صفحه اصلی > نقد فیلم : نقد و بررسی فیلم قطار رؤیاها | Train Dreams 2025

نقد و بررسی فیلم قطار رؤیاها | Train Dreams 2025

فیلم قطار رؤیاها

نام انگلیسی: Train Dreams

نام فارسی: فیلم قطار رؤیاها

محصول: ۲۰۲۵ – ایالات متحده

ژانر: درام

رده‌ی سنی: ۱۳+

امتیاز: ۴ از ۴

بارها و بارها طی مرورهای این چند سال عنوان کرده‌ایم که بازنمایی بخشی از زندگی هرکدام از ما یک اثر سینمایی‌ست و به همین دلیل است که هنر سینما هیچ‌گاه در موضوع فقیر نیست.

همین اکنون برای لحظه‌ای زندگی خود را مرور کنید؛ شاید در میان مرور یک‌باره‌ی برخی خاطرات بغض گلوی شما را بفشارد و با برخی مرورها کمی حسرت بخورید و در ادامه، برخی از آن‌ها لبخندی ملیح را روی لبان شما بیاورند.

آقای «کلینت بنتلی» در دومین اثر بلند خود به سراغ اقتباسی از رمان کوتاه آقای «دنیس جانسون» با همین نام رفته است. بنتلی در اثر «فیلم چابک‌سوار» ثابت کرد که به‌راحتی می‌تواند به درون انزوای کاراکترها نفوذ کند و مخاطب را نیز بخشی از روح زخم‌خورده‌ی آن‌ها در روایت غوطه‌ور کند.

فیلم جدید آقای بنتلی گویی بازنمایی زندگی یکی از ما مخاطبان فیلم قطار رؤیاها است؛ به همین سادگی. کافی‌ست همان‌گونه که در بالا اشاره شد برای لحظاتی به زندگی خود بنگرید.

آیا در این زندگی از سر گذرانده منتظر نقاط عطف روایت‌های ژانری هستید یا نه، همچون پاره‌ای از تن و ذهن خود گاه با مرور آن‌ها می‌خندید و گاه هق‌هق می‌کنید؟ داستان زندگی «رابرت گرینیر» مرور چند دهه از زندگی این مرد است.

راوی داستان او گویی خدایی پنهان است که گذشته و حال و آینده را در چشم‌به‌هم‌زدنی مقابل چشم شما قرار می‌دهد. در کل فیلم قطار رؤیاها، گویی این راوی برای لحظه‌ای مقابل زندگی یکی از ما در نقطه‌ای از جهان و زمان گذشته ایستاده است و قصد دارد طی ۱۰۰ دقیقه آن را روایت کند.

فیلم قطار رؤیاها

سادگی فیلم قطار رؤیاها در تعلیق‌هایی است که هرکدام به‌راستی در باب آینده‌ی پیش‌روی دچارش می‌شویم. زندگی رابرت نیز مملو از این تعلیق‌هاست؛ گاه او را آمیخته با عشق گلدیس به‌سوی زندگی جدیدی سوق می‌دهد و گاه در آخرین سفر خود به‌سوی خانه، او را هم‌آغوش سوگی جانکاه می‌کند.

راوی در همه‌ی این لحظات گاه همچون خدایی که از آینده‌ی رابرت باخبر است، در حین لذت‌‌بردن کاراکتر از آن لحظه با افسوسی جانکاه دل مخاطب را به لرزه می‌اندازد. آقای بنتلی آن‌قدر دست راوی را باز می‌گذارد که مخاطب دوربین و فرم او را در تمام لحظات فیلم فراموش می‌کند.

معرفی و نقد فیلم روانی آمریکایی | American Psycho 2000
بیشتر بخوانید

اما بنتلی در حال روایت‌گری به سبک مالیک است یا همچون راوی فیلم زیبای «اندرو دومینیک» فیلم قتل جسی جیمز توسط رابرت فورد بزدل مخاطب را درگیر می‌کند؟

باید گفت داستان آقای بنتلی حتی برای لحظاتی وارد دنیای مالیک و فرم روایی او نمی‌شود. اصلاً قرار نیست هرگاه حرف از انزوا، خلأ فکری و رهایی میان خطوط زندگی بود، به سراغ مالیک برویم.

آقای بنتلی حتی در پالت رنگی و مرطوب‌کردن قاب‌ها نیز مسیر اندرو دومینیک را در «قتل جسی جیمز» دنبال می‌کند. او به زیبایی از آن فرم بهره می‌گیرد تا رابرت را تبدیل به قهرمان زندگی خودش کند.

آنچه اعجاز فیلم قطار رؤیاها است، همراه‌کردن مخاطب با تک‌تک لحظات زندگی کاراکتر اصلی است. مرگ گویی در هر سفر این چوب‌بر در اطراف او پرسه می‌زند.

رابرت مرگ را میان همکاران و گاه دوستان خود مانند «آرن» مشاهده می‌کند؛ اما زمانی مرگ همچون حقیقتی ویرانگر او را از پای درمی‌آورد که شاهد محو شدن هستی گلدیس و کیتی است.

آن‌ها هیچ‌گاه پیدا نمی‌شوند و این تعلیق همچون امیدی در پسِ ذهن رابرت باقی می‌ماند. آقای بنتلی از این تعلیق چنددهه‌ای در ذهن رابرت بهره می‌برد تا روایت خود را گاه وارد سوررئالیسمی در پسِ سوگواری مدام رابرت کند.

او با قاب‌های تنبل خود و درعین‌حال آمیختگی کاراکتر اصلی با طبیعت و واسطه‌گری او همچون چوب‌بری که دنیای انسان صنعتی را وارد حیات‌وحش می‌کند، مخاطب را به مهمانی زندگی یک کاراکتر از ابتدای قرن بیستم تا میانه‌ی آن می‌برد؛ از زندگی آنالوگ یک چوب‌بر تا اولین گام‌های انسان روی ماه.

فیلم قطار رؤیاها آقای بنتلی واقعیت گردن‌کش و جبر زندگی‌ست که جبران همان مرگ است؛ مرگی که همچون تعلیق دردآور گاه از همه‌سو به تو حمله می‌کند.

فیلم قطار رؤیاها

اما فیلم قطار رؤیاها او روی دیگری نیز دارد و آن در آغوش گرفتن زندگی‌ست؛ حتی زمانی که همچون مردی سالخورده میان خیابان‌ها به‌تنهایی گام برمی‌داری و با بلیط ۴ دلاری از طریق هواپیما میان زمین و آسمان معلق می‌شوی و برای اولین‌بار، لذت زیستن را با تمام وجود در آغوش می‌گیری.

و در انتها، آقای بنتلی نشان می‌دهد که چگونه ساختار فیلم اندرو دومینیک را در کالبد کاراکتری معمولی که شاید می‌توانست یکی از قربانیان جسی شود تصویر می‌کند و پاساژی از جنس «نیک کیو» را بین این دو می‌زند. گویی صدای نیک کیو صدای حزن‌آلود سوگ است و بس.

دیدگاهتان را بنویسید

15 − شش =