نام انگلیسی: Best Wishes to All
نام فارسی: فیلم آرزوی بهترینها برای همه
محصول: ۲۰۲۳ – ژاپن
ژانر: رازآلود، هیجانانگیز
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
آقای «یوتا شیموتسو» در اولین اثر بلند سینمایی خود وارد مسیری شده که شاید برای بسیاری از فیلمسازان مسیری سخت است و ترجیح این است که بهنوعی دیگر چنین درونمایهای را تصویر کنند. او در فیلم آرزوی بهترینها برای همه قرار است وارد این پرسش اساسی از انسان شود: «خوشحالی؟» و آن را در قامت یک دلهرهی فولکلور به مخاطب ارائه دهد.
بدون شک سینمای دلهرهی ژاپنی امضای قدرتمند خود را دارد و در بسیاری از جنبهها این دیگر سینماها هستند که از آن وام میگیرند؛ بهخصوص دلهرههای بر پایهی افسانههای شهری و فولکلورها که بسیاری از سینماها حتی نمیتوانند به قوام ابتدایی سینمای دلهرهی ژاپنی در سطح گروه ب برسند. آقای شیموتسو در اثر کنایی خود تا جایی که میتواند از المانهای این سینما نهایت بهره را میبرد.
کارگردان از ابتدا تا انتهای فیلم نامی روی هیچکدام از کاراکترها نمیگذارد. شاید پس از تماشای فیلم آرزوی بهترینها برای همه یکی از دلایل عدم نامگذاری روی کاراکترها را باید جهانشمول بودن متن روایت دانست.
بهنوعی پرسش در باب خوشحالی و تلاش کاراکترها برای رسیدن به آن تبدیل به رگهای عمومی در ذهن هر مخاطبی در گوشهوکنار جهان میشود. آقای شیموتسو داستان را با افتتاحیهای مربوط به ۲۰ سال پیش از وقایع اکنون داستان آغاز میکند.
زمانی که کاراکتر اصلی یک دختر خردسال است و بههمراه والدین به خانوادهی پدربزرگ و مادربزرگ رفته است. داستان با صداهایی آشنا در ژانر دلهره آغاز میشود و همراه با گامبرداشتنهای دخترک بهسمت منبع صدا ادامه پیدا میکند.
کارگردان با شجاعت نه نشان میدهد که دخترک چه دیده و نه اصراری به بازگشت به زمان این برش در ادامهی فیلم آرزوی بهترینها برای همه دارد. شاید اولین نشانهای که باعث میشود این روایت خود را از تار و پود محکم دلهرههای فولکلور رها کند تا به درونمایهاش برسد همین برش باشد.
اما آقای شیموتسو دست از سر این رازآلودگی در زمان حال روایت خود برنمیدارد. حال آن دخترک بزرگ شده و دوباره به خانهی پدربزرگ و مادربزرگ میرود. بهنوعی این بازگشت قرار است رمزگشایی همهی پرسشهایی باشد که همزمان در ذهن مخاطب و این دختر ایجاد میشود.
بهزعم کارگردان بهای آزادی لحظهای انسان مدرن گویی زیر پا له شدن دیگریست و این چرخه نسلبهنسل ادامه دارد.در فیلم آرزوی بهترینها برای همه بهنوعی فضیلت شادی تبدیل به یکی از پرهزینهترین فضیلتهای زندگی میشود.
همهی مردمان آن روستا گویی درگیر پیدا کردن شادی از طریق زندگی دیگری هستند و در این راه تبدیل به خونآشامانی برای شخصیتهایی میشوند که دیگر امیدی به آینده ندارند. به طعمههای این فضیلت توجه کنید؛ پسر نوجوانی که هر روز مورد قلدری قرار میگیرد، مرد کشاورزی که قرار بوده مسیری دیگر را در زندگی ادامه دهد و نتیجهاش انزوایی ناخواسته است.
و در نهایت پسر آن مرد که دوست قدیمی کاراکتر اصلی محسوب میشود و سعی کرده فضیلت شادی را در جایی دیگر بیابد، اما در نهایت خودش تبدیل به طعمهی شادی دیگران میشود.
در روایت آقای شیموتسو همه در پی چیزی هستند و در فیلم تقلاهای هر کدام از کاراکترها را مشاهده میکنیم. بهنوعی در فیلم آرزوی بهترینها برای همه پرفورمنس رسیدن به یک فضیلت از مسیر رذیلتها را شاهد هستیم.
برای درک بهتر این تناقض کارگردان از چراغ قرمز یک چهارراه در ابتدا و انتهای فیلم بهره میبرد؛ کاراکتر اصلی در ابتدای فیلم خودش واسطهی یک فضیلت است و در انتهای فیلم نظارهگر آن از طریق فردی دیگر میشود.
آقای شیموتسو در اثر خود شکاف بین نسلها را نیز به خوبی تصویر میکند. زمانی که درونمایهای فیلم آرزوی بهترینها برای همه را با فیلمی چون «خانه» و بخشهایی از فیلم «اسلحهها» مقایسه میکنیم گویی این قابهای این شکاف نسلی واضحتر میشوند.
کارگردان از ابتدا تا انتهای روایت پرسش و پاسخها را همزمان به مخاطب ارائه میدهد. اما کنه فیلم او را باید در جملات مادربزرگ خطاب به کاراکتر اصلی مشاهده کرد: «انکار راحتتر از تقابل با بیرحمیه.» بهنوعی در این جمله همهی آنچه در فیلم آرزوی بهترینها برای همه میبینیم نهفته است.
آقای شیموتسو بهراحتی مخاطب را همزمان با معما و گرهگشاییاش روبهرو میکند. در سوی دیگر ماجرا نباید از تسلط زیبای او روی رنگها و لنزها و قابهایی که میبندد دور شویم.
آقای شیموتسو در پلانهایی از لنز واید بهره میبرد که مخاطب را در روز روشن دچار تعلیقی بینهایت میکند. پالت رنگی خنثی نیز چشم مخاطب را صرفاً متوجه پرفورمنس زیبا، مدلگونه و اغراقآمیز کاراکترها میکند. فیلم آرزوی بهترینها برای همه زیبا را باید دید و لذت برد.
این یه فیلم چندش و مزخرف بود. به معنای واقعی هدر دادن وقت و البته مغز…
دنیای الان همچین جفنگیاتی رو تحسین میکنه اما یه آشغال همیشه آشغاله…
این فیلم استفراغ مغز کارگردانه… همین و بس… اگر دنبال دیدن یه چرند محض که ادعای فلسفی و ژست متفکر گرفتن داره، هستید برید ببینید….