نام انگلیسی: Call Me Chihiro
نام فارسی: فیلم مرا چیهیرو صدا کن
محصول: ۲۰۲۳ – کشور ژاپن
ژانر: درام
امتیاز: ۳ از ۴ – 〇⬤⬤⬤
در بحث اگزیستانسیالیستی و نوع نگاه به جهان انسانمحور تقدم وجود بر ماهیت امضای اصلی است. انسان با هر گام خود میتواند آن «من» قبلی را تبدیل به «من» جدید کند و بهسویی دیگر گام بردارد. «ریکیا ایمایزومی» در جدیدترین اثر خود سعی دارد از طریق دختری که خود را «چیهیرو» مینامد این جهان انسانمحور را ترسیم کند.
چیهیروی این داستان همان اومانیستی است که درد و رنج دیگران را با خندههای خود تبدیل به فرصتهایی برای لذت بردن از زندگی میکند. چیهیرو در یک اغذیهفروشی مشغول به کار است. همهی مردمان این محله میدانند که او پیش از این کارگر جنسی بوده است و حتی خود چیهیرو نیز در اینباره شوخی میکند.
سوالی تکراری در طول دیالوگهای چیهیرو با کاراکترهای جدید پیش میآید که «قبلاً چهکاره بودی؟» چیهیرو بیآنکه بخواهد از زیر سوال طفره برود، بهراحتی از این میگوید که قبلاً کارگر جنسی بوده است.
روایت فیلم مرا چیهیرو صدا کن از دل همین دیالوگها شکل میگیرد. فلشبکها کمکم وارد روایت فیلم مرا چیهیرو صدا کن میشوند تا مخاطب به درکی درست از چیهیرو و زندگی قبلیاش برسد و در عین حال زندگی کنونی او گویی همچون تلاشی برای جذب رنج دیگران است. چیهیرو در طول فیلم مرا چیهیرو صدا کن هیچگاه از هم نمیپاشد و در عوض بهراحتی با سختترین شرایط مقابله میکند.
کارگردان ژاپنی این کاراکتر را همان اومانیست ایدهآل اگزیستانسیالیستها تصویر میکند؛ اومانیستی که هیچگاه لذت لحظهای را فدای به جان خریدن دروغها نمیکند. دنیایی که کارگردان در فیلم مرا چیهیرو صدا کن ساخته نه از روی مثبتاندیشی سانتیمانتال است و نه قرار است تبدیل به یک ملودرام عاشقانه شود.
در این دنیا با کاراکتری روبهرو هستیم که چهار مرحله از زندگی خود را طی کرده است؛ کودکی که تحتتأثیر یک کارگر جنسی با نام «چیهیرو» قرار میگیرد و او را همچون مادری که هیچگاه مهر و محبتی به او روا نداشته میپندارد.
دختر جوانی که در آستانهی خودکشی خود را تبدیل به چیهیرو میکند، کارگری جنسی که بهآنی همهی دنیای جنسی را فراموش میکند و پا به دنیای آزاد میگذارد و در یک اغذیهفروشی کار میکند.
چیهیرو در هر کدام از این برههها هم تجربه کسب میکند و هم انسانیتر دنیا را مینگرد. چیهیرو در زمانی که کارگر اغذیهفروشیست در برابر ما قرار میگیرد و همهی رخدادهای پیشین در قالب فلشبک تصویر میشوند.
چیهیرو در فیلم مرا چیهیرو صدا کن هر «من» خود را در آن لحظه تبدیل به واقعیترین «من» میکند و «من» گذشته را همچون پیشینهی خود به دیگران معرفی میکند. بهطور مثال زمانی که در اغذیهفروشیست، کارگر جنسی بودن تبدیل به گذشتهی او میشود، اما هنگامی که در گاوداری مشغول بهکار میشود این کارگری اغذیهفروشیست که گذشتهی ابتدا تا انتهای این کاراکتر میشود.
چیهیرو با هر گام در زندگی خود سعی میکند به دیگران آن چیزی را اهدا کند که فراموش کردهاند؛ به پسرک کوچک لذت بهره بردن از مادر و به مادر آن پسر لذت عشق فرزند را هدیه میدهد، به دختران دبیرستانی رهایی از انزوا را هدیه میدهد، و در نهایت هر کدام از این کاراکترها را با بخشی از زندگیای که خود هیچگاه تجربه نکرده و در عوض آنها میتوانند لمس کنند تنها میگذارد.
چیهیرو همان مهمان غریبهای است که لذت زندگی کردن را در میان تولد و مرگ به اطرافیان خود میآموزد. چیهیرو گویی انتزاع هر کدام از این انسانهاست. چیهیرو همان خدای خرد شده در کالبد هر انسانیست که فقط کافیست برای لحظهای با او به مکالمه بنشینی. فیلم مرا چیهیرو صدا کن انسان را در لحظهای که زیست میکند مینگرد؛ بدون توجه به آنچه که در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد شد.



