نام انگلیسی: The Things We Say the Things We Do | Love Affairs
نام فارسی: فیلم چیزهایی که میگوییم، کارهایی که انجام میدهیم
محصول: ۲۰۲۰
امتیاز: ۳ از ۴ – 〇⬤⬤⬤
سارا
«دافنه» در ایستگاه قطار «ماکسیم» را ملاقات کرده و از اینکه «فرانکو» نمیتواند در چند روز ابتدایی تعطیلات او را همراهی کند، عذرخواهی میکند. دافنه با فرانکو زندگی میکند و سهماهه باردار است. دافنه در نبود فرانکو همصحبت و همراه ماکسیم میشود. ماکسیم هم که دچار شکست عشقیست و «ساندرا»، عشقاش، را از دست داده، فرصت خوبی دردودل کردن پیدا میکند.
عشق چیست؟ آیا عشق واقعی وجود دارد؟ چگونه میتوان تشخیص داد اتفاقی که در درون تو در حال رخ دادن است، عشق است یا چیز دیگری؟ تعهد چیست؟ آیا در رابطهی عشقی تعهد معنایی دارد؟ چگونه میتوان به کسی متعهد بود؟ آیا میتوان به کسی متعهد ماند؟ خیانت چیست؟ آیا خیانت مرزی دارد؟ آیا اندیشیدن به خیانت، همان انجام خیانت است؟ تمام این سؤالات پرسشهایی هستند که در فیلم «چیزهایی که میگوییم، کارهایی که انجام میدهیم» مورد کندوکاو قرار میگیرند.
فیلم در یک مارپیچ تودرتو ما را با شخصیتهای زیادی آشنا میکند که هر یک به گونهای به دنبال یافتن عشق یا نگهداری از عشقشان هستند. ماکسیم، ساندرا، گاسپارد، دافنه، فرانکو، لوویس و ویکتوریا همه شخصیتهای این داستان هستند که یکی عشقِ دیگریست، در حالی که آن عشق خود عاشقِ کسی دیگر میباشد.
این فیلم در روایت خود هوشمند است و ما را بهراحتی جذب میکند. در هر یک از روابطی که اشخاص با یکدیگر دارند، ما خود را به جای این افراد گذاشته و به این میاندیشیم که اگر ما بودیم چه میکردیم. اما برای پاسخ به این پرسش باید واقعاً به جای آن افراد بود و عشق و وابستگی افراد به هم را درک کرد. شاید بسیاری از ما همان کارهایی را انجام میدادیم که شخصیتها در داستان انجام میدهند.
جایی فرانکو در فیلم میگوید: «هیچ راه درستی وجود ندارد، راههای زیادی وجود دارد و تو نمیتوانی همهی این راهها را در یک زمان بروی.» آیا این حرف درست است؟ آیا واقعاً هیچ راه درستی وجود ندارد؟ درواقع فیلم با تعدد شخصیتهای خود میخواهد با داستانهای متفاوتِ هر شخصیت راههای مختلف را نشانمان دهد و پایان این راهها را هم برایمان روشن کند.
واقعیت این است که پایان همهی راهها میتواند یکی باشد و این مارپیچ میتواند تا ابد ادامه پیدا کند اگر و اگر کسی به راه رفتهی خود نیندیشد. اگر کسی به عواقب راه خویش نیندیشد و به این فکر نکند که در راهی که درحال رفتن است میتواند چه تعداد افراد را زخمی کرده و آسیب برساند، قطعاً نمیتواند راهی درست را هم انتخاب کند. شاید کمی فکر، تنها کمی فکرکردن و شاید کمی تعهد بتواند پاسخی باشد برای تمام این راهها.
در یک جایی باید ایستاد و راه پشتسرگذاشته را نگاه کرد و به آن اندیشید. حتی باید به کسانی که در این راه با تو هستند نیز نظری کرد و شاید آن زمان است که بتوانی راهی را بیابی که درستتر باشد.
فیلم «چیزهایی که میگوییم، کارهایی که انجام میدهیم» نه تنها در شناساندن شخصیتهای خود دقت به عمل آورده، بلکه با انتخاب موسیقی مناسب همراهی با این شخصیتها را دلپذیر نیز کرده است. نوای آرام پیانو در زمانهای مناسب بهراحتی ما را تحت تأثیر قرار داده و تصاویر را زیباتر کرده است.
«امانوئل موره» که ساخت فیلمهای عاشقانه از علایق اوست، در گذشته نیز با فیلمهایی دیگر زیبایی داستانهای خود را به مخاطباناش نشان دادهاست. او این بار هم در ادامهی مسیرش موفق بوده و توانسته نکاتی قابلتأمل را در فیلماش به تصویر کشد تا بیننده هم از دیدن فیلم لذت ببرد و هم از اندیشیدن به آن.