سریال ازازیل: معمایی که تو را به دل تاریکی میبره
سریال ازازیل، که این روزها تو شبکه نمایش خانگی ایران حسابی سر زبونها افتاده، یه تجربه تازه و نفسگیر تو دنیای سریالهای ایرانیه. وقتی اولین قسمتش رو از پلتفرم نماوا تو دی ۱۴۰۳ دیدم، حس کردم با یه کار معمولی طرف نیستم. انگار یه نفر دستت رو گرفته و داره تو رو به یه دنیای پر از راز و وحشت میبره که نمیتونی چشم ازش برداری.
حسن فتحی، کارگردانی که قبلاً با شهرزاد و جیران دل خیلیها رو برده بود، این بار با ازازیل یه مسیر جدید رو امتحان کرده و نتیجهش یه سریال جنایی-معمایی شده که هم جذابه، هم فکرت رو درگیر میکنه. تو این مقاله قراره با هم بریم سراغ سبک و حال و هوای ازازیل، عوامل پشت صحنهش، بازخوردهایی که از مخاطبا و منتقدا گرفته و نقدهایی که بهش شده. اگه دنبال یه سریال متفاوت میگردی که هم سرگرمت کنه، هم به فکرت بندازت، این نوشته برای توئه.
سبک سریال ازازیل: معمایی با طعم روانشناسی و وحشت
سریال ازازیل تو نگاه اول یه سریال جنایی به نظر میاد، ولی فقط به این خلاصه نمیشه. این کار یه درام روانشناختیه که با چاشنی وحشت و معما قاطی شده و یه حس عجیب و غریب بهت میده. داستان از زندگی یه زوج شروع میشه: دکتر شوکا مهرجویی (با بازی پریناز ایزدیار) و همسرش مانی پاشایی (بابک حمیدیان). همهچیز آروم و عادیه تا شب تولد مانی، که مرجان، همسایهشون، به شکل مرموزی گم میشه. از اینجا به بعد، پای سرگرد بهروز شریفی (پیمان معادی) به ماجرا باز میشه و کمکم معلوم میشه این گم شدن به یه سری پروندههای دیگه وصلست.
سبک روایت سریال ازازیل خطی نیست؛ با پرشهای زمانی و فلشبکهایی که گاهی گیجت میکنه، ولی همین پیچیدگیست که تو رو میچسبونه به صفحه. کارگردان از سکوت و فضای خالی زیاد استفاده کرده تا حس تعلیق و اضطراب رو ببره بالا. مثلاً تو یه سکانس، فقط صدای نفسهای شوکا تو خونه خالی رو میشنوی و این سکوت، بیشتر از هر فریادی دلت رو میلرزونه.
رنگهای سرد مثل خاکستری و آبی تیره تو فیلمبرداری غالبن و فضای سریال انگار همیشه تو مه غلیظ گم شده. موسیقی متن هم، که کار امیر توسلیست، با آکوردهای سنگین و پرتنشش، انگار یه شخصیت نامرئی تو داستانه که هی بهت هشدار میده.
سریال ازازیل یه جورایی از سریالای معمایی کلاسیک مثل توئین پیکس الهام گرفته، ولی با حال و هوای ایرانی خودش. اینجا خبری از دیالوگهای پرطمطراق نیست؛ شخصیتها با نگاه، سکوت و رفتارشون حرف میزنن. این سبک مینیمالیستی گاهی حس فیلم هنری بهت میده، ولی تو بطن خودش یه داستان جنایی پرهیجان داره. اگه دنبال اکشن سریع باشی، شاید حوصلهت سر بره، ولی اگه صبر کنی، ازازیل تورو با خودش به عمق یه کابوس میبره.
عوامل سازنده: تیمی که سریال ازازیل رو ساخت
سریال ازازیل محصول سال ۱۴۰۳ ایرانه و پشتش یه تیم حسابی کاربلد واسم. حسن فتحی، کارگردان سریال، که قبلاً با کارهای تاریخی مثل شهرزاد معروف شده بود، این بار ژانر جنایی-معمایی رو انتخاب کرد. فتحی تو مصاحبههاش گفته که ازازیل براش یه چالش جدید بوده و میخواسته یه چیزی بسازد که هم مخاطب ایرانی رو راضی کنه، هم استانداردهای جهانی رو داشته باشه. نویسنده سریال، مسعود خاکباز، با قلم تیز و دقیقش داستانی چندلایه نوشته که هر قسمتش یه گره تازه بهت نشون میده. تهیهکننده، حسن خدادادی، هم با بودجهای که گذاشته، تونسته یه کار باکیفیت رو پرده بیاره.
بازیگرای سریال ازازیل ستارههای اصلیان:
پیمان معادی تو نقش سرگرد شریفی، یه پلیس سختگیر و پر از راز که انگار گذشتهش مثل سایه دنبالشه.
پریناز ایزدیار که شوکا رو بازی میکنه، یه زن قوی ولی شکننده که تو هر نگاهش یه دنیا حرف داره.
بابک حمیدیان هم تو نقش مانی، یه مرد معمولی که کمکم معلوم میشه همهچیز اونقدرا ساده نیست.
یه سری بازیگر دیگه مثل گوهر خیراندیش،بهرنگ علوی،مریلا زارعی و محمد بحرانی هم تو نقشای مکمل هستن که هر کدوم به داستان رنگ تازهای دادن. فیلمبرداری کار دست محسن حسینی بود که با قابهای دقیق و نورپردازی سردش، فضای سریال رو ترسناکتر کرده. کامیاب امینعشایری، طراح صحنه، با خونههای قدیمی و محیطهای متروکه، حس انزوا رو به سریال آورده. موسیقی امیر توسلی هم، که گفتم، یه جور امضای خاص رو هر قسمت زده.
بازخوردها: ازازیل تو دل مردم و منتقدا
ازازیل از ۲۸ دی ۱۴۰۳ تو نماوا پخش شد و از همون قسمت اول، بحث دربارهش داغ شد. مخاطبای ایرانی، که این سالها به سریالای جنایی مثل زخم کاری و افعی تهران عادت کرده بودن، با ازازیل یه تجربه جدید گرفتن. خیلیها از فضای سنگین و بازیای قویش تعریف کردن. مثلاً تو اینستاگرام، یه نفر نوشته بود: «ازازیل یه جوریه که تا آخر هر قسمت نفس تو سینهت حبس میشه.» یه عده دیگه هم گفتن که این سریال بهترین کار حسن فتحی تا حالا بوده و نشون میده ایرانم میتونه جنایی درستحسابی بسازد.
ولی همه راضی نبودن. بعضیا از ریتم کندش شاکی شدن و گفتن: «سه قسمت اول که فقط داره کش میده، کی قراره داستان اصلی شروع بشه؟» تو توییتر فارسی، یه کاربر نوشته بود: «ازازیل قشنگه، ولی زیادی ادای سریالای خارجی رو درمیاره.» امتیازش تو پلتفرمهای نقد داخلی حدود ۸ از ۱۰ بود، که برای یه سریال تازهوارد عدد خوبیه، ولی نشون میده یه سریها هنوز با سبک خاصش کنار نیومدن.
منتقدای حرفهای هم نظرات مختلفی داشتن. یه منتقد تو مجله فیلم نوشت: «ازازیل یه قدم بزرگ تو سریالسازی ایرانه. بازیگرا و کارگردانیش حرف نداره، ولی پایانبندی قسمتای اول یه کم گنگه.» یه نقد دیگه تو همشهری آنلاین گفت: «حسن فتحی با ازازیل نشون داد که میتونه از تاریخ بیاد بیرون و یه دنیای مدرن و ترسناک بسازد.» البته یه سری هم گفتن که داستان زیادی پیچیدهست و برای مخاطب عام ممکنه سخت باشه.
تو خارج از ایران، چون ازازیل هنوز پخش جهانی نداشته، بازخورد زیادی نگرفته، ولی تو چند تا جشنواره داخلی مثل جشن حافظ، حسابی مورد توجه قرار گرفت و چند تا نامزدی هم برد. تو ایران، کمپین تبلیغاتی خلاقانهش با ویدیوی بهرنگ علوی (که گفتن ماشینش رو شکستن) هم کلی سر و صدا کرد و خیلیها رو کنجکاو کرد که برن سراغش.
نقد سریال ازازیل: چی خوبه، چی بد؟
حالا بیایم یه نگاه دقیقتر به ازازیل بندازیم و ببینیم کجاهاش میدرخشه و کجا لنگ میزنه.
نقاط قوت سریال ازازیل:
۱. بازیگری بینظیر: پیمان معادی تو نقش شریفی یه پلیس خسته و پر از تنش رو بازی میکنه که انگار هر لحظه ممکنه بشکنه. پریناز ایزدیار هم با شوکا یه زن مرموز و چندلایه ساخته که نمیتونی حدس بزنی چی تو سرشه. بابک حمیدیان هم تو نقش مانی، یه جور سادگی و پیچیدگی رو قاطی کرده که هر قسمت بیشتر بهت نشون میده.
۲. فضای بصری و صدا: فیلمبرداری و طراحی صحنه ازازیل انگار یه شخصیت جداگانهست. اون خونههای قدیمی با دیوارای ترکخورده و موسیقی که مثل یه زمزمه ترسناک تو گوشت میپیچه، حس وحشت و تعلیق رو چند برابر میکنه.
۳. داستان چندلایه: ازازیل فقط یه قصه جنایی نیست؛ یه جور سفر روانشناختیه که شخصیتها رو با گذشتهشون روبهرو میکنه. این عمق باعث میشه هر قسمت یه تکه از پازل رو برات باز کنه.
نقاط ضعف سریال ازازیل:
۱. ریتم نامتوازن: برای یه سریال جنایی، ازازیل گاهی زیادی آروم پیش میره. مثلاً تو قسمتای اول، بیشتر از این که داستان جلو بره، داره فضاسازی میکنه و این برای بعضیا خستهکنندهست.
۲. ابهام بیش از حد: معما و راز تو ازازیل زیاده، ولی بعضی جاها حس میکنی عمداً داره چیزی نمیگه تا تو رو نگه داره. این ابهام برای یه عده جذابه، ولی برای کسایی که دنبال جوابن، اعصابخردکنه.
۳. تمرکز کم رو مخاطب عام: ازازیل بیشتر به درد کسایی میخوره که حوصله فکر کردن و تحلیل دارن. اگه دنبال سرگرمی ساده باشی، ممکنه وسط راه ولش کنی.
چرا سریال ازازیل ارزش دیدن داره؟
سریال ازازیل معمولی نیست؛ یه تجربهست. این کار بهت نشون میده که سینمای ایرانم میتونه از قالبهای تکراری مثل کمدی و درام اجتماعی بیاد بیرون و یه جنایی-معمایی درستحسابی بسازد. شخصیتهایی مثل شریفی و شوکا، که هر کدوم یه دنیای پر از تناقض تو خودشون دارن، باعث میشن با هر قسمت بیشتر بهشون نزدیک بشی. حسن فتحی با ازازیل ریسک کرده و نتیجهش یه کار شده که هم تو ایران بحثبرانگیزه، هم پتانسیل پخش جهانی داره.
از نظر فرهنگی، ازازیل یه جور بازتاب حال و روز خیلی از ماست؛ آدمایی که تو زندگی روزمرهشون با رازها و ترسهایی دستوپنجه نرم میکنن که نمیتونن راحت دربارهش حرف بزنن. این سریال بهت یادآوری میکنه که حقیقت همیشه قشنگ نیست، ولی گاهی دنبال کردنش تنها راه رهاییه.
جمعبندی: سریال ازازیل رو ببینیم یا نه؟
اگه عاشق سریالایی مثل True Detective یا The Killing هستی که با ریتم آروم و داستان عمیق پیش میرن، سریال ازازیل برات یه گزینه عالیه. این سریال کوتاه، تو دو فصل ۱۳ قسمتی، یه داستان پر از معما و احساس بهت میده که تا مدتها تو ذهنت میمونه. ولی اگه دنبال هیجان لحظهای و اکشن پرسرعت باشی، شاید بهتره سراغ یه کار دیگه بری. پیشنهادم اینه که با یه ذهن باز و یه شب آروم بشینی پاش و بذاری ازازیل تورو با خودش ببره. کی میدونه؟ شاید آخرش خودت هم یه تکه از اون معما بشی.