نام انگلیسی: 825 Forest Road
نام فارسی: فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: دلهره
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۲.۵ از ۴
مصطفی ملکی
دو سال پیش بود که آخرین فیلم از فرنچایز «کمپانی خانهی جهنمی» به کارگردانی «استیفن کاگنتی» را مرور کردیم. آقای کاگنتی از میانهی دههی ۲۰۰۰ و با شروع این فرنچایز نشان داد که تا چه حد روی این ژانر تسلط دارد. او در فضایی که برای مخاطب آن سالهای سینما آشنا بود دست به خلق روایتی زد که تا همین لحظه نیز برخی از مخاطبان احساس میکنند با روایتهایی کاملاً مستند و واقعی روبهرو بودند.
او از آن دست کارگردانهایی است که انتزاع را زیر لایهی ضخیمی از دلهرهی پیدا پنهان میکند و از طریق تکنیکهای آشنای سینمای دلهره او را وادار به تجربهی ملموس ترس میکند.
حال آقای کاگنتی در داستان جدید خود از مستندنما بیرون آمده و قرار است اولین دلهرهی کاملاً داستانیاش را بدون حضور قابهای اولشخص و لرزشهای حاصل از یک دوربین هندیکم به مخاطب ارائه دهد.
اگر آثار قبلی این کارگردان را دیده باشید و احیاناً کمی هم علاقهمند به دنیای ژانری دلهره باشید پیشبینی خواهید کرد که آقای کاگنتی در طول روایت خود بهطور حتم شما را غافلگیر خواهد کرد.
همانطور که انتظار میرود فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ با یک افتتاحیه آغاز میشود. اما این افتتاحیه از آن دست آغازهایی است که درون روایت پیش رو حل میشود و قرار نیست اطلاعاتی دستاول را به او بدهد. پس از این افتتاحیه وارد زندگی سه کاراکتر اصلی چاک، ماریا و ایزابل میشویم. چاک و ایزابل خواهر و برادر هستند و ماریا نیز همسر چاک است.
آقای کاگنتی قبل از آغاز پردهی سوم فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ مخاطب را درگیر چند روز از زندگی این سه کاراکتر میکند و در سه بخش از زاویهدید هر کدام از آنها وارد داستان میشود. چاک و ایزابل مادرشان را چند ماه پیش از دست دادهاند.
ایزابل بهسبب اینکه در آن حادثه خودش راننده بود دچار تروما شده است و چاک که سالها پیش مادر و خواهر را رها کرده تصمیم گرفته بهخاطر قبولی خواهر در یک دانشگاه به شهری کوچک نقلمکان کند.
ایزابل نیز از اختلال دوقطبی رنج میبرد. آنها وارد شهری شدهاند که کارگردان بهخوبی فضای سرد و مرگبار حاکم بر آن را تصویر میکند؛ شهری که مردماناش فوجفوج خودکشی میکنند.
شهری که زنی با نام «هلن فاستر» آن را از نیمهی قرن بیستم نفرین کرده و هر سال بیشتر و بیشتر به کام مرگ فرو میرود. حال این سه طعمه درست در لحظهای وارد شهر شدهاند که گویی بهلحاظ روحی بدترین زمان ممکن برای آنهاست و خودشان اما خبر ندارند.
آقای کاگنتی در فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ شما را میترساند، خوب هم میترساند؛ زیرا این تخصص اوست. او حتی کمپانی خانهی جهنمی و فرم آن را فراموش نکرده است و از طریق ماریا که یک استریمر است بار دیگر مخاطب را در برابر قابهایی آشنا از حضور آن دلقک در پسزمینهی کاراکترهای فرنچایز قبلی روبهرو میکند.
اما مشکل فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ او این است که آقای کاگنتی در اولین گامی که کاملاً از طریق دوربین سومشخص وارد یک داستان میشود الصاقات روحی کاراکترهای خود را فراموش کرده است. او بهخوبی میتوانست از نقاشیهایی که ایزابل طراحی نکرده بوده و از طریق انجمن باغبانی شهر و کتابخانهی عمومی مخاطب را بهتر و بیشتر درون این فضای غریب سرگردان کند.
بهطور حتم هم مخاطب سینمای دلهره و هم مخاطبی که این ژانر را بسیار کم دنبال میکند در حین تماشای فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ تجربههایی قابل اعتنا از سکون و جامپاسکرها دارند. اما برای به کمال رسیدن این تکنیکها با داستانی مواجه بودیم که بهلحاظ فرم روایی نحیفتر بود.
آقای کاگنتی با فیلم جادهی جنگلی پلاک ۸۲۵ نشان میدهد که در همین لحظه یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از دلهرهسازان جریان اصلی هالیوود است. این نکته را هم فراموش نکنید که باتوجهبه دنیای سینمایی این کارگردان بعید نیست شهر اشلندفالز تبدیل به محلی برای ساخت مستندنماهای بعدی آقای کاگنتی شوند.