نام انگلیسی: Lady Vengeance
نام فارسی: فیلم بانوی انتقام
محصول: ۲۰۰۵ – کرهی جنوبی
ژانر: هیجانانگیز، جنایی، نئونوآر
ردهی سنی: ۱۶+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در فیلم همدردی با آقای انتقام و نقد فیلم پیرپسر از سهگانهی انتقام آقای «پارک چان ووک» شاهد بودیم که چگونه انتقامهای کور در یکدیگر تلفیق شدند و در نهایت جز خاکستری از کاراکترها باقی نماند. در اصل طی آن دو روایت قهرمان اصلی محرک انتقام بود و شخصیتها صرفاً عروسکهای خیمهشببازی این حس کور بودند. حال آقای پارک در اثر سوم سعی دارد از دل این خاکسترها زندگی را بیرون بکشد.
در فیلم بانوی انتقام با روایتی تکهتکه از زندگی زنی با نام «گیوم-جا» مواجه هستیم. این روایت تکهتکه با تیتراژی که در دو اثر قبلی ندیدیم آغاز میشود و به ما این نوید را میدهد که کارگردان سعی دارد زاویههای روایت را نرمتر کند تا آن پرترهی نهایی از بانوی انتقام شکل بگیرد.
پس از این تیتراژ شاهد آزادی گیوم-جا از زندان هستیم که با استقبال همبندیهای سابق خود و کشیشی که از ابتدا در زندان همراه او بوده مواجه میشود.
آقای پارک از همین ابتدا فیلم بانوی انتقام گیوم-جا را همچون دائه-سو تبدیل به راوی میکند تا مخاطب را از ۱۳.۵ سال پیش تا زمان حال همراهی کند. او هنگامی که جوانتر بوده به یکی از اساتید خود پناه میبرد و با وسوسههای او وارد فرآیند آدمربایی میشود. اما پسربچهی ربودهشده کشته و بر اساس شهادت شاهدان گیوم-جا محکوم شناخته میشود. فیلم بانوی انتقام از همیننقطه تبدیل به گذرگاهی میان گذشته و حال میشود.
کاراکتر گیوم-جا در طول فیلم بانوی انتقام گویی روی قلهای بالاتر از کاراکترهای فیلمهای اول و دوم قرار گرفته است و این اوست که اینبار عنان انتقام را در دست دارد. آقای پارک در این اثر سعی دارد کتاب باز انتقام را کاملاً ببندد و چه کسی بهتر از کاراکتر گیوم-جا برای این کار.
اگر این سه اثر را در یک شب پشت سر یکدیگر ملاحظه کنید ممکن است از این رویکرد روایی کارگردان متعجب شوید و بهنوعی از اینکه شما هم بخشی از بازی گیوم-جا هستید کمی برنجید. اما آقای پارک برای این رنجش هم کاراکتر کشیش را قرار داده تا گیوم-جا را در برج عاج الههمانندش بیگزند نگذارد.
آنچه باعث میشود فیلم بانوی انتقام روایت سوم سهگانهی انتقام پایان دلپذیری بر این سفر انتزاعی باشد زیرکی آقای پارک در جا دادن هر سه کاراکتر روایتهای قبلی در این اثر است.
بهنوعی دائهسو در «پیرپسر»، مرد کارخانهدار و پسرک کر و لال در «همدردی با آقای انتقام» در این اثر حضور دارند. آقای پارک بهقدری لابهلای روایتهای خود را جستوجو کرده که حتی شیوهی تقابل با این سه کاراکتر را نیز تبدیل به خردهروایتهایی دیدنی میکند.
هر دو کاراکتر روایت اول فقطوفقط در یک سکانس همعرض با یکدیگر کشته میشوند؛ آن هم بدون دیالوگ ( در روایت اول شاهد بودیم که آقای پارک چگونه دنیا را همسان با نقص فیزیکی کاراکتر «ریو» فضاسازی کرده بود و حتی تا بخش سوم هم روایت هیچگاه مخاطب را در برابر لبزدنهای پدر دخترک ربودهشده قرار نداد. بهنوعی او از این طریق سعی داشت با زبان مشترک انتقام بین کاراکترها ارتباط برقرار کند).
این شیوهی تقابل بههمان اندازهی درونمایهی روایت اول پوچ و ابزورد است. حال در سوی دیگر ماجرا کاراکتر دائه-سو در این روایت تبدیل به قاتلی سریالی و ضداجتماع میشود که هدف اصلی انتقام گیوم-جا است. در این روایت نیز گیوم-جا همانند وو-جین شخص مورد هدف را وارد بازی خود میکند.
اما پایان فیلم بانوی انتقام با رهایی تراژیک گیوم-جا رقم نمیخورد و در عوض او همان جملهی معروف دو روایت قبلی – بعد از انتقام چه کنم؟ – را از سر خود باز میکند و آن را بین همهی پدران و مادرانی که فرزندشان توسط آقای «بک» به قتل رسیدهاند خرد میکند تا از طریق همین روزنه خود را به صبح فردا برساند.
سهگانهی انتقام آقای پارک گویی مخاطب را طی شش ساعت به درون انتزاعی میبرد که در آن قرار نیست برشها مرز بازنمایی خشونت شوند، بلکه در عوض طی این سه روایت خود خشونت است که مخاطب را از طریق کاراکترهای مختلف وادار به روی برگرداندن از خشونت میکند.