صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب: وقتی رویاها در خیابون‌ها گم می‌شن

نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب: وقتی رویاها در خیابون‌ها گم می‌شن

فیلم کابوی نیمه شب

مقدمه: فیلمی که هالیوود رو تکان داد

فکر کن به یه جوون ساده از دل تگزاس،با چکمه‌های گاوی و کلاه لبه‌دار،که سوار اتوبوس می‌شه و می‌ره نیویورک تا ثروتمند بشه از راه‌هایی که حتی اسمش رو نمی‌ذاره. حالا تصور کن این جوون تو خیابون‌های کثیف و پر از آدم‌های شکسته، با یه کلاهبردار سرفه‌دار دوست می‌شه و با هم، تو عمق فقر و تنهایی غرق می‌شن. این خلاصه‌ای از فیلم کابوی نیمه شب، فیلمیه که سال ۱۹۶۹ بیرون اومد و مثل بمبی تو سینمای آمریکا ترکید. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب همیشه با این سوال شروع می‌شه: چطور یه فیلم خارجی، با تم‌های جنجالی مثل فقر، همجنس‌گرایی و اعتیاد، تونست بهترین فیلم اسکار بشه؟

جان شلزینگر، کارگردان بریتانیایی، با فیلم کابوی نیمه شب نه تنها رویای آمریکایی رو زیر سوال برد، بلکه نشون داد چطور دوستی تو بدترین شرایط، می‌تونه نجات‌دهنده باشه. جان وویت و داستین هافمن، تو نقش‌های جو باک و راتسو، چنان واقعی بازی کردن که انگار از خیابون‌های واقعی نیویورک اومدن. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، بدون اشاره به جوایز اسکاریش ناقصه؛ سه تا اسکار برد و تنها فیلمیه که با رده‌بندی X (الان NC17) این افتخار رو گرفته. اگر به درام‌های اجتماعی دهه شصت علاقه داری، این فیلم مثل یه مشت محکمه به صورتت ، تلخ، واقعی و فراموش‌نشدنی. بیایم با هم تو عمقش غوطه‌ور شیم.

داستان: از تگزاس تا جهنم شهری

داستان از دل تگزاس شروع می‌شه، جایی که جو باک، یه کارگر نفتی ساده و خوش‌بین، با تصور اینکه زن‌های نیویورکی دنبال کابوی‌های جذاب مثل اونن، چمدونش رو می‌بنده و راهی بزرگ‌ترین شهر آمریکا می‌شه. اما واقعیت مثل سیلی به صورتش می‌خوره: نیویورک دهه شصت، پر از فقرا، معتادا و خیابون‌خواب‌هاست. جو سعی می‌کنه به عنوان پسر بدکار کار کنه، اما اولین مشتریش، یه زن ثروتمند عصبی، به جاش پول می‌گیره ازش! تو این هرج و مرج، با راتسو ریزو روبرو می‌شه ، یه کلاهبردار لاغر و سرفه‌دار با لقب راتسو (موش)، که قول می‌ده جو رو به مشتری‌های پولدار وصل کنه، اما خودش هم داره تو باتلاق غرق می‌شه.

نقد فیلم مرد آهنی 3 (Iron Man 3 _ 2013)بازگشت تونی استارک
بیشتر بخوانید

دوستی‌شون، که از یه کلاهبرداری ساده شروع می‌شه، به چیزی عمیق‌تر تبدیل می‌شه. راتسو، با بیماری ریوی و گذشته پر از شکست، جو رو به آپارتمان کثیفش می‌بره و با هم، تو زمستون سرد نیویورک، برای بقا می‌جنگن. فلش‌بک‌های جو به گذشته‌ش، از دست دادن مادرش تا روابط پیچیده، عمق شخصیتش رو نشون می‌ده. بدون اسپویل، بگم که کابوی نیمه شب داستانیه در مورد سقوط و رستگاری، جایی که رویای آمریکایی به کابوس تبدیل می‌شه. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، همیشه به این تغییر لحن اشاره می‌کنه: از کمدی تلخ اول، به تراژدی عمیق آخر. این روایت، بر اساس رمان جیمز هرلیوت، مثل یه آینه جلوی جامعه آمریکاست ، پر از شکاف و تاریکی.

هر صحنه، حس واقعی داره؛ انگار داری با جو و راتسو قدم می‌زنی تو تایمز اسکوئر، با بوی بارون و دود سیگار. خلاصه داستان کابوی نیمه شب، ساده‌ست اما لایه‌لایه، و تماشاگر رو مجبور می‌کنه با خودش بگه: “رویاها کجان تو این جهنم؟”

جان شلزینگر و خلق یک شاهکار

جان شلزینگر، کارگردان بریتانیایی که قبلاً با فارغ‌التحصیل توجه‌ها رو جلب کرده بود، تو کابوی نیمه شب، نگاه خارجی به آمریکا رو با جسارت نشون داد. اون فیلمنامه رو با والدو سالت اقتباس کرد، و تمرکز اصلی‌ش روی واقعی بودن بود: فیلم‌برداری تو خیابون‌های واقعی نیویورک، بدون مجوزهای زیاد، تا حس خام دهه شصت رو بگیره. بودجه ۳.۵ میلیون دلاری، برای زمان خودش متوسط بود، اما شلزینگر با استفاده از نور طبیعی و دوربین دستی، شهری رو ساخت که نفس می‌کشه.

تولید فیلم پر از چالش بود؛ اعتصاب بازیگران، تغییرات فیلمنامه، و حتی صحنه‌های جنجالی که باعث شد رده‌بندی X بگیره. شلزینگر می‌گه الهامش از زندگی خیابونی نیویورک بوده، و می‌خواسته نشون بده چطور فقر، آدما رو می‌شکنه. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، بدون ستایش از کارگردانش ناقصه؛ اون با این فیلم، بخشی از موج “نیوهالیوود” شد ، جایی که تم‌های بزرگسالانه مثل سکس و مواد، بدون سانسور روایت می‌شدن. شلزینگر، با تجربه تئاتریش، صحنه‌ها رو مثل یه نمایش زنده درآورد، و نتیجه؟ فیلمی که هنوز هم، بعد از نیم قرن، تازه به نظر می‌رسه.

بازیگران: دو روح گمشده در نقش‌های جاودان

جان وویت، تو نقش جو باک، با اون لهجه تگزاسی و نگاه معصوم، مثل یه گوزن تو چراغ‌های شهره ، جذاب اما گم‌شده. این اولین نقش بزرگش بود، و نامزد اسکار شد چون جو رو از یه کابوی خیال‌پرداز به مرد شکسته تبدیل کرد. داستین هافمن، بعد از فارغ‌التحصیل، تو نقش راتسو، با سرفه‌های واقعی و حرکات لنگان، عمق یه آدم رو به زانو درآمده نشون داد. شیمی بینشون، مثل دو تا برادر گمشده، قلب فیلمه؛ صحنه‌های آپارتمان، پر از سکوت‌های معنادار و خنده‌های تلخ.

معرفی و نقد فیلم عروسی هول‌هولکی | Shotgun Wedding 2022
بیشتر بخوانید

بازیگران فرعی هم عالی‌ان: سیلویا مایلز تو نقش زن ثروتمند، با یه صحنه کوتاه نامزد اسکار شد، و رابرت وینتون تو نقش تکس، گذشته جو رو زنده کرد. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، همیشه به هافمن و وویت اشاره می‌کنه؛ اونا نه فقط بازی کردن، بلکه زندگی کردن نقش‌هاشون. هافمن حتی برای سرفه‌ها، ماه‌ها تمرین کرد، و وویت تو خیابون‌ها گشت تا حس واقعی بگیره. این تعهد، فیلم رو به سطحی رسوند که احساس مستند داره، نه هالیوودی.

“هافمن و وویت، مثل دو تا روح تو purgatory، ما رو با خودشون می‌برن.” ، راجر ایبرت

تصاویر و صدا: نیویورک دهه شصت زنده می‌شه

آدام هالمز، فیلم‌بردار، با لنزهای دستی و نورهای نئونی، نیویورک رو مثل یه هیولای زنده نشون داد ، تایمز اسکوئر پر از آگهی‌های رنگارنگ، اما زیرش، سایه‌های فقر. صحنه‌های فلش‌بک، با رنگ‌های گرم تگزاس، تضاد با سردی خاکستری شهر رو عالی درآورد. ویرایش، ریتم آهسته اول رو به شتاب نیمه دوم تبدیل کرد، بدون اینکه گیج‌کننده بشه.

موسیقی هری نلسون و جان بایر، با ترکیبی از راک و جاز، جو دهه شصت رو می‌سازه؛ آهنگ “Everybody’s Talkin'” از هری نیلсон، مثل تم فیلمه و حس گمشدگی رو منتقل می‌کنه. طراحی صدا، با نجواهای خیابون و سرفه‌های راتسو، فراگیره. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، به این جنبه‌ها ستایش می‌کنه؛ شلزینگر با ابزارهای ساده، شهری ساخت که هنوز هم ترسناک و جذابه. فیلم ۱۱۳ دقیقه‌ست، اما هر ثانیه‌ش پر از جزئیاته.

لایه‌های پنهان: تنهایی و دوستی در دل آمریکا

کابوی نیمه شب، سطحی در مورد دوستی دو تا بازنده‌ست، اما عمیق‌تر، نقدی بر رویای آمریکاییه ، جایی که فقرا، همجنس‌گراها و معتادا، حاشیه‌نشینن. تم تنهایی، تو هر صحنه موج می‌زنه؛ جو و راتسو، تو شهر میلیون‌نفری، تنهاترین آدمان. دوستی‌شون، مثل نوری تو تاریکی، نشون می‌ده چطور انسانیت، تو بدترین شرایط زنده می‌مونه.

شلزینگر به مسائل جنجالی مثل تجارت جنسی و مواد، بدون قضاوت پرداخت، و این جسارت، فیلم رو پیشرو کرد. تم فروپاشی اجتماعی دهه شصت، با جنگ ویتنام و جنبش‌های مدنی، پس‌زمینه‌ش رو می‌سازه. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، به این لایه‌ها اشاره می‌کنه: فیلمی که نه تنها سرگرم می‌کنه، بلکه به فکر وامی‌داره. راتسو می‌گه “من دیگه نمی‌خوام راتسو باشم”، و این جمله، خلاصه تم رستگاریه.

فیلم آخرین پادشاهی: سفری حماسی به قلب تاریخ انگلستان
بیشتر بخوانید

واکنش‌ها: از ستایش تا جنجال

وقتی کابوی نیمه شب اکران شد، منتقدا عاشق شدن؛ راجر ایبرت ۴ از ۴ ستاره داد و گفت “دنیای تایمز اسکوئر، وحشتناک واقعی‌ست”. راتن تومیتوز ۸۹ درصد امتیاز داره، با ستایش از صداقت تلخش. اما جنجال هم بود؛ رده‌بندی X، بعضی سینماها رو مردد کرد، و منتقدای محافظه‌کار، تم‌های جنسی رو “غیراخلاقی” دونستن.

در ایران، بعد از انقلاب، دیرتر دیده شد، اما سایت‌هایی مثل فیلم‌نت ازش به عنوان “درام انسانی” یاد می‌کنن. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، هنوز هم بحث‌برانگیزه؛ بعضی‌ها می‌گن قدیمی شده، اما بیشتر می‌گن timelessه. کاربران IMDb می‌گن “بازی‌ها فوق‌العاده‌ن، اما پایان تلخه” ، آره، تلخه، اما واقعی.

افتخارات: سه اسکار و یک میراث

اسکار ۱۹۷۰، فیلم کابوی نیمه شب رو به عنوان بهترین فیلم انتخاب کرد، و شلزینگر بهترین کارگردان شد. والدو سالت هم برای فیلمنامه اقتباسی برد. وویت و داستین هافمن نامزد شدن، و مایلز برای نقش فرعی. نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، به این جوایز اشاره می‌کنه؛ تنها X-rated که بهترین فیلم شد، و این، نشون‌دهنده تغییر هالیووده.

گلدن گلوب‌ها و بفتاها هم ستایش کردن، و فیلم تو لیست ۱۰۰ فیلم برتر AFI قرار گرفت. این افتخارات، نه تنها برای فیلم، بلکه برای شجاعتش بود.

پایان: چرا هنوز هم مهمه

نقد و بررسی فیلم کابوی نیمه شب، با این نتیجه تموم می‌شه: این فیلم، مثل یه نامه عاشقانه تلخ به آمریکاست ، پر از امیدهای شکسته و دوستی‌های واقعی. بعد از نیم قرن، تم‌های تنهایی و فقرش، هنوز هم به روزه. اگر ندیدیش، برو ببین؛ جو و راتسو، مثل دوستای قدیمی، منتظرتن. امتیاز من؟ ۹ از ۱۰ ، چون پایانش اشک آدمو درمی‌آره، اما این اشکا، پاک‌کننده‌ن.

دیدگاهتان را بنویسید

چهار × 2 =