صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد فیلم بدو لولا بدو | Run Lola Run 1998

نقد فیلم بدو لولا بدو | Run Lola Run 1998

فیلم بدو لولا بدو

نام انگلیسی: فیلم Run Lola Run

نام فارسی: فیلم بدو لولا بدو

محصول: ۱۹۹۸ – آلمان

ژانر: هیجان‌انگیز

رده‌ی سنی: ۱۴+

امتیاز: ۴ از ۴

مصطفی ملکی

فیلم جدید آقای «تام تیکور» با نام «روشنایی» به‌تارگی منتشر شده است. به این بهانه قصد داریم به دو اثر دیگر از سینمای این کارگردان جسور کشور آلمان بپردازیم. در اولین گام وارد دنیایی می‌شویم که باید آن را یک هیجان‌انگیز تجربی خطاب کرد. آقای تیکور در فیلم بدو لولا بدو  مخاطب را از همان افتتاحیه درگیر می‌کند و قبل از ورود به دنیای «لولا» با راوی‌ای که پرسش‌هایی وجودگرایانه مطرح می‌کند گزاره‌ی خود را ارائه می‌دهد. استدلال این گزاره همانی‌ست که در فیلم شاهد خواهیم بود.

فیلم بدو لولا بدو  پس از ترکیب زیبای موسیقی و مونتاژ تصاویر ما را وارد زندگی لولا و دوست‌پسرش، مانی، می‌کند. مانی برای اولین بار مأمور انجام معامله‌ای سنگین به ارزش ۱۰۰ هزار فرانک برای یک گروه مافیایی بوده است. اما در بین راه او با دیدن دو افسر پلیس آرامش خود را از دست می‌دهد و در نتیجه بسته‌ی پول روی صندلی واگن مترو و در کنار یک بی‌خانمان باقی می‌ماند.

حال او باید تا ساعت ۱۲ ظهر این پول را به هر طریقی که ممکن است آماده کند و به‌دست «رونی» برساند.در فیلم بدو لولا بدو, لولا طی این زمان تبدیل به کاراکتری می‌شود که باید همه‌ی توان خود را صرف رهایی مانی کند. آقای تیکور مخاطب را درگیر سیر انتخاب‌های لولا برای رسیدن به مانی می‌کند.

انتخاب اول تا دقیقه‌ی ۳۱ طول می‌کشد. ضربآهنگ روایت همگام با موسیقی، فست‌موشن، ترکیب انیمیشن و فست‌فورواردها درون‌مایه را به‌طور کامل در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. لولا در طول مسیر با یک همسایه، زنی که کالسکه‌ی بچه دارد، یک دوچرخه‌سوار و در نهایت یکی از کارمندان پدرش برخورد می‌کند.

آقای تیکور در هر کدام از این برخوردها سرنوشت فرد مقابل را تا سال‌ها بعد از طریق کلاژی تصویری در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. به نوعی او در سه انتخاب از سوی سوژه‌ی اصلی، یعنی لولا، گویی طبق نظریه‌ی اثر پروانه‌ای و آشوب پیش می‌رود و شاید با یک تنه زندگی یک انسان را به‌طور کلی تحت تأثیر قرار می‌دهد.

نقد فیلم با شمارۀ سه | On the Count of Three 2022
بیشتر بخوانید

آنچه در سه انتخاب لولا در فیلم بدو لولا بدو مهم است اختیار به او برای کمک به مانی است. آنچه در مقابل او رخ می‌دهد اتفاق‌ها و شانس‌هاست. به نوعی آقای تیکور مخاطب را در برابر دنیاهای متکثری قرار می‌دهد که گویی هم‌عرض یکدیگر در حال رخ دادن هستند و در این بین لولا و دیگران با افتادن هر دومینو سرنوشتی متفاوت را مقابل خود می‌بینند.

در یک دنیا لولا جانش را از دست می‌دهد، در دنیایی دیگر مانی و در دنیای بعدی با انفعالی لحظه‌ای گویی همه‌ی جهان در خدمت انتخاب لولا قرار می‌گیرند. آقای تیکور در هر سه انتخاب مخاطب را در برابر این آشوب‌ها و انتخاب‌ها قرار می‌دهد. از سویی دیگر او سعی دارد سازگاری جبر و اختیار را تبدیل به تاروپود هستی کند. به‌نوعی می‌توان این‌گونه گفت که در این روایت جبر عشق لولا به مانی و تعجیل برای کمک به اوست. اما مسیری که تا رسیدن به مانی طی می‌کند شکل‌دهنده‌ی دایره‌ی انتخاب‌های او میان آشوبی عظیم است.

آقای تیکور در میان این ضربآهنگ بالا به‌اندازه‌ی دو صحنه مخاطب را درگیر آرامشی خلسه‌وار و برزخ‌گونه می‌کند که لولا و مانی در آغوش یکدیگر و زیر نور نئونی قرمز در حال پرسش‌گری هستند. در آرامش ابتدایی که در دقیقه‌ی ۳۱ رخ می‌دهد لولا از عشق مانی به خود می‌پرسد.

در آرامش بعدی که در دقیقه‌ی ۵۲ اتفاق می‌افتد مانی از مرگ می‌گوید. در هر دو صحنه گویی کاراکترها آماده‌ی بازگشتی دوباره به زندگی هستند و حتی برزخ پس از مرگ نیز در برابرشان همچون شوخی خنده‌داری بیش نیست. آقای تیکور از میان همین دو برزخ است که با آزادی کامل این دو کاراکتر را بار دیگر از میان جبر مرگ به درون اختیار زندگی بازمی‌گرداند.

دیدگاهتان را بنویسید

هفده − دوازده =