نام انگلیسی: Four Letters of Love
نام فارسی: فیلم چهار حرف عشق
محصول: ۲۰۲۵ – بریتانیا، ایرلند
ژانر: عاشقانه، فانتزی
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۱.۵ از ۴
اردیبهشت
«پالی استیل» کارگردان فیلم چهار حرف عشق پیشتر با موفقیت در مستند «The Mountain Within Me» نشان داد که سلیقهی خوبی در به نمایش درآوردن زیباییهای طبیعت و بهرهگیری از آنها در القای حس به مخاطب دارد.
او در اثر جدید خود، «فیلم چهار حرف عشق»، تمام سعی خود را میکند که در کنار جذابیتهای بصری با کمک داستانی موفق فیلمی قابل عرضه را در مدیوم سینما تولید کند. فیلم بر مبنای رمانی به همین نام از «نایل ویلیامز» که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و استقبال زیادی را به دنبال داشت، ساخته شده است.
مخاطبان کتابهای عاشقانه فیلم چهار حرف عشق را در بین خواندنیترین آثار سالهای اخیر دانستهاند. حال باید دید خانم استیل چقدر توانسته دیدگاه خود را به مدد این کتاب برای بینندگان به تصویر بکشد.
ماجرای فیلم چهار حرف عشق پیرامون چند زندگی است که «نیکولاس» و «ایزابل» بخش اصلی را تشکیل میدهند. زوجی که عشقی جادویی بین آنها شکل گرفته، اما رخ دادن اتفاقات مختلف و شاید سرنوشت آنها را از هم دور میکند. تقدیر راهی آسان را پیش روی آنها قرار نمیدهد و مسیری که در برابرشان است واضح و شفاف نیست.
از سوی دیگر پدر و مادری درگیر بیماری پسرشان هستند و با دعا خواندنهای بسیار از خدا میخواهند او را شفا دهد. در این میان همسری دیگر هم، با استعفای خود از شغل اداری با حقوق ثابتی که دارد سعی میکند در زندگی خود دگرگونی ایجاد کند و به دنبال نشانهای که برایش ظهور کرده، نقاشی را پیش میگیرد.
بروز روایتهای متعدد با محوریت وجود پروردگار و نشانههایی که برای بندگان میفرستد از جمله ویژگیهای اصلی فیلم است. اما واقعیت آن است که این ویژگی هیچ پرداخت درستی در روایت ندارد.
شخصیتهای فیلم چهار حرف عشق که هر کدام خردهروایتهایی را بر دوش کشیدهاند نمیتوانند با نوشتهای که مدام از یک شاخه به شاخهی دیگر میپرد روایتی درست داشته باشند و درنهایت هم نتیجهای جز سردرگمی برای بیننده به همراه نخواهد داشت.
اگر خانم استیل میتوانست از پس آشفتگی موجود برآید، فیلم چهار حرف عشق از شاعرانههای زیبا بهشمار میرفت. مضمون انسانی و پر نشاط از باور و ایمان وجود انگیزههای آنی و باور کردن غرایز از جمله نکات ارزندهی فیلم است. نماهای طبیعی و بکر در ایرلند.
با توجه به صومعهها فضاسازی نوستالژیکی را در کنار بناهای قدیمی به نمایش درآورده است. موسیقی کلاسیک زمینهی فیلم هم از جمله نقاط قوت فیلم است. سازهای کلاسیکی که غالباً برای بیان مفاهیم معنوی و خداباوری در فرهنگهای جامعهی مسیحی بهکار میرود.
استفاده از رنگهایی که القای حس اندوه و غم را بر عهده دارد نیز از دیگر امتیازات فیلم است. بازیهای حسی قوی که از بازیگران خوبی همچون، «هلنا بونهام کارتر»، «پیرس برازنان» و «گابریل برن» شاهد بودیم همگی از محسنات اثر محسوب میشوند.
با وجود بر شمردن خصیصههای ارائهشده، اما ریتم کند فیلم و عدم پرداخت درست روایت مانع از پذیرفتن آن از سوی مخاطبان میشود. روایت فیلم بهقدری کند پیش میرود که اگر مخاطبی علاقمند به تمهای شاعرانه در فیلمها نباشد، ثمرهای جز کسالت عایدش نخواهد شد. وجود دیالوگهای پرشمار و گاهی شعارگونه هم، رمق همراهی را از بیننده سلب میکند.
در نهایت به مونولوگی که در فیلم چهار حرف عشق استفاده شد، بسنده میکنیم: «دنیا در نهایت جای سادهایه. درسته که توش غم و فقدان و رنج هست، ولی عشق هم وجود داره. من فرزند پدرم هستم؛ بنابراین میگم در هر چیز معنایی هست. چطور ممکنه غیر از این باشه؟
دنیا نظم و ترتیبی داره. من تصمیم میگیرم که باور کنم و با این انتخاب، احساس میکنم اون چیزی که قراره اتفاق بیفته همینجاست؛ و با اینکه مثل بقیه نمیدونستم چی قراره اتفاق بیفته.
نمیدونستم فردا چهچیزی در انتظارمه یا زندگی ما رو کجا میبره؛ ولی این رو میدونستم که داستان زندگی هردومون یکی بود و دوست داشتن تو کاری بود که باید انجام میدادم.»