نام انگلیسی: Aftersun
نام فارسی: فیلم پس از آفتاب
محصول: ۲۰۲۲ – ایالات متحده، بریتانیا
ژانر: درام
امتیاز: ۳ از ۴ – 〇⬤⬤⬤
مصطفی ملکی
کودکی و شاید تجربهی اولینها و مشاهدهگر بودن در پس ذهن همهی ما حضوری پررنگ دارد؛ تجربهی اولین بوسهها، تعاملات بزرگسالان و لذتی که ما را کمکم با رنج و لذت همزمان آینده و سرگردانیهایاش آشنا میکند.
«شارلوت ولز» پس از تجربهی چندین اثر کوتاه، حال در اولین فیلم بلند داستانی خود بهسراغ همین درونمایهی شیرین آمیخته با رنج رفته است.
کارگردان در همان نمای اول بخشی از ذهن سوفی را بهتصویر میکشد که همچون پارازیتی روی تصاویر مختلف ذهن بهدنبال همان خاطرهی تصویری دوران کودکیاش با پدر است. این خاطرات مربوط به تعطیلاتی هستند که سوفی بههمراه پدر به ترکیه رفته و در هتلی ارزانقیمت اتاق گرفتهاند.
کل روایت فیلم پس از آفتاب تعطیلات پدر و دختر را بهتصویر میکشد. کارگردان درون ذهن سوفی است، اما پدر را فراموش نمیکند. پس نماهایی مختص به پدر نیز در فیلم جای دارند. پدر سوفی تایچی تمرین میکند و گویی در حال تمرین دنیای ذن است. اما سوفی کودکی است که همهچیز برایاش شبیه کاوشی کودکانه در باب انسانوجهان اطراف است.
شارلوت ولز سعی ندارد فیلم خود را تبدیل به صرفاً رؤیایی کودکانه کند. برای دوری از وارد شدن به این دنیای فانتزی، او مخاطب را با سوفی کنونی نیز آشنا میکند و او را وادار به پذیرش این نکته میکند که در ذهن سوفی جوان این تصاویر را در حال تماشاست.
سوفی جوان هیچ خندهای بر لب ندارد و دنیای او همچون زندگی در کلابی شبانه است که در آن نور میآید و میرود و سوفی فقط سایهروشنهایی از خود و پدر را میبیند. ولز تمام این آمدوشدهای ذهنی را به سادهترین شیوهی ممکن انجام میدهد و فقط از برشهای ساده برای تغییر نما استفاده میکند.
در فیلم پس از آفتاب که هیچ غلوشدگی تکنیکی در خود ندارد، مهمترین نکته میزانسن و کاراکترها هستند. در مورد کاراکترها باید اینگونه اذعان کرد که سوفی و پدر در مرکز قرار دارند و دیگر کاراکترها بر حسب محیطی که این دو عوض میکنند در حال تغییر هستند.
مهمترین نکته در فیلم پس از آفتاب جریان زندگی در آن است. کاراکترهای پسزمینه مانند بسیاری از آثار فقط و فقط نمایشی نیستند. این کاراکترها در کنار سوفی و پدرش در حال گذران تعطیلات هستند و حتی گاه وارد مکالمههای آنها نیز میشوند. آن پسر کوچک، «مایکل».
را بهیاد بیاورید. ولز تقابل او و سوفی را از سادهترین رخداد و آن هم یک بازی معمولی کامپیوتری آغاز میکند. او هیچ عجلهای برای شاخوبرگ دادن به این تقابل ندارد.
فقط در میان انبوه سکانسها و در حد چند صحنهی ۲ دقیقهای آن را تکرار میکند. ولز خوب میداند که سوفی جوان در ذهن خود در حال رسیدن به همان اولین بوسه است و هر ذهنی برای مرور این خاطرهی شیرین همهی جزئیات را ورق میزند.
شاید همین دقت به جزئیات ذهنی کاراکتری که در حال مرور خاطرهای خاص با پدر است برای نسبت دادن صفت «خوب» به اولین اثر شارلوت ولز کافی باشد.
روایت فیلم پس از آفتاب همچون عنواناش لوسیونی در ذهن سوفی جوان است برای نسوختن تمام خاطرات تلخ و شیرینی که از پدر دارد و برای تازه نگاه داشتن پوست این گذشته جز مرور آن راهی نیست.