نام انگلیسی: The Pickup
نام فارسی: فیلم محمولهی انتقالی
محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده
ژانر: کمدی، هیجانانگیز، اکشن
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
مصطفی ملکی
در سال ۲۰۲۳ فیلم سیاه شدن از «تیم استوری» را مرور کردیم. زمانی که این کارگردان را در آثاری که روی پرده برده مشاهده کنیم، متوجه خواهیم شد که او تمرکز اصلی خود را روی بهره بردن از نظم فرهنگی جامعهی سیاهپوستی و بادیفیلمها گذاشته است.
بهطور مثال در فیلم سیاهشدن با کمدی-دلهرهای مواجه بودیم که بیش از هر چیزی روی موقعیتهای کمدی تمرکز داشت و کارگردان در ایجاد این موقعیتها بسیار زیرکانه عمل کرده بود.
زیرکانه از این جهت که از رانت ووکیستی هالیوود برای تولید اثر بهره نبرد و در عوض این نبوغ روایتگری او بود که فیلم را پیش میبرد. حال او در اثر جدیدش از «ادی مورفی» دوبارهپرکار بهره میبرد تا بتواند مخاطب را اینبار در برابر یک اکشن-کمدی قرار دهد.
داستان فیلم بهطور مجزا از سوی دو کاراکتر اصلی آغاز میشود. ابتدا سری به زندگی و شخصیت «تراویس» میزنیم. «پیت دیویدسن» بههیچ عنوان بازیگر بدی نیست. بالعکس او را در بسیاری از کمدیهای مستقل و هالیوودی مشاهده کردهایم که چگونه از چهرهی خود نهایت بهره را برای بروز کاراکترهای مشخص میبرد.
اما از همان ابتدا در فیلم محمولهی انتقالی با نوعی غلوشدگی در شخصیت تراویس مواجه میشویم. این غلوشدگی در سادگی و خنگی همزمان کاراکتر تراویس نیمی از ضعف شخصیتپردازی کارگردان است و نیمی دیگر در نتیجهی تلاش کم بازیگر برای درک بهتر شخصیت.
بهنوعی کارگردان ابتدا بهجای شخصیتپردازی تیپسازی سادهای را انجام داده و سپس بازیگر نیز از میان تیپهای کلیشه و مشابه یکی را انتخاب کرده و طبق همان تراویس را پیش میبرد.
شاید بهسبب همین نقص فرمی است که تلاش ادی مورفی برای ارائه شخصیتی متفاوت ناکام میماند. گویی در فیلم محمولهی انتقالی دیویدسن موقعیتهایی را که ادی مورفی خلق میکند نمیبیند. در نتیجه سردی کاراکتر راسل با گرمای حاصل از حماقت تراویس همخوانی ندارد.
اما همهی ماجرای فیلم محمولهی انتقالی به نقص در شخصیتپردازیها ختم نمیشود. داستان نیز از روایتهایی که آقای استوری تا پیش از این روی پرده برده بسیار عقبتر است. به شکلگیری موقعیتها و حفرههای روایی توجه کنید.
گویی کارگردان همهی این رخدادها را در یک برداشت گرفته است و در اتاق تدوین با کمترین ویرایش و برش ممکن اثر را آمادهی اکران کرده است. زندگی شخصی راسل و تراویس که در جایجای داستان نقش پررنگی دارد هیچگاه قوام نمییابند تا مخاطب حداقل همسر راسل را بهعنوان کاراکتری فرعی اما تأثیرگذار بپذیرد.
گویی کارگردان نه وقت داشته و نه جسارتی به خرج داده که حداقل ۲۰ دقیقه از روایت را به روتین زندگی این دو نفر اختصاص دهد تا مخاطب را از گیجی ابتدایی مواجههی تراویس و راسل دور کند.
اما شاید تنها نقطهی مثبت فیلم محمولهی انتقالی در پیشبرد روایت و نه جای دیگری از آن باشد. آنچه فیلم محمولهی انتقالی را برای لحظاتی تبدیل به سینمای سرگرمی میکند همان سکانس تصادف در بزرگراه است.
بهنوعی همهی فیلم جز یک سکانس تلاشی ناامیدکننده از سوی کارگردان برای پربار کردن کارنامهی فیلمسازیاش است. آقای استوری در فیلم خود هیچ بهانهای جز متوسلشدن به کلیشهها و فقدان خلاقیت ندارد. در داستان او هم بازیگران توانایی حضور داشتهاند و هم دست او برای خلق یک کمدی-اکشن کالت باز بوده است.