نام انگلیسی: Young Mothers
نام فارسی: فیلم مادران جوان
ردهی سنی: ۱۳+
ژانر: درام
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در هیاهوی بیریشهها در اروپای غربی و تحت تأثیر قرار گرفتن فضای فرهنگی و روشنفکری این جغرافیای جهانی کمکم باید سینما را با احتیاط نگریست؛ سینمایی که از دل آلمان، اسکاندیناوی، فرانسه، بلژیک، بریتانیا و اسپانیا بیرون میآید.
گویی دیگر نمیتوان کاملاً چشمبسته به هر خروجیای از سینمای اسکاندیناوی اعتماد کرد. همین مسئله را باید سختگیرانهتر در باب فیلمسازان بزرگتر اعمال کرد. شاید همه منتظر اثر جدید «برادران داردن» بودیم تا نگاه این دو برادر را به این آشوب شاهد باشیم.
باید گفت برادران داردن هیچگاه مخاطب را ناامید نکردهاند و اینبار هم با همان نگاه جهانشمول خود به انسان نشان میدهند که سینما برای این دو بالاتر از هر ضدجنبش غیراصیلی است.
فیلم مادران جوان از همان ابتدا فریاد میزند که «مخاطب سینما در حال تماشای فیلم مادران جوان هستی و نه بیانیهی سیاسی و اجتماعی.» این فریاد پنهان اما واضح برادران داردن را از نگاه پدرانهی آنها به هر چهار کاراکتر اصلی در فیلم مادران جوان شاهد هستیم؛ جسیکا، ژولی، پرلا و آرین.
آنها دخترانی هستند که زیر سن قانونی حامله شدهاند و حال در یک مرکز خدمات اجتماعی مشغول تصمیمگیری برای نگه داشتن فرزند یا به سرپرستی دیگران سپردن آنها هستند.
فیلم مادران جوان از زاویهدید هر کدام از این دختران روایت میشود و مفصل روایت گذر این کاراکترها از کنار یکدیگر است. بهنوعی با چهار داستان مواجه میشویم که بدون فلشبک ما را در برابر چهار زندگی قرار میدهد.
زمانی که نور قابهای فیلم مادران جوان را مشاهده میکنیم لاجرم بهیاد دنیای «هونگ سانگسو» میافتیم. گویی برادران داردن با احترامی مثالزدنی در حال زیست در همان دنیای روایی هونگ سانگسو هستند و از طریق تقابل کاراکترها با یکدیگر و در میان خطوط دیالوگها -باحفظ صدای محیط- در حال خلق موقعیت هستند.
شاید مخاطب در ۲۰ دقیقهی ابتدایی از اینکه بهیکباره در میان این همه سیاهی افتاده شوکه شود. اما بهمرور همان نوری که در حومهی لیژ بر بستر زندگی این کاراکترها افتاده باعث میشود مخاطب نیز تا جایی که میتواند همراه این قابها به انتهای فیلم مادران جوان دل خوش کند.
برادران داردن در فیلم مادران جوان نهتنها در حال تصویر کردن انبوهی از دردهای اجتماعی هستند، بلکه در میان این دردها به سادگی پذیرش مسؤولیت یک کارگر سادهی نانوایی بر این باور هستند که میتوان یک زندگی را نجات داد.
آنها در داستانهای خود هیچگاه تقصیر را به گردن دیگری نینداختهاند و انسان و رنجش را در کنار یکدیگر بسط دادهاند تا در دل واقعیت جغرافیایی و جبری پیرامون تصمیم نهایی را خودش بگیرد. شاید زمانی که روایتهای برادران داردن را مشاهده میکنیم چیزی جز خطهای سادهی وجودگرایانه را در آنها مشاهده نکنیم.
اینکه برادران داردن در این هیاهو و وانفسا اسیر شاتهای انفجاری و شعاری و دیالوگهای طوفانی و صدمنیکغاز نشدهاند هدیهی بسیار زیبایی به سینماست. اما بهترین هدیهی فیلم مادران جوانبدون شک سکانس پایانی است که ژولی بههمراه همسر و فرزندش به خانهی معلمی میرود که قرار است تنها خط ملودی روایت را ارائه دهد.
در همین سکانس پایانی نیز گویی برادران داردن از هونگ سانگسو دعوت کردهاند تا بهصورت افتخاری پشت دوربین آنها قرار بگیرد و این قابها را درآورد. خندهی کاراکترها، دلگرمی آنها به زندگی در میان هیاهوی بیرونی.
سکوتهایی که باز هم با لبخندی بر لب مخاطب را به خط بعدی دیالوگ میرسانند و در نهایت پذیرش زندگی همان چیزیست که این دو برادر در این سکانس از طریق ورود به فرم هونگسانگسو به مخاطب ارايه میدهند. بهنوعی میتوان این اثر را دوستداشتنیترین فیلم غیر داردنیِ برادران داردن نامید.