صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی فیلم ماه آبی | Blue Moon 2025

نقد و بررسی فیلم ماه آبی | Blue Moon 2025

فیلم ماه آبی

نام انگلیسی: Blue Moon

نام فارسی: فیلم ماه آبی

محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده

ژانر: کمدی سیاه

رده‌ی سنی: ۱۵+

امتیاز: ۴ از ۴

در مرور فیلم موج نو اشاره کردیم که فیلم جدید دیگر آقای «ریچارد لینکلیتر» در سال ۲۰۲۵ به‌‌زودی منتشر خواهد شد. «ماه آبی» او در باب یک شب از زندگی «لورنز هارت»، ترانه‌سرای شهیر آمریکایی، است.

آقای لینکلیتر در فیلم ماه آبی به‌یک‌باره مخاطب را هم‌زمان با چندپرده از احوالات این مرد مواجه می‌کند؛ مردی که طی ۱۰۰ دقیقه در مونولوگی ویرانگر از زندگی، حسرت‌ها، عشق، رؤیاها و کابوس‌های خود می‌گوید.

فیلم ماه آبی آقای لینکلیتر از لحظه‌ی مرگ لورنز آغاز می‌شود و سپس به هفت ماه قبل و شبی که او در کنار مادرش شاهد موزیکال «اوکلاهما!» است بازمی‌گردد. هنگام اتمام این نمایش، لورنز به درون رستوران ساردی می‌رود و داستان یک‌شبه‌اش را آغاز می‌کند.

آقای لینکلیتر با انتخاب «ایثن هاوک» در نقش لورنز ریسک بزرگی کرده است. اما در پایان روایت فیلم ماه آبی و هنگامی که با چشمانی مملو از ذوق و زبانی بند‌آمده در حال تشویق فیلم ماه آبی هستیم، او را درون ذهن خود ریچارد شیردل خطاب می‌کنیم.

فیلم ماه آبی

ایثن هاوک از همان بند اول مونولوگ یقه‌ی مخاطب را می‌گیرد و او را به درون یک شب از زندگی لورنز پرتاب می‌کند. این انتخاب آن‌قدر دقیق است که گویی لینکلیتر به‌دور از همکاری‌های سابق خود با هاوک، بار دیگر این مونولوگ‌ها را با حضور این بازیگر در ذهن خود مرور کرده است.

از مکث‌ها تا وراجی‌ها و در نهایت اعتراف‌های این کاراکتر مخاطب را لحظه‌به‌لحظه دچار اضطراب، آرامش، تبسم حاصل از شوخ‌طبعی و در نهایت بغض حاصل از تنهایی و انزوای این مرد می‌کند.

لورنز در فیلم ماه آبی خود بیش از هر کسی به لحظه‌ای که در آن زیست می‌کند واقف است. او می‌داند چه شایعاتی حول اوست و خوب آگاه است که به‌سبب واپاشی روانی و اعتیاد شدید به الکل نیاز به مراقبت دارد. او این را هم خوب می‌داند که دوری‌اش از کار علتی جز خودش ندارد.

اما در عین حال مردی‌ست که نمی‌تواند رؤیای همبستری و عشق با «الیزبث» همکاری مجدد با دیک راجرز و در نهایت شوق تشویق‌شدن و در مرکز جمع قرار گرفتن را از ذهن دور کند.

نقد و بررسی فیلم استیو | Steve 2025
بیشتر بخوانید

روایت آقای لینکلیتر ترکیبی از همه‌‌ی این تضادهاست. او بدون پاره‌کردن خط روایی، ابتدا لورنز را به درون رستوران می‌برد و در مکالماتی با اندی بارتندر، و الوین وایت نویسنده مقدمات را برای شلوغی پرده‌ی بعدی آماده می‌کند.

اما این مقدمات که تبدیل به موتیف‌های روایت می‌شوند چه هستند؟ الیزبث ویلند و تعلیق تنانگی و دلدادگی لورنز به او، شکایت از فرم طنز موجود در نمایش اوکلاهما! یا به‌قول خودش، «اوکلاهما با یک علامت تعجب»، تعریف موفقیت، حسرت‌ها، تلاش برای در آغوش گرفتن دوباره‌ی الکل و در نهایت آرزوی دوباره دیده شدن.

او در این پرده همه‌ی این موضوعات را همگام با چرخاندن سر به این‌سو و آن‌سو و مکالمه با هر کدام از آن سه نفر باز می‌کند و در عین حال آن سه و مخاطب بیرون از قاب به تعلیقی مختص به خود دعوت می‌کند.

آقای لینکلیتر در فیلم ماه آبی به‌دنبال رخدادهای دراماتیک نیست، بلکه در عوض سعی دارد مخاطب را با کاراکتری مواجه کند که جایگاه کنونی خود را پذیرفته است. او عاشق است، اما می‌داند نهایت این عشق به دختری ۲۰ ساله چیست.

لورنز با آگاهی از شکست به درون رقابتی یک‌سویه می‌رود و از این کار دلهره‌ای ندارد. گویی او به‌عمد این تقابل‌ها را انتخاب می‌کند تا لحظه‌لحظه‌ی آن سیاهی شکست را در آغوش بگیرد.

آقای لینکلیتر در شخصیت‌پردازی این کاراکتر به درون سطور نامه‌های میان لورنز و الیزبث ویلند رفته و گویی زیرمتن تک‌تک این جملات را در تک‌تک اجزای شخصیت خود به‌کار برده است.

فیلم ماه آبی

اما چگونه چنین روایت تک‌لوکیشنی و صحنه‌ی داخلی‌ای از تئاتر جدا می‌شود. در اینجا باید حرکت دوربین کارگردان، قاب‌بندی او، برش‌های میان دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها.

بازی‌گرفتن از فضا و دوری از خط میزانسن، و در نهایت شکستن فرضی دیوار چهارم با استفاده از نماهای معکوس در زاویه‌ی صفر کاراکترها را یکی از مهم‌ترین عوامل سینمایی‌شدن این کار دانست.

آقای لینکلیتر با اطمینان‌بخشی به مخاطب در باب قاب‌بندی‌ها و فضاسازی حول کاراکترها، او را به درون احساسات متناقض لورنز می‌برد؛ احساساتی که شاید در هر اثری یافت شوند، اما خلوص و شفافیت هر کدام از آن‌ها در فیلم ماه آبی است که باعث انتقال مستقیم هر کدام به درون ذهن مخاطب می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

دوازده + 3 =