نام انگلیسی: Toxic
نام فارسی: فیلم سمی
محصول: ۲۰۲۴ – لیتوانی
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۴+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
مصطفی ملکی
پلنگ طلایی لوکارنو تقریباً در بیشتر سالهایی که از عمر جشنوارهی لوکارنو میگذرد به فیلمسازانی تعلق گرفته که یا در دنیای آوانگارد سیر میکنند یا در ترکیبی مشخص سعی دارند از ساختار روایی موجود در آثار جریان اصلی دوری کنند.
اینبار نوبت به اثری از کشور لیتوانی با نام «سمی» رسیده است که اولین فیلم بلند خانم «سوله بیلیووایته» محسوب میشود. فیلم سمی حتی با فرض اکراننشدن آثاری چون «فیلم خواهرخواندهی زشت» باز هم اثر ناقصی محسوب میشد.
داستان در یک منطقهی صنعتی در کشور لیتوانی جریان دارد. کاراکتر اصلی فیلم سمی دختری با نام «ماریا»ست که در همان صحنهی ابتدایی فیلم سمی از انزوای خودخواسته و دیگرخواستهاش آگاه میشویم؛ دختری قدبلند، زیبا، اما با پایی که میلنگد و همین باعث بر هم خوردن فرمی میشود که دیگران از یک دختر انتظار دارند.
کارگردان در صحنهی ابتدایی به همین موضوع بسنده نمیکند و از طریق گمشدن شلوار جین ماریا مخاطب را بهسوی دیگر کاراکتر اصلی فیلم سمی، «کریستینا»، هدایت میکند.
کریستینا همراه پدرش زندگی میکند و برخلاف ماریایی که از سوی مادر به خانهی مادربزرگ تبعید شده تمام تلاش خود را برای لذت بردن از حداقلهایی که او را در بر گرفتهاند میکند.
اما این دو پس از دعوای ابتدایی بر سر شلوار جین ماریا تقابلی دیگر با یکدیگر دارند؛ تنها مسیری که میتوان یک دختر همسن این دو را از دنیایی که در آن زیست میکنند جدا کند.
آنها قرار است برای مدلشدن مصاحبه دهند و مراحل مختلف این مصاحبه را که شامل کتواک، عکاسی و در نهایت مصاحبههای انگیزشی میشود از سر بگذرانند. کل فیلم شامل این مصاحبهها و زندگی شخصی ماریا و کریستینا در محلهاشان است.
خانم بیلیووایته از این منظر که بهعنوان یک فیلمساز زن سعی دارد از دنیای غلوکردنهای همجنسهای خود در سینمای فرانسه و ایالات متحده دوری کند اعتماد مخاطب را به اثرش جلب میکند.
او از دل انتخابهای این دو دختر نوجوان همچون انسانهایی که برای برونرفت از وضعی که درگیرشان کرده واقعیتهایی غیرقابل انکار را بهتصویر میکشد. ماریا برای رهایی از انزوایی که در پی لنگیدن پا دارد به این مصاحبهها تن میدهد.
اما کریستینا برای رهایی از این فقر و از این منطقه وارد این کارزار شده است. اما کارگردان نتیجهی این تصمیمها را به مخاطب نشان میدهد و عملاً فیلم خود را تبدیل به نتیجههایی کرده که در ذهن خود به آنها رسیده است.
او در فیلم سمی صرفاً مخاطب را با رویهای از یک اثر تلفیقی بین دنیای آوانگارد و تجربی مواجه میکند و دیگر تلاشی برای ایجاد مفصلهایی بین این اجزای این ترکیب نمیکند.
بههمین سبب است که روایت فیلم سمی خانم بیلیووایته تبدیل به کلیپهای ویدیوییای شده که مناسب برخی ترانههای راکاستارهای پراگرسیو یا آلترناتیو است. او در طول فیلم سمی دائم خود را علاقهمند به دنیای روایتها و اثری داستانی نشان میدهد.
اما گویی جسارت این را ندارد که زیباییشناسی فرمی یک اثر آوانگارد و شاید انتزاعی را درون این داستان حل کند. حتی در برخی نماها شاهد این هستیم که او رو به سینمای اکستریم هم دارد و بهسرعت از آن خارج میشود تا مخاطب را در برزخی فرمی و ژانری نگاه دارد. در نهایت آنچه باقی مانده است چیزی جز پارههایی از یک داستان زیبایی که میتوانست ماندگار باشد نیست.
شاید برخی از دوستان به مرور فیلم دیگری که برندهی شیر طلای لوکارنو شد مراجعه کنند؛ فیلم منطقهی بحرانی». باید اینگونه گفت که در مرور چنین آثاری که تمایل به حضور در ساختار آوانگارد دارند انتزاع حرف اول را میزند.
آقای احمدزاده در اثر خود تلاشی ستودنی برای تصویر کردن این انتزاع از دل مسائلی کرده بود که جامعهی شهری ایرانی با آن مواجه است. قیاس این دو اثر و جسارت دو فیلمساز جز از مسیر قیاس جغرافیایی امکانپذیر نیست. البته فراموش نکنیم که این قیاس برای آثار افرادی چون براهنی، روستایی، سیدی و فرهادی متقدم معالفارق است.