نام انگلیسی: the last of wolves
نام فارسی: فیلم آخرین گرگها
محصول: ۲۰۲۱ – ژاپن
ژانر: اکشن، هیجانانگیز
امتیاز: ۱.۵ از ۴ – 〇〇◐⬤
سارا
«شویچی هیوکا» با کنترل یاکوزاها در هیروشیما برای چند سال آرامش را به این شهر ارمغان داده بود. اما با آزاد شدن «شیگهیرو اوبایاشی» از زندان پیش از موعد همهچیز تغییر میکند و آشوب و قتل و جنایت با او وارد شهر میشود.
در سال ۲۰۱۸ فیلم «خون گرگها» با نشان دادن هیوکا به عنوان پلیسی مخفی که در میان یاکوزاها تلاش میکند به هر قیمتی جلوی کارهای خلاف، دیوانهبازیها، خشونت و قتلهای این گروه را بگیرد، توانست مخاطبانی را جذب خود کند.
اکشن و هیجان موجود در فیلم آخرین گرگها به همراه خشونت عریان مسیر روایت باعث شده بود مخاطبان از آنچه در برابر خود میدیدند لذت ببرند. اتفاقی که در فیلم دوم آن نیز با نام فیلم آخرین گرگها رخ داده است. مخاطب هنوز هم همان خشونت عریان، هیجان و درگیریهای میان کاراکترها را مشاهده میکند.
خشونت عریان فیلم آخرین گرگها که شاید حتی بیش از فیلم اول هم دیده میشود. این عریانی و نشان دادن خشونت وحشیانه میان یاکوزاهایی که به هیچکس رهم نمیکنند اگرچه میتواند بهخوبی رذالت و بیوجدانی کاراکترها را نشان دهد، اما بهتنهایی برای ایجاد روایتی منسجم کافی نیست.
یک فیلم برای نشان دادن تصویری کامل از داستاناش باید به تمام جنبههای شخصیتی کاراکترهای خود بپردازد و البته باید به تمام آنها بپردازد. نه اینکه تنها با نشان دادن یکی از شخصیتها و قرار دادن تمام ناملایمات زندگی در برابر این شخص مخاطب را مجبور به تحت تاثیر قرار گرفتن کند.
در فیلم آخرین گرگها ما شاهد هستیم که تمام تمرکز روایت بر اوبایاشی، چگونگی به زندان افتادن، اتفاقات درون زندان، چگونگی از زندان آزاد شدناش و حتی زندگی دوران کودکی او است.
دوران کودکیای که از همان ابتدا گفته میشود پر از خشونت بوده است. فیلم آخرین گرگها آنقدر به اوبایاشی پرداخته و دیوانگیهای او را تصویر کرده که در اواسط داستان مخاطب احساس میکند همهچیز اغراق آمیز و غیرواقعی است. اینکه این مرد به راحتی میتواند دیوانگیهای خود را انجام دهد و هیچکس هم جلودارش نیست حتی صرف اینکه پلیس هم با او همکاری دارد منطق روایی را زیر سوال میبرد.
در سوی دیگر شخصیت هیوکا دیگر آن پلیس شجاع و باهوش داستان قبل نیست. حماقت او برای وارد کردن پسری که برادر کسی است که او عاشقاش است و ارتباطاتی که او مدام با این پسر و خواهر دارد باعث میشود اتفاقات پایانی احمقانه و باز هم دور از منطق روایی دیده شود.
چطور ممکن است فردی مانند اوبایاشی که آنقدر نترس و به اصلاح دیوانه است و در حال گرفتن انتقام از همه است نداند چه افرادی وارد گروه او میشوند و چه افرادی به او دروغ میگویند؟
روایت حتی نشان نمیدهد چرا بعضی از پلیسها با اوبایاشی همکاری میکنند و اجازه میدهند بهراحتی افراد را به قتل برساند. شخصیتهای پیرامونی اوبایاشی و هیوکا چه کسانی هستند و چرا روایت نباید به آنها هم توجه کند؟
در نهایت فیلم آخرین گرگها یک روایت ناقص است که سکانسهای عریان پر از خشونتاش نمیتواند ضعف روایت خاماش را بپوشاند و اسیر کلیشههای داستانهای اکشن نشود.