نام انگلیسی: The Elephant Man
نام فارسی: فیلم مرد فیلنما
محصول: ۱۹۸۰ – بریتانیا، ایالات متحده
ژانر: درام
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۴ از ۴
مصطفی ملکی
شما سینمای دیوید لینچ را چگونه میشناسید؟ برخی از او با نام سینماگری یاد میکنند که آنقدر موتیفهای رویایی و سوررئال را به خط اصلی روایت تزریق میکند که مخاطب حتی در همان رویاها نیز گم میشود.
اما زمانی که هر کدام از آثار او را مروری ذهنی کنیم، شاهد خواهیم بود که درست همانند شخصی میمانیم که روی صندلی راحتی نشسته و دچار چرتی عصرگاهی شده است و در این بین رویایی دیده است. چه کسی گفته لینچ حق ندارد همین تکهرویاها را درون آثار خود استفاده کند.
او بدون توجه به هیچکدام از این پارهنقدها طی چند دهه آثاری ارزشمند را وارد سینمای پستمدرن-سوررئالیستی کرده است؛ سینمایی که در جزئیات خود از رئالیسم جادویی به سوررئالیسم میرسد.
پس لینچ را فیلمسازی جسور باید دانست که هر اتفاقی در آثار او امکانپذیر است. به بهانهی انتشار فیلم «یک مرد متفاوت» در سال ۲۰۲۴ بهتر آن دیدیم که قبل از ریویوی فیلم مرد فیلنما بهسراغ دفرمهبازی آقای لینچ در سال ۱۹۸۰ و فیلم مرد فیلنما برویم.
لینچ در «مرد فیلنما» هم از مستندات تاریخی زندگی «جوزف ماریک» بهره برده است و هم از خاطرات دکتر «فردریک تریوز». این تلفیق از آن جهت مهم است که لینچ سعی دارد از برخی تناقضهای موجود در کتاب تریوز برای عمق بخشیدن به فضای داستانی فیلم مرد فیلنما بهره ببرد؛ بهخصوص تناقض آشکار در تغییر نام از جوزف به جان.
آقای لینچ داستان را با رویاگونهای از تقابل فیلها با زنی حامله آغاز میکند. این رویاگونه همان داستانیست که خود جوزف بر این باور بود که مادرش هنگام باردار بودن او در اثر این برخورد چنین زایمانی داشته است و همین را چون واقعیتی تلخ در زندگی خود بیان کرده است. آقای لینچ در همین افتتاحیه نشان میدهد که این اثر، با اینکه یکی از آثار او با خط روایی مستقیم است، باز هم موتیفهای مورد نظرش را داراست؛
موتیفهایی چون رویا، نماهای بالشی از کارخانهها و دودکشها و در نهایت دفرمگی که میتوان نمونههای آن را در کلهپاککنی و دیگر روایتهایی که مرگ در اثر زخمهایی در سر را نشان میدهند.
فیلم مرد فیلنما آقای لینچ هم موتیفهای مد نظر این کارگردان را در خود دارد و هم بهنوعی وارد تفسیری در باب تقابل مردمان با چنین پدیدههایی میشود. فیلم مرد فیلنما در سال ۱۹۸۰ از مردمانی واقعی در عصر ویکتوریایی اواخر قرن نوزدهم سخن میگوید. اما زمانی که با رخدادهای کنونی جهان در شبکههای اجتماعی تطبیقاش میدهیم، به جرأت میتوان گفت قابهای لینچ هنوز هم تازگی دارند.
تأکید لینچ روی مردمانی که اگر فرصت داشته باشند یک انسان دفرمه را با شدیدترین واکنشهای ممکن و حتی همچون یک حیوان یا هیولا قضاوت میکنند بهوضوح مشهود است.
او آن شرم حاصل از انزاجار را بهخوبی در چهرهی مردمان تصویر میکند و سعی دارد از این طریق طبقات اجتماعی را دچار نوعی ارتباطی عمیق و انسانی در مواجهه با یک انسان دفرمه کند. بهطور مثال این تأکید در دیالوگ بین سرپرستار و دکتر ریوز مشهود است و لینچ با زبانی مستقیم مخاطب را درگیر این شرم حاصل از انزجار میکند.
اما اگر همهی آثار لینچ را مشاهده کرده باشید، موسیقی را نیز میتوان بخشی از موتیفهای او در این آثار مشاهده کرد. بهطور مثال کابوس جان ماریک را با نمایی بسته از چهرهی او آغاز میکند و با یک پن و تیلت قاب را روی حفرهی چشم سرپوش او میبندد و از درون آن حفره مخاطب را به درون کابوس سیاه ماریک میبرد.
در کنار روایتگری بصری آقای لینچ نباید از بازیخوانی بسیار زیبای بازیگرانی چون «جان هرت»، «آنتونی هاپکینز»، «آن بنکرافت»، «فردی جونز» و «هانا گوردون» چشم پوشید. فیلم مرد فیلنما اثری کلاسیک با انتهایی تراژیک نیست، بلکه خود تراژدی است در خط روایی گسترده برای رویارویی مخاطب و دنیایی که قرار نیست بر اساس معیارهای تلقینشده در ذهن او زیبایی را تفسیر کند.