نام انگلیسی: Two Tickets to Greece
نام فارسی: فیلم دو بلیط برای یونان
محصول: ۲۰۲۳ – کشور فرانسه
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
«بلوندین» زنی محتاط، منضبط و عاطفاً منجمد که پس از فروپاشی زندگی زناشوییاش و با فشار پسرش، ناچار میشود با دوست قدیمیاش «مگلی» همسفر شود. مگلی، زنی ظاهراً رها.
بیپروا و سرشار از شور زندگی، در همان برخوردهای ابتدایی بهعنوان نقطهی مقابل بلوندین معرفی میشود؛ تقابلی که فیلم دو بلیط برای یونان از همان ابتدا بیش از حد مکانیکی و قابل پیشبینی بنا میکند.
فیلم دو بلیط برای یونان ساختهی «مارک فیتوسی»، در ظاهر یک کمدیـدرام جادهای گرم و زنانه است، اما در لایههای عمیقتر، بیش از آنکه به کشف رنجهای درونی کاراکترهایش متعهد باشد، به بازتولید کلیشههای آشنا و کمخطر بسنده میکند.
مارک فیتوسی در فیلم دو بلیط برای یونان قصد دارد وارد جهان زنانی شود که حامل تروماهای حلنشده از گذشتهاند، اما مشکل اصلی روایت دقیقاً همینجاست: فیلم دو بلیط برای یونان هرگز جرئت نزدیک شدن واقعی به این رنجها را پیدا نمیکند.
گذشتهی شخصیتها، بهویژه مگلی، بهطور مداوم بهعنوان «غم پنهان» به مخاطب یادآوری میشود، اما هیچگاه از سطح اشارات مبهم، نگاههای غمگین و رفتارهای نامتعارف فراتر نمیرود.
این تعلیق نه از جنس پیچیدگی روایی، بلکه بیشتر حاصل محافظهکاری فیلمساز است؛ گویی فیتوسی از آن میترسد که با ورود جدی به تاریکیهای روانی شخصیتها، لحن شاد و توریستی فیلمش خدشهدار شود.
پرداخت شخصیت بلوندین نیز علیرغم مسیر تحول ظاهری، عمق چندانی پیدا نمیکند. تغییر او بیشتر نتیجهی مجاورت فیزیکی با مگلی و فضای آزاد یونان است تا یک فرآیند درونی باورپذیر.
فیلم دو بلیط برای یونان بهجای نشان دادن کشمکشهای ذهنی، به مجموعهای از موقعیتهای کمیک و دیالوگهای سبک بسنده میکند که تحول را به امری سادهانگارانه و حتی خوشبینانه تقلیل میدهد.
گویی کافی است دو زن میانسال به تعطیلات بروند تا سالها سرکوب و ترس ناگهان حل شود. در این میان نباید از بازی بازیگران غافل بود که بیشتر بار روایت را به دوش میکشند.
بازیگرانی که تجربهی سالها بازیگری را با خود به همراه آوردهاند و روایت آقای فیتوسی را یک سر و گردن بالا برده و حتی نجات دادهاند. اگر موتیفهای رفتاری و بازی با صورت بازیگر نقش مگلی، «لور کالامی»، نبود روایت هرگز نمیتوانست به همین اندازه هم خود را از کلیشهها جدا کند.
ارجاع مستقیم فیلم به «آبی بزرگ» لوک بسون نیز بیش از آنکه کارکردی مفهومی داشته باشد، به ادای دینی سطحی و تزئینی شبیه است. بردن شخصیتها به جزیرهی انزو و ژاک قرار است استعارهای از گمشدگی و بازتعریف خود باشد.
اما این تم هرگز دراماتیزه نمیشود و صرفاً در حد یک نشانهی آشنا برای مخاطب سینمادوست باقی میماند. فیتوسی بهجای بازخوانی خلاقانهی این ارجاع، آن را به یک میانبر معنایی تبدیل میکند.
از نظر بصری نیز فیلم دو بلیط برای یونان بیش از حد به گرمای آفتاب، رنگهای شاد و لانگشاتهای توریستی متکی است. دوربین در فضاهای باز، زیبایی جغرافیا را به رخ میکشد، اما همین انتخاب باعث میشود جهان درونی شخصیتها در حاشیه بماند.
در فضاهای بسته هم مدیومشاتها هرچند کارکرد احساسی دارند، اما فاقد جسارت بصری و تنشاند. موسیقی و طراحی لباس نیز در خدمت همان حالوهوای خوشرنگ و بیخطر باقی میمانند.
فیلم دو بلیط برای یونان اثری است که میخواهد دربارهی رنج، تنهایی و بازسازی هویت زنانه باشد، اما از مواجههی جدی با این مفاهیم عقبنشینی میکند. نتیجه اثری است خوشتماشا، اما کمخطر و فراموششدنی؛ فیلمی که رنج را لمس نمیکند، بلکه فقط از کنار آن عبور میکند، درست مانند تعطیلاتی که قرار است همهچیز را موقتاً خوب نشان دهد، بیآنکه چیزی واقعاً تغییر کرده باشد.



