نام انگلیسی: Bugonia
نام فارسی: فیلم بوگونیا
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده، ایرلند، بریتانیا، کرهی جنوبی
ژانر: کمدی سیاه
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
قبل از ورود به روایت بیبخار آقای «لانتیموس» در جدیدترین تجربهی سینماییاش بدون شک باید ابتدا فیلم سیارهی سبز را نجات بده! محصول ۲۰۰۳ کرهی جنوبی را از نظر بگذرانید. بدون ورود به آن اثر تقریباً درک روایت لانتیموس مبهم است.
آقای «جانگ جون-هوآن» در آن اثر تلاش کرد با روایت بسیط حتی خدایان را نیز از آفرینش زمین پشیمان کند؛ خدایانی که در کهکشان آندرومدا ساکن هستند و نسلهای بشر را تحت آزمایشهای جدید خلق کردهاند. کارگردان کرهای از طریق «بیونگ-گو»ی افسرده و دچار اضطراب اجتماعی سعی کرد وارد دنیای خلاقانهی خود شود.
ربایش رئیس یک شرکت شیمیایی با این تصور که او یکی از بیگانگانیست که وضعیت امروز زمین در نتیجهی آزمایشهای آنهاست. آقای جانگ داستان خود را بهقدری گسترده کرده بود که مخاطب بهراحتی درگیر تاریخ بشر.
زیست انسان در میان جنگها و ناامیدی خالقان انسان شود. بهنوعی او آفرینش را با تعریف خود بازتعریف کرده بود و مخاطب نیز این تعریف را بهخوبی در آغوش میگرفت.
داستان آقای لانتیموس بازسازی روایت کرهای است. اما تفاوت ماجرا در اینجاست که دوئت لانتیموس-استون در ساختار این اثر به زور جا داده شده است. گویا «اما استون» طی همکاریهای مختلف با لانتیموس دیگر ارزش افزودهای برای روایتهای او بهعنوان بازیگر نقش اول ندارد.
آنچه در فیلم بوگونیا میبینیم اصرار بیجای این دو برای ادامهدادن این همکاریست که نتیجهاش هویدایی نقصهای بازیگری استون بوده است؛ از وریلوانگلها تا زاویههای صفری که از این بازیگر در نقش «میشل» شاهد هستیم گویای این مطلب است که استون در فیلم بوگونیا تنها خلاقیتی که به قاب میدهد.
تراشیدن موهای سر برای تأثیرگذاری روی فرش قرمزهای هنگام اکران اثر بوده است. او در نقش میشل از یکسو درگیر شخصیتپردازی عجولانه و احمقانه و در نهایت ایجازگونهی لانتیموس است و از سوی دیگر توانایی درک موجودی بیگانه و در عین حال چندبعدی را در کالبد یک انسان ندارد.
اما خود لانتیموس نیز در روایتپردازی همهی تلاش خود را کرده تا بازسازیاش تبدیل به بازسازی آزادی از روایت کرهای شود. او برای این آزادسازی چه کرده؟
هیچ! لانتیموس یونانی با اداهای مضحکی که طی یک سال اخیر دچارش شده نامی یونانی را برای فیلم بوگونیا انتخاب میکند و افتتاحیه و اختتامیهی اثر را نیز به این نام ربط میدهد.
قربانی برای خلق! او همهی تلاش خود را میکند تا از زیر سایهی اثر کرهای بیرون بیاید، اما در نهایت بازسازی فیلم بوگونیا این کارگردان در برابر فیلم محصول ۲۰۰۳ تبدیل به کوچهای بنبست و کثیف میشود.
به آنسوی ماجرا و زاویهدید کاراکتر تدی نگاهی بیندازیم؛ فردی که دچار اضطراب و افسردگی حاصل از به کما رفتن مادر و بسیاری از مصیبتهای زندگیاش است.
از سوی دیگر او طی سالها درگیر مطالعاتی در باب بیگانگان و تأثیر آنها روی زمین است و در نتیجه فرقهای دو نفره را با «دان» دچار اوتیسم تشکیل داده.
او طی این سالها به قاتلی سریالی و انتقامگیر بدل شده که مخاطب در فیلم بوگونیا در برابر آخرین شکار او قرار گرفته است. اما «جسی پلمنز» هم مانند اما استون دیگر ارزش افزودهای برای اثر لانتیموس ندارد. حتی اضافهشدن بازیگری دارای اوتیسم نیز نتوانسته زوج فیلم کرهای را شکلی دیگر دهد.
اما سوررئالیسم برآمده از دنیای ابزورد آقای لانتیموس همان نکتهایست که میتواند باعث شود این فیلم بوگونیا را تماشا کنیم. لانتیموس برخلاف فیلم کرهای، ساختار خلوت اثر خود را از طریق آمیختهکردن تاریخ بشری با تاریخچهی انقراض روی کرهی خاکی تبدیل به ناامیدی بزرگی در نگاه خالقان انسان کرده است. بهنوعی او آن ناامیدی بزرگ در اثر کرهای را به ناامیدی بزرگ از انسان تقلیل داده است.
بهنوعی لانتیموس زمین را از بین نمیبرد، بلکه فقط گونهی انسان را تبدیل به قربانیانی بوگونیایی برای ادامهی زیست قدرتمند دیگر گونههای جانوری میکند.
شاید در همین ساختار سوررئال-ابزورد است که لانتیموس زیر لایههای پوسیدهی شخصیتپردازی، بازیگری، دنیای خلوت و یکخطی روایت توانسته کمی نفس بکشد. در هر حال این را هم فراموش نکنیم که سوررئال-ابزورد لانتیموس هر زمان که بازیگران برای دیالوگگویی دهان باز میکنند، ترک میخورد و محو میشود.



