نام انگلیسی: Borgo
نام فارسی: فیلم بورگو
محصول: ۲۰۲۴ – فرانسه
ژانر: جنایی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۲ از ۴
سارا
«ملیسا» با «جبرئیل» و دو فرزندش بهتازگی از پاریس به کورس نقلمکان کردهاند و امیدوارند زندگی آرامی را بار دیگر آغاز کنند.
ملیسا در یک ندامتگاه و زندان با نام «بورگو» مشغول به کار میشود و جبرئیل منتظر است تا در یک آموزشگاه نجاری پذیرفته شود، به همین دلیل هم شرایط زندگی آنها با سختی و مخارج بسیار آغاز میشود. در این بین دو بازرس نیز در همین شهر کوچک برای یافتن قاتل دو مرد تلاش میکنند.
آقای «استفان دوموستیه» با پیشینهای چندین ساله در ساخت فیلمهای کوتاه و سه فیلم بلند سینمایی در سال ۲۰۲۴ چهارمین فیلم بلند خود یعنی فیلم بورگو را ساخت.
فیلمی که در آن این کارگردان تلاش کرده بود در مسیری آرام و بدون هیجانهای مرسوم روایتهای جنایی و پلیسی اتفاقاتی پشت سر هم را تصویر کند و شخصیت اصلی فیلم بورگو را از زنی آرام و بیحاشیه و بدون اعتمادبهنفس به سمت زنی خلافکار و بااعتمادبهنفس ببرد.
آقای دوموستیه روایت خود را با قتل دو مرد در فرودگاه آغاز میکند و سپس وارد زندگی ملیسا و خانوادهاش میشود. درواقع این کارگردان باسابقه با دقت و تمرکزی که بر فیلم بورگو خود دارد در دو مسیر جداگانه شروع به نشان دادن دو داستان متفاوت میکند.
از یک سو ملیسا را نشان میدهد که چگونه و چطور تلاش میکند خود را در این شهر جدید و زندان جدید با شرایط وفق دهد و با زندانیان وارد رابطهای دوستانه شود تا آنها هم مشکلی برایاش ایجاد نکنند و از سوی دیگر دو بازرس را نشان میدهد که با دنبال کردن دوربینهای مداربسته و دقت در روابط افراد تلاش میکنند قاتل آن دو مرد را در فرودگاه بیابند.
آقای دوموستیه این دو روایت جدا را البته که در پردهی سوم به گونهای به هم میرساند که مخاطب از پیچش داستانی انتهای آن لذت ببرد و بتواند با کنار هم قراردادن اتفاقاتی که تاکنون رخ داده مسیر فیلم بورگو را کمی درک کند.
مشکل فیلم بورگو آقای دوموستیه اما ایجاد تعادل میان دو روایتاش است. او به بخش ملیسا و اتفاقاتی که در حال رخ دادن برای اوست بیش از تلاشهای بازرسان برای یافتن قاتل آن دو مرد میپردازد و گاهی حتی فراموش میکند چگونگی این تلاشها را نشان دهد.
مخاطب از ابتدا تا انتهای روایت فقط یک پلیس را میبیند که پشت میز نشسته و دوربینهای مداربسته و دوربینهای مردمان عادی را که در فرودگاه فیلم گرفتهاند، نگاه میکند.
هیچ عمل دیگری در این قسمت اتفاق نمیافتد و مخاطب حتی روند بازجوییهایی که در میان روایت گفته میشود پلیس انجام داده است را مشاهده نمیکند. تنها در چند دقیقهی پایانی است که مخاطب در برابر پلیسی قرار میگیرد که کشف کرده است احتمالاً ملیسا به اتفاقی که در فرودگاه رخ داده ربط دارد.
آقای دوموستیه در انتخاب بازیگر نقش ملیسا هم خوب عمل کرده و با این انتخاب توانسته از چهرهی سنگی او بهره ببرد و کاراکتر اصلی روایت خود را هر چه مرموزتر نشان دهد. اما اینکه چرا نتوانسته از روایت بکر خود و از بازیگران خوبی که برگزیده بهترین بهره را ببرد خود جای سوال دارد.