مقدمه فیلم تصنیف جزیره والیس 2025
فیلم تصنیف جزیره والیس (The Ballad of Wallis Island)، یک کمدی-درام موزیکال بریتانیایی به کارگردانی جیمز گریفیتس است که در سال 2025 منتشر شد و اکنون روی پلتفرم Peacock در دسترس است. داستان حول هرب مکگوایر (با بازی تام باسدن)، نوازنده فولک، میچرخد که به دعوت چارلز (تیم کی)، برنده لاتاری تنها، به جزیره دورافتاده والیس میرود تا کنسرت خصوصی اجرا کند.
کری mulligan در نقش شریک فولک duo ظاهر میشود و بازیگران دیگری مانند سیان کلیفورد و استیو مارش در آن نقشآفرینی میکنند. فیلم تصنیف جزیره والیس بر اساس فیلم کوتاه 2007 ساخته شده و تمهایی مانند تنهایی، موسیقی و روابط انسانی را کاوش میکند. با نقدهای مثبت از منتقدانی مانند راجر ایبرت، “فیلم تصنیف جزیره والیس” برای علاقهمندان به درامهای احساسی و موزیکال ایدهآل است.
نقد فیلم تصنیف جزیره والیس
چندی پیش فیلمی را برای شما معرفی کردیم که اقتباسی از فیلم کوتاه کارگردان بود و به شما گفتیم چقدر میتواند آن فیلم کوتاه قدرت داشته باشد تا همچنان بعد از گذشت سالها، در پس ذهن کارگردان جا خوش کند و روزی به بهترین شکل ممکن و پرداختی بسیط ارائه شود و شکوفا گردد. این دفعه هم این اتفاق برای «جیمی گریفیثز» و تیم همراهش افتاده است.
سال ۲۰۰۷، «The One and Only Herb McGyere Plays Wallis Island» در قالب فیلم کوتاه با هنرنمایی و نویسندگی «تام بسدن» و « تیم کی» با کارگردانی گریفیثز جایزهی بفتای بهترین فیلم کوتاه را از آن خود کرد. حال فیلم یادشده با همان گروه سازنده و بار درام و کمدی مشترک قرار است در مدتزمان بیشتری ساخته و پرداخته شود تا پیام اصلی خود را واضحتر به سمع و نظر مخاطب برساند و زیباییاش را دو صد چندان کند.
افتتاحیهی موسیقایی فیلم تصنیف جزیره والیس نوید فیلمی سرشار از روح و شاعرانه را به بیننده میدهد. « هرب مکگوایر»، با بازی تام بسدن، پرفروشترین خواننده فولک-راک در سال ۲۰۱۴ است، که با قایقی قدم به ساحل میگذارد. بدو ورود، بیننده برخورد او با «چارلز»، تام کی، را همراه با طنزی آشکار شاهد است که به تدریج با ورود به ویلای چارلز که قرار بود هتل محل اقامت هرب باشد، دیالوگهای رد و بدل شده میان آنها یک چالش دیده میشود. چارلز میلیونریست که ثروت خود را از راه برندهشدن در لاتاری بهدست آورده است.
او به هرب اعتراف میکند که بار اول که بختآزمایی را برد، پول را صرف سیاحت و تفریح کرد اما بار دوم ترجیح داد ویلایی در جزیرهای آرام بگیرد و کمی از آن را پسانداز کند و برای یکبار هم که شده از گروه موسیقی محبوبش برای اجرای کنسرتی خصوصی دعوت به عمل بیاورد و آرزوی دیرینهاش را عملی کند. رفتهرفته سر و کله شخصیت دیگر فیلم، « نل» با بازی «کری مولیگان» پیدا میشود که همراه همسرش به خواستهی چارلز وارد جزیره میشوند.
گروه موزیک دو نفرهی «مکگوایر و مورتیمور» قبل از جدایی هرب و نل از محبوبهای چارلز به شمار میرفته که حالا با وجود جدا شدنشان، چارلز همچنان تلاش میکند اجرای آندو را کنار هم داشته باشد و دوران نوستالژیک گذشته را دوباره احیاء کند. به تدریج تنشهای گذشته و احساسات مشترکاشان هرب و نل را وارد جریانی غیرقابل پیشبینی میکند.
مضامینی همچون عشق، اندوه گذشته و غم و شادی در لفافهای از کمدی به بهترین شکل ممکن تقدیم نگاه و روان بیننده میشود. بازی بینظیر «تیم کی» در نوع خود ستودنیست. مردی سادهلوح و در عین حال با ذکاوت که هم حزن و اندوه را به خوبی در بازی و نگاه او میتوان یافت و هم شدت هیجان و شادی را در برق چشمان و لبخند گاهگاهاش. مخاطب پلهپله با تکتک کاراکترهای فیلم به رشد شخصیتی میرسد.
کنار آمدن با فقدان گذشته و حتی وفق دادن هرب با محیطی غیر شهری برای او را نیز میتوان نوعی رشد تلقی کرد. درماندگی نخست که در اول فیلم تصنیف جزیره والیس با ورود به جزیره او را فرا گرفت تا پختگی و بلوغاش در پایان فیلم. در مقابل نیز، وقار و متانت نل در جایجای حضورش در فیلم چشمگیر است. لوکیشن طبیعتمحورانه و چشمنواز، اصالت فیلم را تصدیق میکند.
تضادهای موجود بین افراد میلیونر و سبک زندگی تجملگرایانهشان و میلیونری که ما در این فیلم شاهدیم عناصریست که ملموس بودن و زیباتر کردن اثر را تقویت میکند. طنز نجیب و تر و تمیزی که توسط شخصیتها و حتی مکانهای فیلم تصنیف جزیره والیس از فروشگاه کوچک جزیره که محدود است و قایقی که همیشه برای جابهجایی مسافران حاضر نیست نشانههاییست از کمدی اصیل که با قوت تمام معرفی میشود. طنزی که جایش بین انبوهی از تولیدات سطحی و سخیف امروزه بسیار خالی بود.
گریفیثز توانسته فیلمی ساده و بدون طمطراق و تجمل، گرم و صمیمی در رئالیسمی احساسی خلق کند. وجود دیالوگهای بیشمار فیلم مانع از کسالتآور شدن اثر میشود و موقعیتهای کمدی به کمک آنها ایجاد میشود که همگی حسابشده و با هوشمندی بالا به رشتهی تحریر درآمده است. استفاده از نورپردازی طبیعی به همراه مفاهیمی انسانی و تعامل مناسب بازیگران از دیگر نقاط قوت است که باید به آنها اشاره کرد.