نام انگلیسی: Hallow Road
نام فارسی: فیلم جاده هالو
محصول: ۲۰۲۵ – کشور بریتانیا، کشور ایرلند، جمهوری چک
ژانر: هیجانانگیز، رازآلود
ردهی سنی: ۱۵+
امتیاز: ۳.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در مرور فیلم «تازه بهتون سر زدم» با دنیای آقای «بابک انوری» آشنا شدیم. این کارگردان ایرانی-بریتانیایی در طول یک دهه فعالیت خود در سینمای بلند داستانی نشان داده که چگونه میتواند از المانهای ژانر دلهره در ارائهی درونمایههای خود نهایت بهره را ببرد. حال او با دلهرهای مینیمال و بیناژانری بازگشته است و بار دیگر ثابت میکند که در دنیای سینما تصور هر دنیای دیگری امکانپذیر است.
قدرت خلق دنیای آقای انوری را باید در افتتاحیهی این اثر شاهد بود. او بدون دیالوگ و از طریق پلانهای مختلف از یک خانه نشان میدهد که خانهی سوگزده چه تعریفی دارد. گویی مخاطب با دیدن همین پلانها انتظار فاجعهای را دارد که منجر به خلق این پلان شده است.
آقای انوری در فیلم جاده هالو از قدرت سینماتوگرافی نهایت بهره را میبرد. توجه کنید که روی این نماها هیچ موسیقیای وجود ندارد و شما بدون هیچ واسطهای فرصت خلق آن فاجعهی منجر به این سکوت را در ذهن دارید. این شروع قدرتمند پاسخی برای آن دسته از مخاطبان است که پس از پایان فیلم انتظار منطقی روایی را برای اثر داشتهاند و هیچ توجهی به این منطق در سکوت نداشتهاند.
پس از آن شروع قدرتمند روایت با اضطرابی که دیالوگ بههمراه دارد آغاز میشود. دوربین فیلم جاده هالو اینبار به درون اتاق خوابی میرود که «مدلین» در آن خواب است و بهیکباره با صدای آلارم از خواب برمیخیزد.
همسرش، «فرانک»، نیز پشت میز تحریر به خواب رفته است. در حین اینکه مدلین در حال عوض کردن باتری سیستم اعلام حریق است تلفن زنگ میخورد. «آلیس»، تنها دخترشان، پشت خط است و با صدایی که بغض دارد از آنها کمک میخواهد. داستان آقای انوری از همین لحظه آغاز شده است و بهنوعی مخاطب از این لحظه بهبعد درون دنیایی است که واقعیت در آن دچار سکون شده و انتزاع برآمده از واپاشی روانی جای آن را میگیرد.
حال نمابهنمای شروع فیلم جاده هالو اهمیت پیدا میکند. مخاطب در هر لحظه از این مکالمه بین مدلین و فرانک با آلیس گویی در حال گریستن همراه آنهاست؛ گریستنی که اشک ندارد و صرفاً جای خود را با ناباوری شوکآوری از شنیدن یک رخداد عوض کرده است.
لذت تماشای فیلم جاده هالو آقای انوری درست در همین قدرت تصویرکردن انتزاعیست که دارد. او از میکس صدا و توانایی دو بازیگر خود نهایت بهره را میبرد. صداگذاری در فیلم جاده هالو یکی از کلاسهای آموزشی برای فیلمسازان جوانیست که در محدودیت لوکیشنی همهی بار روایت را روی دوش دیالوگها و مکثهای بین آنها انداختهاند. آقای انوری در روایت خود بهرهکشی زیبایی از روایتهای دلهرهی فولکلور نیز میکند و در این میان سعی دارد تا جایی که میتواند مخاطب را از دنیای مینیمال خود جدا نکند.
بهنوعی جادهی جنگلی هالو، گریههای آلیس و در نهایت مشاجرهی مدلین و فرانک نشانههای سقوط دو انسان در قعر درهی سوگ است؛ آیا آنها میتوانند پس از این دنیای واقعی را لمس کنند؟ آقای انوری در آخرین نما و از طریق یک لانگشات مخاطب را درگیر این پرسش میکند و پاسخ خود را در شروع فیلم جاده هالو پنهان کرده است. بهنوعی مخاطب از طریق شروع فیلم جاده هالو گویی شب پس از نمای آخر را شاهد است.
و اما روکش زیباییهای فرمی فیلم جاده هالو در تصویر و روایت بازی قابل تحسین خانم «روزاموند پایک» و آقای «مثیو ریس» در نقش مدلین و فرانک است. آنها از شخصیتپردازی بی نقص کارگردان در پرورش کاراکترها درون ذهناشان نهایت بهره را بردهاند. نتیجهی کار تصویر شدن پدر و مادری است که مخاطب در پلان بهپلان فیلم همراه آنها رنج میکشد، قضاوت میکند، عشق میورزد، تصمیم میگیرد و در نهایت فرو میپاشد.