‌های مربوط به شهر روم، کاخ‌های امپراتوری، ویلاهای اشرافی، و همچنین محله‌های فقیرنشین و لودوس‌های گلادیاتوری را با کیفیتی سینمایی به تصویر بکشد.

استفاده از لوکیشن‌های واقعی در کنار دکورهای عظیم و CGI، می‌تواند به ایجاد حس واقع‌گرایی کمک کند. فیلمبرداری این سریال در استودیوهای چینه‌چیتا در رم انجام شده است که خود سابقه‌ای طولانی در تولید آثار بزرگ تاریخی دارد.

یکی از چالش‌های اصلی، به تصویر کشیدن مسابقات گلادیاتوری است. این صحنه‌ها باید هم هیجان‌انگیز و نفس‌گیر باشند و هم خشونت ذاتی این مبارزات را بدون پرده‌پوشی نمایش دهند، اما در عین حال از افتادن به دام افراط و تبدیل شدن به نمایشی صرف از خونریزی پرهیز کنند.

کارگردانی امریش در این بخش بسیار حیاتی خواهد بود. او باید بتواند تنش، استراتژی و مهارت‌های مبارزان را در کنار وحشت و بی‌رحمی آرنا به خوبی به تصویر بکشد.

طراحی مبارزات، فیلمبرداری دینامیک و تدوین مناسب، نقشی کلیدی در موفقیت این صحنه‌ها خواهند داشت. سریال “اسپارتاکوس” در گذشته توانست با سبک بصری خاص خود در نمایش مبارزات، مخاطبان زیادی را جلب کند؛ باید دید سریال آنها که در شرف مرگند چه رویکردی را در این زمینه اتخاذ خواهد کرد.

علاوه بر کارگردانی و جلوه‌های بصری، سایر عوامل تولید نیز در کیفیت نهایی سریال تأثیرگذار خواهند بود. طراحی صحنه و لباس باید با دقت تاریخی انجام شود تا فضای روم باستان به درستی بازسازی شود. موسیقی متن می‌تواند نقش مهمی در ایجاد اتمسفر حماسی، دراماتیک یا پرتنش سریال ایفا کند.

رامین جوادی با موسیقی “بازی تاج و تخت” نشان داد که موسیقی چگونه می‌تواند به هویت یک سریال تاریخی/فانتزی کمک کند. باید دید تیم موسیقی سریال آنها که در شرف مرگند چه دستاوردی خواهد داشت. با توجه به تجربه‌ی رابرت رودات در نگارش فیلمنامه‌هایی با پس‌زمینه‌ی تاریخی و جنگی، انتظار می‌رود که فیلمنامه نیز از ساختار روایی محکمی برخوردار باشد و بتواند داستان‌های متعدد شخصیت‌ها را به خوبی در هم بیامیزد.

در نهایت، موفقیت بصری و تولیدی سریال در گرو هماهنگی تمامی این عوامل و توانایی امریش در ارکستراسیون آنها برای خلق یک تجربه‌ی منسجم و تأثیرگذار است.

۳.۴. مضامین، لایه‌های پنهان و پژواک در دنیای امروز

سریال آنها که در شرف مرگند در نگاه اول یک درام تاریخی سرگرم‌کننده درباره گلادیاتورها و امپراتوری روم است، اما پتانسیل آن را دارد که به مضامین عمیق‌تر و جهان‌شمول‌تری نیز بپردازد؛ مضامینی که می‌توانند با مخاطب امروزی ارتباط برقرار کرده و او را به تامل وادارد.

یکی از برجسته‌ترین مضامین، ماهیت سرگرمی و خشونت است. چرا انسان‌ها در طول تاریخ مجذوب نمایش خشونت بوده‌اند؟ بازی‌های گلادیاتوری در روم باستان، نمونه‌ی افراطی این پدیده بودند. سریال می‌تواند به این سوال بپردازد که چگونه یک جامعه به جایی می‌رسد که مرگ انسان‌ها به سرگرمی عمومی تبدیل می‌شود.

این موضوع می‌تواند پژواکی در دنیای امروز نیز داشته باشد؛ از ورزش‌های رزمی خشن گرفته تا بازی‌های ویدیویی و محتوای رسانه‌ای که خشونت را به نمایش می‌گذارند. سریال فرصت دارد تا بدون قضاوت مستقیم، مخاطب را با این پرسش مواجه کند که مرز میان سرگرمی و بهره‌کشی کجاست.

قدرت و فساد، مضمون دیگری است که به طور طبیعی در بستر داستانی روم باستان مطرح می‌شود. امپراتوری روم، با تمام شکوهش، از درون با فساد سیاسی، جاه‌طلبی‌های بی‌حد و مرز و سوءاستفاده از قدرت دست به گریبان بود. بازی‌های گلادیاتوری اغلب به عنوان ابزاری برای کنترل توده‌ها و تحکیم قدرت سیاسی استفاده می‌شدند.

سریال می‌تواند به نمایش این بازی‌های قدرت، توطئه‌ها و خیانت‌هایی بپردازد که در راهروهای کاخ‌ها و سنای روم جریان داشت. این جنبه از داستان نیز می‌تواند برای مخاطب امروزی که شاهد نمونه‌های مشابهی از فساد و سوءاستفاده از قدرت در دنیای مدرن است، قابل تامل باشد.

مفهوم آزادی و بردگی نیز یکی از ستون‌های فقرات داستان خواهد بود. گلادیاتورها، که بسیاری از آنها برده بودند، در آرزوی آزادی می‌جنگیدند. مبارزه‌ی آنها برای بقا و به دست آوردن منزلت انسانی، می‌تواند داستانی قدرتمند و الهام‌بخش باشد.

سریال می‌تواند به تضاد میان زندگی فلاکت‌بار بردگان و شکوه ظاهری اشراف‌زادگان بپردازد و سوالاتی را درباره عدالت اجتماعی و حقوق انسان مطرح کند. علاوه بر این، مضامینی چون افتخار، وفاداری، خیانت، عشق و فداکاری در شرایط سخت و طاقت‌فرسای زندگی گلادیاتورها، می‌تواند لایه‌های انسانی عمیقی به داستان ببخشد.

در نهایت، سریال آنها که در شرف مرگند می‌تواند آینه‌ای باشد که تصویری از گذشته را به ما نشان می‌دهد، اما در عین حال به ما کمک می‌کند تا برخی از جنبه‌های تاریک‌تر طبیعت انسان و چالش‌های اجتماعی را که هنوز هم با آنها دست به گریبان هستیم، بهتر درک کنیم.

اگر سریال بتواند این مضامین را به شکلی هوشمندانه و تأثیرگذار در تار و پود داستان خود ببافد، فراتر از یک سرگرمی صرف رفته و به اثری ماندگار تبدیل خواهد شد که بحث و گفتگوهای زیادی را برمی‌انگیزد. این کاوش در باب انسانیت در برابر وحشیگری، یکی از دلایلی است که این ژانر همواره برای مخاطبان جذابیت داشته است.