نام انگلیسی: Living
نام فارسی: فیلم زیستن
محصول: ۲۰۲۲ – بریتانیا
ژانر: درام، اقتباس
امتیاز: ۲ از ۴ – 〇〇⬤⬤
طی چند سا اخیر بسیار شاهد این بودهایم که کارگردانهای امروزی سعی در بازسازی آثار تاریخ سینما دارند؛ از ربکا تا پنجرهی پشتی و پاپیون. اما آیا به این بازسازیها نیازی داریم یا خیر؟ این را باید در تاریخ هنر جستوجو کرد.
معمولاً هنرهای قدیمیتر از سینما آنقدر تنوع مکتب دارند که هر هنرمندی پس از خلق اثر آن را تبدیل به یک اثر منحصربهفرد میکند. اگر سینما را هنر بدانیم -باید گفت همچنان باید خلق اثر صورت بگیرد تا بتوان آن را سبکوسنگین کرد- زمانی که این بازسازیها ساخته میشوند روح خلق یک اثر سینمایی گرفته میشود و سینما همچون یک تخنه یا همان تکنیک دیده خواهد شد.
کوروساوا در سال ۱۹۵۲ و با اقتباسی آزاد از داستان نیمهبلند «مرگ ایوان ایلیچ» اثر سینمایی فیلم زیستن را روی پرده برد. کوروساوا در فیلم زیستن که در دستهی آثار شهری او محسوب میشود سعی داشت از درون پوچی حاصل از بروکراسی شهرهای جدید هدفی برای زیستن بیابد.
کاراکتر اصلی او یک کارمند در حال بازنشستگی بود که متوجه سرطان پیشرفتهی خود میشود و مرگ را نزدیکترین مقصد مییابد. اما تا رسیدن به این مقصد، او بهیکباره دست از همهچیز میشوید تا حداقل در این روزهای باقیمانده کمی شادی را در زندگی بجوید. حال کارگردان اهل آفریقای جنوبی، «اولیور هرمانوس»، سعی کرده این اثر را در بطن جامعهی انگلیسی بازسازی کند.
همانطور که در بالا اشاره شد خلق کردن مهمترین رکن در هنر است. آقای هرمانوس با این بازسازی عملاً این فعل را از خود گرفته است. او بهکمک یک فیلمنامهنویس ژاپنی با نام «کازو ایشیگورو» همان اثر درخشان کوروساوا را با تغییراتی همچون تغییر در نحوهی ورود به روایت بازسازی کرده است.
در نسخهی اصلی میبینیم که مونولوگ در حال روایت شرایط موجود در یک جامعهی بروکرات است و با آگاهی کاراکتر اصلی از بیماری حاد خود وارد روایت میشویم. اما در اثر بریتانیایی سعی بر این است که از زاویهدید کارمندان یک سفر با قطار آغاز شود و در نهایت وارد زندگی آقای ویلیامز شویم.
اثر بریتانیایی روح ندارد و تلاش فیلمنامهنویس و کارگردان در دمیدن روحی تازه به آن با شکست مواجه میشود. مخاطب سینما بیشک اثر کوروساوا را در ذهن دارد و زمانی که در برابر فیلم زیستن میایستد انتظار دارد نگاهی دیگر به مقولهی پوچی زندگی را شاهد باشد. اما کارگردان فریاد میزند که این فقط یک بازسازیست و نباید انتظار دیگری از آن داشت.
«بیل نای» در فیلم زیستن همهی سعی خود را کرده که همچون واتانابه زندگی را بنگرد. اما او طریقهی رسیدن به آن شعف کوتاه را به مخاطب ارائه نمیدهد. تفاوت ویلیامز و واتانبه در این است که واتانابه زمانی که روی تاب درحال سرودن ترانهی معروف است خود را همچون کودکی روی این وسیله رها کرده است، اما ویلیامز همچون رباتی خشک در حال ادای ترانه و تاب خوردن است.
اثر بریتانیایی فیلم زیستن در خوشبینانهترین حالت حتی به صد فرسنگی نسخهی اصلی نرسیده است. شاید بهقول ژیل دلوز باید اینگونه گفت که کوروساوا بازی با مفاهیم را بهخوبی تصویر میکند و این همان رکنیست که یک فیلمساز را وادار به خلق اثر هنری میکند.
فیلم زیستن آقای هرمانوس این روح را در خود ندارد و دائم مراقب است از خط مشی کوروساوا تخطی نکند. بازسازی او یک اثر متوسط است که باعث میشود مخاطب بار دیگر به اثر درخشان کوروساوا مراجعه کند.



