نام انگلیسی: 100 Nights of Hero
نام فارسی: فیلم صد شب هیرو
محصول: ۲۰۲۵ – کشور ایالات متحده، کشور بریتانیا
ژانر: فانتزی، عاشقانه
ردهی سنی: ۱۳+
امتیاز: ۰.۵ از ۴
فیلم صد شب هیرو یکی از آن مثالهای بسیار میتواند باشد که اگر کارگردانی نتواند فضای یک اثر ادبی را درک کند، بهراحتی و با وجود همهی سختافزارهای ممکن باز هم ناتوان از انتقال اثر ادبی به سینماست.
خانم «جولیا جکمن» در اقتباس از رمان مصور خانم «ایزابل گرینبرگ» قرار بوده مخاطب را با نسخهی دیگری از هزار و یک شب و شهرزاد قصهگویی مواجه کند که اینبار بهجای پادشاه باید مردی اغواگر را از رخنه در احساسات معشوقهاش دور کند.
روایت خانم گرینبرگ کاملاً هدفدار و مشخص، دنیای هزار و یک شب را به خدمت درونمایهی فمینیستی در آورده است. اقتباس خانم جکمن نیز همین هدف را دارد. اما آن چیزی که در این اثر میبینیم صرفاً فریادهای بلند کارگردانی است که گویی احساس میکند در هر فریم چیزی کم دارد و مخاطب باید با این فریادها مسیر مورد نظر کارگردان را پیدا کند.
در فیلم صد شب هیرو نه راوی کل قصه آنچنان تأثیری دارد و نه حتی کاراکتر هیرو، همچون دختری که قرار است قهرمان قصه شود، میتواند جای شهرزاد قصهگو را بگیرد. داستان حتی پلات جذابی هم ندارد.
دنیایی پر از ابهام در برابر مخاطب قرار میگیرد و کارگردان انتظار دارد از درون این دنیای پر از ندانمهای کاراکترها همه به نظم مردسالارانه و زنانی که صرفاً بردگان جنسی این مردان محسوب میشوند پی ببرند؛ آن هم از طریق تصاویر ناقصی از زندگی «چری» و همسرش.
داستان خانم جکمن در فرم روایی همهچیز کم دارد. اما فیلم صد شب هیرو در فرم بصری خود نیز ناقص است. پالتهای رنگی، انتخاب لوکیشن، ترکیب جلوههای ویژه برای رسیدن به فضایی فانتزی همچون خود رمان و در نهایت ترکیببندی قابها با داستانی که مشاهده میکنیم تناسب ندارند.
در نتیجهی این عدم تناسب است که تصنع مد نظر کارگردان از آن شکل زیباییشناسانه تبدیل به تصنعی مچالهشده میشود. انتخاب بازیگران نشان از این دارد که دست کارگردان در فیلم صد شب هیرو باز بوده و گویی محدودیتی نداشته است.
اما قصهای که شخصیتهایش پرداخت نشدهاند و کارگردانی که خطوط ارتباطی بین کاراکترها و موقعیتهای روایی را گم کرده است، این بازیگران را نیز در خود حل میکند. بهطور مثال خانم «مایکا مونرو» در نقش چری و «اما کورین» در نقش هیرو همان شخصیتهایی را که باید در چنین اثری شاهد باشیم دور خود پیله کردهاند.
اما داستان قوامی ندارد که این شخصیتها بتوانند در آن ماجراجویی کنند. خانم جکمن در دنیای کوچک خود نمیتواند چنین قصهی وسیعی را جای دهد و همین باعث شده تا تصنع آزاردهندهی قابهای او فیلم صد شب هیرو را تبدیل به تجربهای کسالتبار از یک فانتزی جنسیتی کند.
هیرو در فیلم صد شب هیرو حتی با کمک چندین راوی و شهرزاد قصهگوی دیگر هم تبدیل به قهرمان دنیای خیالی و مردسالارانهی فیلم صد شب هیرو نمیشود. خانم جکمن همهی تلاش خود را کرده تا فانتزیاش سیاه تیمبرتونی و حتی سیاه آثار دلهره نباشد.
اما شخصیتپردازیها و دنیای خیالی این قصه و قصههای درون این قصه جز نمایشی سیاه از درونمایهای بهاندازهی تاریخ بشر را طلب نمیکنند. خانم جکمن با مسدود کردن این دنیا و رنگ دادن بیدلیل به فانتزیاش، همهی جان قصه را گرفته است.



