نام انگلیسی: Ichiko
نام فارسی: فیلم ایچیکو
محصول: ۲۰۲۳ – ژاپن
ژانر: درام، معمایی، جنایی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۳ از ۴
سارا
«هاسگاوا یوشینوری» کاغذ ازدواج را روی میز کوچک اتاق میگذارد و منتظر میشود تا «ایچیکو کاوابه» با دیدن آن عکسالعمل نشان دهد. ایچیکو اما آنقدر خوشحال است که جز جاری شدن اشک از چشماناش کار دیگری نمیتواند بکند.
فردای این اتفاق اما بهناگاه ایچیکو ناپدید میشود. هاسگاوا برای یافتن هر چه سریعتر عشق خود، گم شدن او را به پلیس اعلام میکند و اما کارآگاه پلیسی با نام «گوتو» با گفتن اینکه هرگز فردی با نام ایچیکو وجود نداشته تمام افکار هاسگاوا و زندگی او را زیر سؤال میبرد. هاسگاوا تلاش میکند ایچیکو را بیابد.
«آکیهیرو تودا» روایت فیلم ایچیکو را در سال ۲۰۱۵ آغاز میکند، اما با فلشبک زدنهای پیدرپی به سالهای ۱۹۹۹، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ میرود و مخاطب را برای درک بهتر شخصیت اصلی روایتاش به دنبال خود میکشد.
او در فیلم ایچیکو زمان را درهم آمیخته است و بدون اینکه سعی کند نظمی در ارائهی فلشبکها ایجاد کند مدام از این سال به سالهای بعد و قبل میرود و مخاطب را مجبور میکند حتی یک لحظه هم از فیلم ایچیکو چشم برندارد. ایچیکو دختر جوان پرامید با شنیدن یافته شدن جسدی در کوهستان از خانهای که تا دیروز تصور میکرد میتواند برای اولین بار در آن نامی داشته باشد، هویتی داشته باشد و کسی باشد فرار میکند و رو به سوی ناکجاآباد میرود.
ایچیکو در تمام سالهای زندگیاش هیچ چیز نبوده و هیچ چیز نداشته است، درواقع نه متعلق به چیز و کسی بوده و نه چیزی به او تعلق داشته است. بدون نام بودن یعنی نبودن، هویت نداشتن و وجود نداشتن. ایچیکو حتی رویایی هم نداشت، برای همین بود که تلاش کرد با قرض گرفتن رویای دوستاش رویایی داشته باشد.
او حتی چیزی دربارهی احترام گذاشتن به بدناش هم نمیدانست، زیرا کسی نبود که به او بیاموزد باید خودش و بدناش را دوست داشته باشد، به همین دلیل هم بود که راحت لباساش را برای آن پسران دبستانی بالا برد.
داستان فیلم ایچیکو داستان تلخ دختری بود که در آرزوی یک زندگی عادی بود. میخواست یک نفر را داشته باشد تا با او حرف بزند، بخندد، غذا بخورد و بخوابد. خانهای که در آن زندگی کند و کاری معمولی که به آن مشغول باشد. فقط همین.
آقای تودا در انتخاب بازیگران فیلم ایچیکو خود نیز بسیار خوب عمل کرده است. تمام بازیگرانی که نقش ایچیکو را بازی کردهاند، بهویژه بازیگر نقش بزرگسالی آن بهتنهایی میتوانست تمام بار فیلم ایچیکو را بهدوش بکشد، البته که دیگر بازیگران نیز از بازیگر نقش هاسگاوا گرفته تا کیتا و گوتو توانستهاند از پس نقشهای خود برآیند.
همین بازی خوب هم است که قابهای حسابشدهی آقای تودا را زیباتر هم کرده است. زمانی که این قابها بر چهرهی ایچیکوی گاهی غمگین، گاهی شاد، گاهی خندهبهلب و گاهی گریان فریز میشوند یا به دنبال آشفتگی و آشوب کاراکترهای مرد جوان میدوند.
آقای تودا با شناخت کارکترهای فیلم ایچیکو توانسته شرح درستی از آنها را ارائه دهد و رازهای آنها را در نهایت فاش کند. اگرچه شاید مرگ کیتا و آن دختر جوان در انتهای داستان میتوانست شرح بهتری داشته باشد یا به کاراکتر هاسگاوا بیشتر پرداخته شود. اما در نهایت آقای تودا، این کارگردان نوپا، نشان داد که تا چه حد از بطن جامعه آگاهی دارد و از اتفاقات و سختیهای زندگی در جوامع امروزی میداند.
فیلم ایچیکو او روایتی اجتماعی از مردمانی بود که در بطن جامعه نادیده گرفته میشدند و هرگز نمیتوانستند حتی یک زندگی عادی داشته باشند؛ زنانی که گرفتار خشونت خانگی هستند، مادران مجردی که به سختی باید با فرزنداناشان زندگی کنند، کودکانی که هرگز فرصت کودکی کردن و لذت بردن از آن را ندارند و دختران جوانی که بار دیگر در لوپ زندگی مادران خود گرفتار میشوند.