وقتی اصالت بر کلیشه میچربد
نام انگلیسی: Tinā (Tina)
نام فارسی: فیلم تینا (در زبان سامورایی یعنی «مادر»)
محصول: ۲۰۲۵ – کشور نیوزیلند
ژانر: درام
امتیاز: ۲.۵ از ۴
اردیبهشت
مسئله آموزش، از جمله مسائل مهمیست که جوامع را به هرچه بهتر اندیشیدن در باب متدها و روشهای آموزشی صحیح و کاربردی، سوق میدهد. از سوی دیگر، تکثر قومیتی در برخی کشورها که محصول استعمار است، باعث شده بسیاری از فرهنگها و زبانهای اقوام اولیه از بین بروند. یکدستگی و یکپارچگیای که دولتها تمایل به آن دارند، موجب مرگ بسیاری از آداب و سنن در جوامع تحت سلطه شده است. رقابت شدید برای نخبهپروری بین قشر مرفه و تبعیض نژادی، در کنار توضیحات اولیه، بهانهای برای تولید فیلم تینا شده است.
«میکی ماگاسیوا» در نخستین تجربهاش در عرصه فیلم بلند سینمایی، با الهام از واقعهی مهیب زلزله «کرایستچرچ» نیوزیلند، ماجرای ساده و در عین حال تاثیرگذار خود را به تصویر میکشد.
مارتا که در مدرسهای معمولی مشغول به تدریس است، با تماس دخترش که در عرصه موسیقی در حال تحصیل است، مواجه میشود و با بیاعتنایی پاسخ او را میدهد. سپس زلزله هولناکی در آن منطقه به وقوع میپیوندد که مارتا متوجه میشود دخترش در بین قربانیان است.
او دچار فروپاشی روانی شده و دو سه سالی را در انزوا به سر میبرد. خاطرات و ندامتهایی که یکی پس از دیگری به ذهنش خطور میکنند، او را تحتتاثیر قرار میدهد. درماندگی ناشی از سوگواری، مارتا را به پذیرفتن مرگ دخترش و از سرگیری تدریس مشتاق میکند. مصیبت وارده از مارتا زنی عصبیمزاج ساخته و صراحت کلامش گاهی دیگران را آزار میدهد. رک و بیپرده بودن مارتا در مدرسه خصوصی «سنت فرانسیس» زبانزد تیم آموزشی و از سوی دیگر محلهای که او در آن زندگی میکند، است.
وی در تلاش است گروه موسیقی کُر را هدایت کند و در این راه، دانشآموزان بسیاری با او همراه هستند. مارتا درمییابد که دانشآموزان نیازمند تشویق و امیدواری هستند تا بتوانند به هدف خود برسند. راهنماییهای او جرقه امید را در روح دانشآموزان میزند و آنها را برای تداوم راهشان ترغیب میکند. مارتا که تدریس را تنها راه امید به زندگی و ابراز وجود خود میداند، تمام همّ و غم خود را برای پرورش گروه موسیقی به بهترین نحو میگذارد و از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. در طی این مسیر، موانعی از جمله مدیر و معلمهای دیگر برای برانداختن و انحلال این کلاس وجود دارند.
مارتا که زنی پایبند به سنن فرهنگ کشور خود است، با پوشش بومی منطقهاش وارد مدرسه میشود و یکرنگی پوشش رسمی را زیر سوال میبرد. با شهامت و اعتماد به نفس بالا، که ناشی از تسلطش در حیطه موسیقی و تبحرش برای کسب موفقیت در مسابقات است، به تدریس خود ادامه میدهد.
فیلم تینا از آنجهت تماشایی و جذاب است که منبع خوبی برای الهامبخشی به قومیتهای گوناگون در مواجهه با چنین چالشهایی به شمار میآید. صداهایی که در فرهنگهای غالب، خفه شدهاند، مارتا جان میبخشد و فریاد میزند. فریادی که نه تنها گوشخراش نیست، بلکه همچون آوایی گوشنواز، دیگر فرهنگها و قشر مقابل را در خود حل میکند و همسویی دلانگیزی را بهدنبال دارد. نقشی که مارتا مانند یک نگهبان برای حفظ فرهنگ بومی خود ایفا کرد، ستودنی است. او خاطرنشان میکند که میتوان علیرغم تنشها و تعصبات موجود، باز هم سنتهای ارزشمند را پاس داشت و از آنها محافظت کرد.
بازی «آناپلا پولاتایو» در نقش مارتا بسیار چشمگیر و درخشان بود. تردید مخاطب از اینکه با داستانی واقعی روبرو هستند یا خیر، از نکات جالب فیلم است. انتخاب قطعات موسیقایی که ترکیبی از موسیقی سنتی و محبوب امروزی بود، از دیگر نقاط قوت فیلم به شمار میرود. شاید اگر زمان نسبتا طولانی فیلم بر این درام چیره نمیشد، میتوانستیم این فیلم را از برترین فیلمهای مرتبط با دنیای موسیقی در طی سالهای اخیر بدانیم.
ریتم کند فیلم تینا در برخی سکانسها به کشش آن لطمه میزد و البته نباید این نکته را نادیده گرفت که باوجود پیچوخمهای موجود، پیام اصلی فیلم که بر وحدت استوار بود، پررنگ و دیدنی شد. در نهایت، این اثر دلگرمکننده و صمیمانه، بهعنوان فیلم اول، دارای ارزش بالاست و درام قوی پشت این فیلم توانسته «تینا» را به فیلمی تماشایی و تاملبرانگیز تبدیل کند.